کریم پرویزی
بنابر فرهنگ برخی از ملل، هنگامی که فردی از عزیزان و نزدیکان کسی فوت میکند، تنها سه روز مراسم سوگواری و عزا برگزار میکنند. اما در برخی دیگر از فرهنگها تنها در روز تدفین مراسم سوگواری میگیرند و مراسم عزای آن عزیز بیش از آن روز، ادامه نخواهد یافت.در یکی از کشورهای آمریکای لاتین نیز، در طول سال روزی تحت عنوان روز مردگان وجود داردکه در آن روز همه مردم بر سر مزار عزیزانشان حاضر میشوند و مراسم مهمانی برگزار میکنند.
در ایران، بویژه در برخی از مناطق، مراسمات مختص به مردگان متنوع و متکثر است و از مراسم تدفین گرفته تا سه روزه و هفته و چهلم و سالگرد و پخش حلوا و... را میتوان ذکر کرد.
هنگامی که خانوادهای با ضایعهی بزرگی روبهرو میشود، آن همه مراسم برگزارمیکنند اما اگر ملت یا کشوری دچار ضایعه بزرگی شود و مردمان آن کشور را دچار ماتم و شوربختی کند، چه عزایی باید برای آن گرفت؟
قریب به چهل سال است که ملیتهای ایران در گردابی از شوربختی گرفتار شدهاند و هر سال در زمستان این درد و رنجها تازه میشوند و زخمها دهن باز میکنند و خون جاری میشود.
هر ساله در سالگرد بازگشت اهریمن، رژیم حاکم، جشن پیروزی و غلبهاش بر آزادی را میگیرد و بر سر مزار آزادی گرد میآید و دست به پایکوبی میزند. همزمان مردمان ایران و ملیتهای تحت ستم به نهانی در خانههایشان و به گرد آلامها و آرزوهایشان مراسم عزا میگیرند.
رژیم اسلامی تهران، شاید خود را برای آن همه جنایت و توحشی که برای بقاء خود انجام داده آماده نکرده بود، همانگونه که اهریمن بازگشتە از اروپا گفته بود که در حکومتشان کمونیستها و بیدینها نیز آزاد خواهند بود! اما همان که به قدرت رسیدند و فرهنگ متحجرانه مردم را دیدند که چگونه از آنان استقبال و حمایت میکنند، طمع قبضه مطلق قدرت تمام وجودشان را در برگرفت و آن هنگام که مردم تصویر اهریمن را در ماه میدیدند او در آن خیال بود که ماهشان را برباید.
چهل سال است که مردم، عزای آزادی از دست رفته را میگیرند و رژیم نیز این فقدان را جشن میگیرد. اما بنابر فرهنگ ایرانی پایان چهلم، پایان دورانی و آغاز عصر دیگری است. حال چهلم پایان یافته و مردم به مرگ این رژیم امیدوارند و رژیم نیز شبح مرگ را به چشم خود دیده است.
اما از مرگ رژیم مهمتر، مرگ فرهنگ متحجرانه و فاشیستی است که به کسی اجازه ندهد دگربار تصویر شخصی را در ماه ببیند.