کریم پرویزی
روز هفدهام شهریورماه، روز جنایت بزرگ رژیم تروریستی جمهوری اسلامی است، البته این اولین بار نیست که این رژیم با ارتکاب چنین جنایتهایی، ذات اهریمنی خود را به جهانیان نشان میدهد. در هفدهام شهریورماه ١٣٩٧ شمسی، سپاه تروریستی پاسداران با چندین موشک مقرهای حزب دمکرات و کمپ محل سکونت خانوادههای این حزب را هدف قرار داد که جنایت هولناکی را خلق کرد و به موجب آن ١٥ نفر شهید و دهها نفر دیگر نیز زخمی شدند .
موشکباران کمپ دمکرات، در روز هفدهام شهریورماه واکنشها و تحلیلهای متعددی را به دنبال داشت. هم محکوم کردن جنایت هولناک جمهوری اسلامی و همدردی بینالمللی و هم حمایت از حزب دمکرات و مبارزهی ملت کورد را به دنبال داشت.
در اینجا به طور مختصر به تحلیل چند نکتهی مهم این رویداد میپردازیم. البته باید گفت این موضوع، هم بحث بیشتر و عمیقتری میطلبد و هم مشارکتی همه جانبه برای تحلیل و موضعگیری در قبال آن.
میخواهم با اشاره به این نکتهی قابل توجه وارد بحث شوم که این رویداد همزمان بود با واقعه ١٧ شهریور سال ١٣٥٧ شمسی، که در آن روز رژیم شاهنشاهی نیز جنایت مشابهی را مرتکب شد و دهها نفر از مردم به پا خاسته ایران را قتلعالم کرد و همچنین باید گفت که، این رویداد چند روز مانده به سالگرد واقعه تروریستی یازده سپتامبر به وقوع پیوست که تروریستهای القاعده با چند هواپیما ربوده شده فاجعهی تروریستی برجهای نیویورک را خلق کردند. با این بینش به موضوع حملهی تروریستی موشکباران کمپ و مقرهای دمکرات در شهر کویسنجق میپردازیم.
این موشک باران سپاه پاسداران هرچند جنایت هولناکی بود و متاسفانه شهادت جمعی از افراد میهندوست و مبارز را در پی داشت و ملت کورد را داغدار و ماتمزده کرد، رژیم نیز قصد داشت که با این اقدام، هم موجب ترس و هراس فراگیر در میان مردم کوردستان شود و هم قدرت خود را به نمایش بگذارد و بنابر اطلاعیههای سپاه و سخنان مسئولان رژیم، دشمنانشان را بترسانند و آنها را از فکر براندازی جمهوری اسلامی منصرف کنند، اما در واقع نه تنها به اهداف خود نرسیدند بلکه دچار چندین اشتباه استراتژیک نیز شدند.
اشتباهات استراتژیک جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران عبارتند از :
سالهاست که جمهوری اسلامی با تقبل هزینههای سیاسی، انسانی و مادی در تلاش است تا به سه هدف در کوردستان دست یابد: ١. نیروهای سیاسی را از هم دور کند و میان آنها تفرقه ایجاد کند ٢. نیروهای سیاسی را از مردم و جامعه دور کند و آنها را به جان هم بیاندازد ٣. بر طبل نابودی احزاب و به حاشیه رانده شدن آنها، میزد و مدعی میشد که در ایران مسالهای به نام "کورد" وجود ندارد.
حال که سپاه پاسداران به خیال خود مقرهای حزب دمکرات را هدف موشک قرار داده، در واقع در نهایت جهالت و درماندگی، تمام توطئههای چهل ساله اخیر خود و تمام هزینههایی که در این راه کرده بود را، هدف قرار داده است.
جهالت و بیخردی سپاه پاسداران در دست زدن به این جنایت در واقع یادآور این ضربالمثل است که "عدو شود سبب خیر، گر خدا خواهد!". این جنایت هولناک، جناحها و نیروهای کوردستانی را بر آن داشت تا فارغ از تمام مسائل و تفاوتهای فکری که با هم دارند، که البته طبیعی نیز هست که متفاوت بیندیشند، بصورت یکصدا و متحد و با موضعی مشترک و راسخ در مقابل این جنایت بایستند.
پس از این عمل جنایتکارانهی رژیم تروریستی تهران و بویژه با راهاندازی اعتصاب سراسری کوردستان در روز ٢١ شهریور ماه، تمام توطئهها و برنامهریزیهای جمهوری اسلامی برای ایجاد اختلاف و درگیری میان احزاب و جامعهی کوردستان، بینتیجه ماند و در واقع این احزاب بودند که با استقامت و همبستگی خود، جامعهی کوردستان را با جمهوری اسلامی روبهرو ساختند.
همچنین، طی سالهای اخیر که جمهوری اسلامی بسیار میکوشید تا وانمود کند که در ایران مسالهای به نام مسالهی "کورد" وجود ندارد و احزاب سیاسی از ذهن جامعه پاک شدهاند و اثری از آنها باقی نمانده است، با این حملهی موشکی تمام دروغپراکنیها و حیلهگریها خود را به باد فنا داد و با دست تروریستی و عقل بیمار و پریشان سپاه پاسداران، ثابت کردند که هم احزاب در میدان مبارزه حضور فعال دارند و هم مسالهی مهمی به نام مسالهی کورد در ایران وجود دارد.
دومین اشتباه استراتژیک جمهوری اسلامی این است که، رژیم مذکور سالهای مدیدیست هم در میان کوردهای بخشهای دیگر کوردستان و هم در میان مردم منطقه، تبلیغ میکند که همچون رژیمی عادل، یار ویاور مردم خود است. بویژه تلاش بسیاری کرده که با حیلهگری و صرف هزینههای گزاف کاری کند تا کوردهای عراق، سوریه و ترکیه همچون دوست به این رژیم بنگرند. اما موشکباران مقرهای حزب دمکرات این واقعیت را اثبات کرد که، این رژیم چهل سال است که به کوردها دروغ میگوید و در واقع با دست زدن به این جنایت، تمام سرمایهگذاریهای چهل سالهشان را به باد فنا داد. در هر سه بخش دیگر کوردستان، اکثریت قریب به اتفاق احزاب و جناحهای سیاسی، عمل تروریستی موشکباران مقرهای حزب دمکرات را محکوم کردند و رژیم اسلامی تهران را به عنوان جانی و ضدکورد معرفی کردند و ملت کورد در هر سه بخش دیگر کوردستان دریافتند که جمهوری اسلامی دشمن اصلی آنان است. در منطقه نیز بار دیگر مردم عراق و سایر کشورهای عربی شاهد جنایتهای جمهوری اسلامی بودند و آنرا محکوم کردند.
سومین اشتباه استراتژیک رژیم پریشان حال تهران این است که، در انظار جهانیان ثابت کرد که موشکهایاش نه تنها دفاعی و برای حفاظت از کشور نیستند، بلکه هدفاش از تمام خریدهای موشکی و تامین تجهیزات کشتار جمعی، تهدید و ایجاد ناامنی و آشوب در منطقه میباشد و هر چه موشکها برد بیشتری داشته باشند، خطر ژنوساید بیشتر و بیشتر میشود و اگر جمهوری اسلامی به سلاح هستهای نیز دست یابد، حتما "ولی فقیه" فستیوال خونریزی به پا میکند.
وجود تاسیسات و سلاحهای موشکی زمانی میتواند سیمای دفاعی به خود بگیرد که کشوری مورد هجوم گستردهای قرار گیرد و آن کشور نیز از از این تاسیسات برای دفاع از خود، بهره ببرد! اما جمهوری اسلامی نه تنها مورد هجوم کشور دیگری قرار نگرفته بلکه طی این سالها همیشه ادعا کرده که امنیت کامل دارد و هیچ خطری آنرا تهدید نمیکند. پس در هنگام نبود احساس خطر چرا باید به سوی کشور دیگری موشک پرتاب کند؟ ولی فقیه و سپاه پاسداران هم دولت عراق را مجبور به محکوم کردن جنایت تهران کردند و هم سازمانهای جهانی از وجود خطر بالقوه موشکهای جمهوری اسلامی هوشیار و آگاه شدند و رژیم تهران خود، تروریست بودناش را با مدرک موشکی و با فیلم و اطلاعیه به تمام جهان ثابت کرد. حال دیگر باید به برنامههای موشکیاش پایان بخشد وگرنه دیگران نقطه پایانی بر آن خواهند گذاشت.
در مجموع لازم است به این مورد اشاره کنیم که، این اشتباهات فاحش استراتژیک جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران از چه چیزی نشات میگیرد؟
جمهوری اسلامی که چهل سال است هزینههای گزاف و بیشماری صرف میکند، در یک عمل نابخردانه تمام این سرمایهگذاریها را به باد فنا میدهد، بیشک باید عاملی در پشت پرده باشد که جمهوری اسلامی را به انجام این خودزنی مجبور کرده است. در واقع تنها چیزی که میتواند رژیم فاشیستی و جنایتکار جمهوری اسلامی و نیروهای ضدمردمی سپاه پاسداران را مجبور به ارتکاب بزرگترین اشتباه اسرتژیک خود کند، ترس این رژیم از سقوط و فروپاشی است که همچون ترسی تاریخی و همیشگی، از کوردستان به هراس افتاده و بر این باورند که در سالهای پایانی عمر خود هستند و باید ضربهای بزرگ به کوردستان و کورد بزنند تا شاید از این طریق از مرگ رهایی یابند.
اما سیستم و سیاست و روند رویدادهای امروز، دیگر در چارچوب اعمال کورکورانه تروریستها محدود نمیشوند. این دست و پا زدنهای رژیم به طور کلی به ضرر خود رژیم تمام شده است و آنرا دچار شکست بزرگی کرده است.
پیامدهای این شکست بزرگ نیز به زودی پدیدار خواهند شد و همچون رویدادهای ١١ سپتامبر، که القاعده میپنداشت توانسته ضربهی بزرگی به آمریکا وارد کند، اما خود این ضربه سرآغازی برای نابودی تروریسم القاعده شد و حمایت جهانی از آمریکا را در پی داشت. تروریسم موشکی جمهوری اسلامی نیز هم کوردستان را متحدتر کرد و هم حمایت منطقهای و جهانی از کورد را در پی داشت و هم سرآغازیست برای پایان دادن به دخالتهای جمهوری اسلامی و در نهایت به آن چیزی ختم میشود که رژیم به تمام معنا از آن میترسد، یعنی فروپاشی و سقوط.