اگر هر خانوار کارگری را ۳.۳ نفر درنظر بگیریم، حداقل هزینههای زندگی بالغ بر۱۰.۵ میلیون تومان میشود و در عین حال دستمزد دریافتی کارگران در حال حاضر زیر۴ میلیون تومان است.
در حالی کە بسیاری از کارگران در مشاغل غیررسمی کار میکنند این میزان دستمزد تنها میتواند ۳۳ درصد هزینههای خانوار را پوشش دهد که در حقیقت وضعیت حقوقیشان از این هم خرابتر است.
با این حال کارگران در سبد معیشتی خود حداقلهایی از مسکن، خوراک، پوشاک، آموزش، تفریحات را در نظر گرفتهاند و با حذف بسیاری از حداقلهای زندگی تلاش میکنند با این حداقل حقوق سر کنند.
در این سالها به مرور زمان هزینههای بهداشتی نیز کنار گذاشته شده است، به عنوان مثال هزینههای دندانپزشکی در خانوادهها محدود به کشیدن دندان شده و هزینه تفریح و سرگرمی از سبد هزینههای خانوار حذف شده است.
بدلیل تورم افسارگسیختهای کە رژیم ایران بر مردم تحمیل کردە است در مواد خوارکی در ۶ماه اول سال۱۴۰۰ شاهد کاهش ٣٥ درصدی مصرف اقلام ضروری در خانوادههای کارگری هستیم.
پیشبینی میشود که در سالهای آینده هزینههای درمان در صدر هزینههای خانوارهای کارگری قرار بگیرد.
وضعیت بحرانی معیشت، زندگیها را متزلزل و آنها را در استرس و ناامیدی قراردادە است برای نمونە، یکی از علتهای بالا رفتن آمار اعتیاد و خودکشی در ایران نداشتن آینده روشن و فشار معیشتی است.
دراین سالها شکاف عمیقی بین دستمزد کارگران و حداقل معیشت بوجود آمده است کە علت اصلی آن شکاف محاسبه دستمزد با نرخ تورم است.
اگر افزایش نرخ تورم در کشور ١٠ درصد باشد، افزودن ١٠ درصد به دستمـزد کارگران باعث میشود که آنها هر سال فقیرتر شوند.
این در حالی است که سالها است که دستمزد کارگران حتی به میزان تورم هم افزایش نیافته است.
در ۳ سال گذشته همواره افزایش دستمزد پایینتر از نرخ تورم بوده است بە همین دلیل شکاف طبقاتی و رفتن هر چه بیشتر کارگران به زیر خط فقر در سالهای گذشته افزایش چشمگیری داشته است.
سران رژیم ایران با پایین نگه داشتن حقوق کارگران تلاش میکند که آنها را هر چه بیشتر در فقر نگه دارد و با این کار سود بیشتری به جیب خود و عواملشان سرازیر کنند مخالفت کابینه "ابراهیم رئیسی" رئیس جمهور رژیم ایران با افزایش دستمزد کارگران یک نمونه آن است.
رژیم ایران افزایش دستمزد را عامل افزایش تورم عنوان میکنند در حالیکه ریشه تورم در چپاول ثروت عمومی توسط سران رژیم است.
کارگران هر سال فقیرتر میشوند و علت این فقر را هم که سران حکومت هستند بخوبی شناختهاند. این بحران فقر و گرسنگی بە دلیل اینکه قسمت اعظم جمعیت کشور را کارگران تشکیل میدهند میتواند همچون سیل بنیانهای این نظام را از ریشە بکند.