کریم پرویزی
ترس همە وجود خامنەای را از وضعیت موجود فرا گرفتە و با چنگ و دندان تقلا میکند تا بلکە خود و رژیمش را نگە دارد. کابوس چنان سراپای خامنەای را فرا گرفتە کە، با رنگی پریدە و چهرەای پریشان، با سو ظن شدید اطرافیان خود را نظارە میکند کە نکند جزو نیروهای دشمن باشند! کابوسی کە حتی بیت رهبری را نیز دربرگرفتە و میترسد در سالهای اواخر عمرش میراثش بر باد رفتە و رژیمش بە خاکستر مبدل گردد. از سوی دیگر با فشار پوتین و روسیە هم مواجه است کە باید هرچە مهرە وابستە بە بریتانیا و غرب است در داخل نظام را شناسایی و از کار عزل کند. از سویی دیگر هر روزە شاهد انفجار مراکز امنیتی و نظامیش نیز هست! مردم ایران نیز با همە اقشار و طبقات اجتماعی در سالهای ٩٦ و ٩٨ خورشیدی بە خیابانها آمدە و شعار علیه خامنەای سر دادند.
ترس خامنەای از موارد اشارە شدە او را واداشتە تا بە هر طریقی کە بودە است کسی را در پست ریاست جمهور به كار گمارد کە تمام و کمال وابستە بە خودش بودە بە شکلی کە تکالیف خود را بی دردسر انجام دهد و رژیم خامنەای را جمع و جورکند؛ در این دورە بازی اصلاحطلب ــ اصولگرا نیز تمام شد و خامنەای دیگر نیازی بە آدمکهای تحت عنوان اصلاح طلب ندارد.
در تاریخ ٢٨ خرداد خامنەای تکلیف همراهان قدیمش را روشن کرد و تمام و کمال در مقابل ملیتهای ایران ایستاد و در حقیقت روز ٢٨ خرداد ١٤٠٠ خورشیدی نقطە عطف و تحولی بنیادین بود در تاریخ ایران.
تحول نخستین این بود اگر تا چندی پیش در بە اصطلاح انتخابات، شکافی میان مردم یا در میان باندهای حاکمیت ایجاد میشد، این بار مشکل برای همە روشن و خامنەای رو دست همە زد.
اگر قبلا شکافی در جامعە ایجاد میکردند و بر سر مشارکت و یا عدم مشارکت و رأی دادن بە این جناح و آن جناح اختلافی وجود داشت؛ این بار همە جامعە ایران یک دست در مقابل رژیم ایستادند و مسئلە کاملا برعکس شد بە شکلی کە این بار شکافی عمیق میان مردم و رژیم ایجاد شد. در این مقطع حساس تاریخی کسانی کە مبلغ مشارکت مردم در انتخابات فرمایشی بودند برای همیشە دستشان رو شد.
تحول دوم، تحول در موقعیت رژیم و اپوزیسیون در مخاطب قراردادن مردم و توقع از آنها بود!
در دورەهای گذشتە انتخابات فرمایشی، اپوزیسیون واقعی رژیم، میبایستی هربارە تلاش بسیاری بکند تا بلکە مردم را بە قناعت برسانند کە پای صندوقهای رأی نرفتە و آن را تحریم کنند، اپوزیسیون در این زمینە با مشکلات و موانع عدیدەای روبرو بود. رژیم نیز خیلی سادە چند جریان و جناح وابستە بە خود را مامور کردە و مردم را برای حضور پای صندوقها تحریک میکرد! در ادوار گذشتە صدای اپوزیسیون واقعی کمتر شنیدە و سران رژیم نیز راحت بر تخت حاکمیت خود تکیە زدە بودند!
در ٢٨ خرداد، جریان انتخابات کاملا برعکس شد. اپوزیسیون حقیقی خواستار تحریم و بایکوت انتخابات بود و از سوی دیگر رژیم هم با همە توان خود تقالا میکرد تا بلکە همچون گذشتە بتواند مردم را فریب دادە و بە پای صندوقها بکشاند!
جریانات واماندە و وابستە بە رژیم نیز کارشان زار بود و بە هر دری میزدند تا بلکە بە چیزی برسند اما بە کمترین پاسخ توقع شدە کە همان مشارکت بود، میرسیدند! در این دورە، صدای اپوزیسیون و مخالفان رژیم، صدای کاملا واضح و بلند بود کە مردم بە خوبی شنیدند و در مقابل صدای رژیم خامنەای و مزدورانش بە حدی پایین بود کە حتی باورمندان بە نظام نیز نشنیدند!
روز ٢٨ خرداد ١٤٠٠ خورشیدی نقطە عطفی تاریخی بود کە ملیتهای ایران یک صدا با همە مردم ایران، صدای مخالفت خود را بلند کردە و با تحریم انتخابات فرمایشی رژیم با صدای شیوا فریاد زدند کە خامنەای و رژیمش هیچ جایگاهی در ایران نداشتە و مرحلە ساقط شدن رژیم نیز از امروز آغاز شد.