کریم پرویزی
هر فرد، گروه یا ملتی در بسیاری از مقاطع تاریخی با پرسشهای عمیق و جدیی روبرو میشوند و تاریخ بشری و نیز تاریخ سیاسی و فکری، چنین مقاطعی را بسیار به ثبت رسانده است. در چنین رویارویی، بودەاند انسانها و گروههایی کە پاسخی تک بعدی به پرسشها دادهاند، بدین معنا که تحت فشارهای سیاسی و اقتصادی و تهدیدات حیاتی و ..... و دهها پارامتر دیگر، خطی تعین کننده را مشخص کردهاند و این سوی خطر را حقیقت و راستی در نظر گرفتهاند و آنسوی دیگر را کذب و ناراستی.
اینگونه پاسخهای تک بعدی، به هر دلیلی که جامعه تن به آن داده باشد، به خاطر سطحی و ساده بودن خیلی زود مورد پذیرش قرار میگیرند و به خاطر خط تمیز آشکارشان، جامعه براحتی آنرا میفهمد اما دقیقا به خاطر تک بعدی بودن، ابعاد و سطوح فراوانی را بدون پاسخ گذاشتهاند و در حقیقت به پاسخی ایدئولوژیک بدل شدهاند که طی تاریخ جنایتها بیشماری به نام همین ایدئولوژیهای تک بعدی رقم خوردە است.
اساس بحث در مورد مساله امروزی جامعه کوردستان این است که آیا در دوارنی که کوردستان وارد مرحله "راسان" شده است و از سوی دیگر بخشهای دیگراز مردمان در ایران به حد انفجار رسیدهاند و هر لحظه امکان وقوع حادثهای تاریخ وجود دارد، باید به مسالهای به نام دمکراسی در ایران چگونە نگریست؟
اگر تک بعدی به سوال مذکور بنگریم، میتوانیم اینگونه جواب دهیم که ما ملت کورد هیچ منفعتی از اطرافیان خود ندیدهایم و بر همین اساس و نیز تجارب گذشته بهتر آن است که تنها خود را تقویت نمودە و از خیر برقراری دمکراسی برای دیگران بگذریم. اینکه پاسخ مذکور ما را به چه سویی میکشاند مبحث دیگریست، اما آیا اگر چند بعدی به مساله بنگریم و در فکر توانمند ساختن راسان و ساختن دنیای دیگری باشیم باید چه جوابی چند بعدی به این سوال بدهیم؟
بیشک هر سوالی تنها یک پاسخ ندارد و تنها یک پاسخ هم، جواب نهایی و همیشگی آن نیست. همزمان میتوانی به دنبال ابعاد دیگری باشی و جوابهای متفاوتی بیابی.
یکی از پاسخها میتواند این باشد که ما ملت کورد، چه بخواهیم و چه نخواهیم در شرایط فعلی در جغرافیایی به نام ایران زندگی میکنیم و هنوز تصمیم به تاسیس دولتی مستقل نگرفتهایم به همین خاطر نیازمندیم که از میان بخشهای دیگر حاضر در این جغرافیا، همفکر و همپیمان بیابیم و بکوشیم که آرمانها و اهداف خود را برای آنان تفهیم کنیم و بجای بهانەددن برای نیرومندتر شدن شونیسم در میان آنها، تلاش کنیم که آشکارا و بدون شرم خواستها و چگونگی کنار هم بهتر زیستن را برای آنها شرح دهیم. از سوی دیگر اشاعه شونیسم در جامعه خود را نیز از یاد نبریم چرا که راسان ملتی نیاز به حضور همه جامعه دارد.
راسان کوردستان نمیتواند هم به چشم حقارت به ملیتهای دیگر ایران نگاه کند و هم توقع داشته باشد که آنان در آینده به دشمن ما بدل نشوند. همزمان نیز راسان کوردستان نمیتواند با شرم و خجلت زبان به سخن بگشاید و خواستها، آرزوها و وظایف آن دیگران را بیان نکند. همچنین راسان کوردستان نمیتواند توقع داشته باشد که همه بخشهای جامعە کوردستان در حرکتی که آغاز کرده سهیم باشند اما افکار شونیستی در جامعه منتشر کند و بخش یا چندین بخش از جامعه را نادیده بگیرد. از سوی دیگری نمیشود که به انجام رساندن وظیفه تاریخی راسان کوردستان تنها بر عهدهی یک یا چند گروه باشد و سایرین تنها نظارهگر بودە و وا دور دستی بر آتش داشتە باشند.
این تنها میتواند یکی از جوابهای محتمل باشد و میتوان به دنبال جوابهای دیگری نیز بود. اما در دمکراسی که به معنای سهیم بودن مردم در زندگی سیاسی-اجتماعی کشور است، نمیتوان بخشی از مردم خود و ملیتهای دورو بر را به فراموشی سپرد. هرگونه فراموشی و نادیده گرفتنی، ما را دچار طوفانی سهمگین در آینده خواهد کرد.