زنان آزادە ایران!
مردم ستمدیدە ایران!
اکنون روزهایی سرشار از حماسە را تجربە میکنیم، زنان با سوزاندن و دورانداختن بزرگترین سنبل آپارتاید جنسی در حال بازتعريف شهروندی در ايراناند. در چند قدمی تدوین قانونی هستند کە این آپارتاید جنسی را برای همیشە دفن کنند. همبستگی اخیر مردم بە رهبریت زنان امید پایەریزی یک حاکمیت و سیستم فارغ از همە تبعیضهای جنسیتی، مذهبی و ملیتی را در این جغرافیا بیش از پیش در دلها زندە کردە و موجب همدلی بیسابقەای در تاریخ ایران گشتە است. دختری کوردستانی بە مثابە قربانی نماد همە تبعیضهای ساختاری جمهوری اسلامی بە مسلخ حجاب کشیدە شد . اما زنان با پایین آوردن و سوزاندن پرچمهای سیاە و داعشی جمهوری اسلامی از سر و گردن خود، بر حاکمیت نمادین ٤٣ سالە بر بدن زن پایان دادند. و ژینا، یک زن قربانی همە تبعیضها را، با سردادن شعار ژن، ژیان، ئازادی (زن، زندگی، آزادی) در ایران بە رمزی جاودانە برای همە اشکال برابریخواهی تبدیل کردند. هم بدن زن را از تسخیر ارتجاع درآوردند، هم با خانوادە ژینا و کوردستان و همە مردمان پیرامون، پیمان همدلی بستند، و سنگ بنای خاورمیانەای انسانیتر و بیجمهوری اسلامی را نیز نهادند. احزاب کردستان مانند چهار دهە گذشتە، بدون امید بە همبستگی خارج از کوردستان، تنها کوردستان را بە اعتصاب سراسری فراخواندند. اما همبستگی سراسری بە چنین نومیدی و نگرانیها پایان داد. عشق بە رهایی، ایمان بە امکان آزادی و زندگی انسانیتر بە پیشگامی زنان، گویی فورمول گمشدە رهایی و همبستگی همە مردمان این جغرافیا بودە، افسوس کە تنها شهادت تراژیک ژینا آگاهی بە این پیوند و یگانگی عمیق ممکن گرداند.
زنان آزادە ایران!
زن در ایران جمهوری اسلامی شهروند نیست. در ایران سیستمهای دیکتاتور و تمامیتخواه بدن زن را تبدیل بە ابزار تحکیم قدرت خود کردە و در جهت پیشبرد و توجیە سلطە مردسالارانە خود یا با ادعای آزادسازی زن و یا معرفی بدن او بە مثابە تهدیدی برای اخلاق و عفت عمومی، فاعلیت و ایجنسی زن را امنیتی کردە و از این طریق شهروندی را در کلیتش از معنی تهی کردەاند. تبدیل بدن زن بە جولانگاە پلیس اخلاق و حاکمیتهای مردسالار، نە تنها ناقض کرامت انسان است بلکە زمینەساز نهادینە کردن اشکال گونا گون تبعیض و تحکیم ساختار تبعیض است. دقیقا مانند انچە کە جمهوری اسلامی در چند دهە گذشتە در كردستان موفق بە انجام آن بودەاست. با مرکزیت دادن بە مرد فارس شیعە است كه نظام اسلام توانست لایەهای مختلف تبعیض را نهادینە نمودە و خودی و غیرخودی را تبدیل بە اخلاق جمعی و لایتجزای حاکمیت و سیستم حقوق نماید کە با حاكم كردن فرهنگ تبعیض، حتی امکان تولد یک الترناتیو دموکراتیک، فراگیر و بە دور از تبعیضهای زبانی، اتنیکی سراسری در ایران را برای دهەها عقیم ساخت.
این سیستم تبعیض دقیقا پدیدەایست کە هر زنی، هر کوردی، هر بلوچی، هر گیلکی، هر ترکی، هر لری آنرا روزانە تجربه میکند. نە هیچ زن ایرانی، نە هیچ سنی، نە هیچ بلوچی، نە هیچ لری، نە هیچ ترکی، نە هیچ کوردی خود را شهروند میداند و نە برای خود در حاکمیت سهمی میبیند. همە اینان در صورت عدم التزام عملی بە این حاکمیت تبعیض سوژەهای امنیتی هستند و خود را در تهدید می بیند. هیچکدام مطمئمن نیستند کی و در کجا ممکن است مخل امنیت قلمداد شدە و بە سرنوشت ژینا دچار شوند. کشتار روزانە کولبران کورد و سوختبران بلوچ بهترین گواە این مدعا است.
زنان آزادە ایران!
ایران بە مرحلە سرنوشت سازی رسیدەاست، کە یا باید برمنوال گذشتە با ایجاد سیستمی همگونساز و حاکمیت مبتنی بر تبعیض دوبارە بە نابودی تفاوتها پرداختە و هویتها را بحاشیە برانیم و یا با قبول تعددهای هویتی و بە رسمیت شناختن تفاوتها در بە پایەریزی یک رژیم سیاسی دموکراسی توافقی و دارای ظرفیت برای حاکمیت مشترک و بدور از تبعیض بکوشیم. سیستم دموکراتیکی کە تمام سلسلە مراتب جنسی، اتنیکی، مذهبی و زبانی را برای همیشە بە دور بریزد و با گفتمانی فراگیر کە انعکاس همە جنسیتها، رنگها و صدا و زبانها باشد. زنان ایران بعنوان قربانیان دهەها تبعیضات ساختار باید خود معماران ساختاری برای آیندە باشند کە همە بتوانند خود جمعی و فردیشان را در آن بیابند، در تعریف و در حق حاکمیت خود را برابر و سهیم بدانند و نگران تکرار تجربەهای تلخ گذشتە و امکان سرکوب بە دلیل تفاوتشان نباشند.
زنان ستمدیدە ایران!
بیش از یک قرن پیش بیبی مریم بختیاری با فتح تهران بساط استبداد آن دورە در ایران را برچید. ژینای کردستانی نیز با بە درد آوردن وجدانها، دلها را در تهران و تبریز و اصفهان فتح کرد کە مردم یکپارچە او را بە نماد آزادی و مبارزە با تبعیض تبدیل کردەاند. در نتیجە این همستگی و همدردی مردم با دستان خالی در خیابانها، در کوچەها، در محل کارشان بە مصاف نیروهای سرکوب و پاسداران اخلاق مردسالاری ولایت فقیه رفتند. در مبارزەای نابرابر در دفاع از کرامت انسان پردە از سیستم اخلاقی جمهوری اسلامی و پلیس اخلاقش برداشتند. اما جمهوری اسلامی هنوز هم بە گمان توانش در فریب و امید بە درونی کردن چهار دهە حاکمیت تبعیض از طرف مردم، با نهایت سبعیت بە کشتار معترضان در کوردستان مشغول است. اگر در مناطق مرکزی با باتوم و گاز اشکاور وحشیانە بە جان تظاهرکنندگان میافتد در کوردستان این کاررا با شلیک مستقیم انجام میدهد. این نشان میدهد کە هنوز جمهوری اسلامی پیام مردم را نشنیدە و گمان می کند کە ساکنان مرکز پذیرای برخورد امنیتی و تبعیضآمیز جمهوری اسلامی با مردمان هستند. همە باید در بیاعتبارکردن این سیاست امنیتی جمهوری اسلامی بکوشیم. کوردستان و دیگر مناطق را تنها نگذاریم. بە جمهوری اسلامی اجازە ندهیم کە با زدن انگ تجزیەطلبی بە این همبستگی سراسری خللی وارد کند. دشمن مشترک کرد، ترک و لر، عرب و بلوچ و فارس... جمهوری اسلامی است. امیدواریم زنان در ایران، کردستان را در این مرحلە حساس تنها نخواهند گذاشت و ندای دفاع از زنان و ژینا را با تداوم در بانگ ژن، ژیان، ئازادی (زن، زندگی و آزادی) را زندە نگاه خواهند داشت.
اتحادیە زنان دموکرات کوردستان ایران