کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

سیروس ملکوتی: اپوزیسیون نباید گسست درونی و استراتژیک خود را از یکدیگر در این مرتبه به الویت مبارزاتی بکشانند

18:31 - 4 آذر 1401

گفت‌وگو: سوران شمسی

اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران مجموعه تظاهراتی است که در پی کشته‌شدن ژینا امینی به دلیل ضرب‌وشتم در بازداشتگاه گشت ارشاد آغاز شده‌است. این اعتراض‌ها در ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ از تجمع در مقابل بیمارستان محل مرگ ژینا امینی در تهران آغاز شد و در روزهای بعد به همه ۳۱ استان‌ ایران گسترش یافت و همچنان ادامه دارد. زنان  در خط مقدم و نیروی محرک این تظاهرات اعتراضی هستند. معترضان در خارج از کشور نیز در بیش از ۱۵۰ شهر در سراسر جهان تجمع‌های اعتراضی برگزار کردند.این تظاهرات در هفته‌های بعدی با حضور دانش‌آموزان، دانشجویان، اعتصاب استادهای دانشگاه، کسبه و بازاریان گسترده‌تر و وارد هشتمین هفته شده‌است. در این راستا با آقای سیروس ملکوتی، فعال سیاسی، گفت‌وگویی داشته‌ایم  و می‌توانید خوانندە متن کامل این گفت‌وگو باشید:

خوانشتان از رویدادهای پیش رویمان  پس از قتل ژینا امینی چی است و چگونه آن را ارزیابی می‌کنید؟

ملکوتی: اگر در آغاز مفهوم یک خیزش را برایمان تداعی می‌کرد امروز برایمان یک جنبش انقلابی معنا می‌شود. جنبشی که همه نشانەها و عزم  یک انقلاب را  در خود دارد. انقلابی که مفاهیم نوینی را برای رهایی از انقیاد و تبعیض با خود همراه آورده است. این جنبش انقلابی بی‌شک در خود حافظه مبارزات گذشته را دارد، بی آنکه زخمهای آن گذشته را با خود حمل کند. می‌داند نه سرداران غداره بند عارفند و نه صندوقهای رای در این حکومت رنگی جز تباهی امید در خود ذخیره کردەاند.  نسل جوانیست سربرآورده از زمانه خود بی آنکه کسی انتظار زایشش را داشته باشد. نسلی که آموزەها و نگاهش فراسوی مرزهای زیستش به جهان بشری از طریق رسانەهای اجتماعی شکل گرفته بود،  نگاهی که رویاهای جوانی و لمس زیستن در آزادی را برایش وعده آورده بود. جهانی در تضاد با جغرافیای زیستش که همه رویاهایش را می‌سوزاند و هر آنچه در ذهن خود برای حال و آینده می‌انگاشت در آن زندان واقعی زندگی می‌دانست که نمی‌تواند بیابد. وقتی جهان مجازی را با  تنگنای زیست واقعی خود به قیاس می‌کشاند خود را سخت در تعارض می یافت. نسلی که حاضر نبود خود را در توهم انتظار همچون مادران و پدران خود به نوبت اگرها و وعدەها بسپارد. قاطعیت این نسل در مطالبه آزادی‌خواهی‌اش همراه  با یک آگاهی کاملا شکل یافته  از عوامل انسداد به این مرحله از دریافت همراه بود. بنابراین با چنین آگاهی راهی جز شکستن هنجارها نمی‌داشت. "زن، زندگی، آزادی" را از موتور محرکه خود یعنی فریاد کوردستان "ژن، ژیان، ئازادی" به غنیمت گرفت و آن را با خیزش خود در آمیخت و از یک خیزش توانست خود را به یک  جنبش انقلابی ارتقای دهد. انقلابی که آزادی و رهايی از انقیاد را نشانه خود ساخت. و چه زود توانست هم آوای جهانی خود را هم بیابد . "زن" در  آغاز شعارش چیزی جز  نماد تبعیض و نابرابری‌ها نبود، اين‌ گونه توانست آن را با حق زیستن و کسب حرمت و کرامت انسانی پیوند دهد. و نیز خوب  می‌دانست برای عبور از آن نابرابری و تحقیر و زیستنی دلخواه و رها از زندان باید خود را به آزادی پیوند زند. آن هم فارغ از چارچوب‌ها و تعاریف کلیشەای  نسل‌های پیشین خود. این گونه شد که جنبشی انقلابی، شکوهمند و غرورآفرین از واماندگی حقارتی ۴۳ ساله برون زده شد و آوایی  بنام "زن، زندگی، آزادی" را در یک هم‌آوایی جهانی سرود زندگی ساخت. تاریخ صد سال گذشته لمس چنین عاطفه همگنی را میان جهان انسانی بیاد نمی‌آورد.

آیا این جنبش خود را در همین محدوده نسل جوان با محور رهایی زن محدود می‌سازد یا یک جنبش گسترده اجتماعی را می‌تواند شکل بدهد؟

ملکوتی: این جنبش از بدو ورودش هم یک جنبش اجتماعی بود و جدا از زایشش در یک جغرافیای مشخص ملی جنبشی با وعده جهانی شدن بود و هست.  ظرفیت شگرفی را با خود همراه داشت و دارد، زیرا هدفمندانه آزادی و عبور از تبعیض را نشانه مبارزات خود گرفته است. ظرفیت میزبانی همه مطالبات برابری‌خواهانه را در خود دارد و به همین خاطر قادر می‌شود به یک جنبش فراگیر چه در واحد ملی و چه منطقه تبدیل شود. و می‌بینیم چگونه توانست در کمتر از دوماه خود را این چنین بگستراند.

جنبشی که رهبر ندارد چگونه می‌تواند تداوم بیابد و به اهداف خود دست یابد؟

جنبش انقلابی "زن، زندگی، آزادی" هنجارهایی که گمان نمی‌رفت بتوان از آن گذشت پشت سر نهاد. آنچنان خروشی داشت که هنوز حکومت نتوانست از بهت زدگی و شوک و سرخوردگی از شکست اعتماد به نفس متکبرانه و دروغین‌اش خود را برهاند. هنوز هم بعد از گذشت هفتەها مبارزه و با هزینه جانی و زخمی‌ها و به اسارت گرفتنها، میداندار مبارزه با حکومت است. هنوز این نسل جوان است که کانون مبارزات کشور را سرشار از شور و امید نگاه داشته است و توانست تا بدين مرحله مبارزات خود را مدیریت کند، آن هم بە صورت شبکەهای مستقل اما در پیوند و شناخت از موقعیت یکدیگر. مدیریت هوشمندانه این نسل همانا که حکومت با اینکه سالها برای گسست میان مردم کشور با هراس فکنی تجزیه ایران بی اعتمادی به یکدیگر راە انداخته بود و حتی دامنه آن را تا خود اپوزیسیون کشانده بود، در اولین بر آمدش برای سو استفاده با  فریاد کاملا مصمم به همبستگی این نسل مواجه گردید. فریادی که کوردستان را چشم و چراغ ایران می‌نامید. و وقتی هم که با تدبیر کشتار و تحمیل جنگ و گسست  بەسراغ بلوچستان رفتند جز این جواب از سوی این جنبش حرف دیگری نیافتند.

اما با همه این احوال این جنبش انقلابی در تداوم خود نیازمند شکل گیری گونەای از مدیریت می‌باشد، مدیریتی نه از جنس آموزەهای سنت، بلکه نوعی از رهبریت مبارزاتی که بتواند خود را با شکل شبکه وار این جنبش و نو اندیشی آن همراه سازد. به محض اینکه این جنبش را تابع گونەای از مدیریت سنتی نماییم نبض تپنده آن را و خلاقیت مبارزاتی آن را به میرایی خواهیم کشاند.

با این اوصاف نقش نیروهای اپوزیسیون در رابطه با جنبش چه خواهد بود؟

ملکوتی: اولا بعد از ۴۳ سال هنوز اپوزیسیون تعریف جهان‌شمولی از هستی متکثر خود ارائه نداده است، به جز احزاب کوردستان من نیروی منسجم دیگری را نمی یابم که در یک رابطه نسبی ارگانیک با مردم و مخاطبین خود در ایران قرار گرفته باشد. بنابراین بە سختی بتوان از اپوزیسیونی سخن گفت که پیوند و رابطه ارگانیکی با مبارزات درون کشور داشته باشد. حال با همه تشتت درونی خود همین اپوزیسیون که می‌توان آن را بخشی از معادلات سیاسی مستقر در برون مرز نامید سعی دارند در این شرایط بسیار حساس توفق خود را بر دیگران و رقیبان سیاسی با طرح شعار تمیز دهنده و صف بندی شده شکل دهند و اصرار هم دارند همین صفبندیها را به داخل ایران بە درون جنبش همبسته انقلابی تحمیل نمایند. در صورتی که آنچه جنبش داخل بدان نیاز دارد سازماندهی برای کسب گستردەتر حمایت جهانی و پژواک مطالبات است. نکته بسیار شگفت انگیز در همین رابطه این است که مترادف با جنبش خودانگیخته و مستقل "زن، زندگی، آزادی" در برون مرز ، نهادهای مستقل در سازماندهی تظاهرات و همچنین اقدامات عظیمی در جلب حمایت‌های جهانی بیرون از مدار اقتدار و حوزه عمل مدیریتی  اپوزیسیون سنتی بە وقوع پیوستند. در واقع ما مواجه با برآمد مکانیزمهای جدیدی در این میدان هستیم که اپوزیسیون سنتی عملا خود را غیر فعال در این حوزه مدیریتی می یابد. احزاب کورد اما  بە دلیل رابطه نسبی خود با مردم و همچنین انسجام تشکیلاتی و هماهنگی با یکدیگر بسیار هوشمندانه در راستای حمایت از جنبش انقلابی عمل نمودند. به نظر من تنها کاری که این اپوزیسیون پراکنده و متضاد به لحاظ ایده و برنامه از یکدیگر در این مقطع  نباید بکند این است که گسست درونی و استراتژیک خود را از یکدیگر در این مرتبه به الویت مبارزاتی بکشانند. 

نیروهای انتظامی در این میان در چه جایگاهی قرار دارند؟  آیا همچنان بە نقش سرکوبگری خود ادامه خواهند داد یا امکان گسست را در درون آن می‌توان متصور شد؟

ملکوتی: برخلاف تصور و ذهنیت عام، جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام توتالیتر توانست همه نهادهای زیر مجموعه خود را زیر چتر ایدئولوژی خود قرار دهد. نیروهای نظامی بی‌شک بیش از هر نهاد دیگری از پیوست با کلیت حاکمیت بهره می‌برند و در استحکام آن دخیل می‌باشند. تنها می‌ماند تضاد در بهره گیری از منافع رانتی میان ارتش و پاسداران. این تضاد و همچنین ذهنیت مانده از ملی زیستی ارتش می‌تواند عاملی در ریزش و گسست در نیروهای نظامی گردد. اما تا زمانی که خود را در قدرت و حافظ منافع خود می‌بینند چنین موقعیتی بە سختی رخ خواهد داد. به نظرم اپوزیسیون داخل ضمن اتکا بر استقلال خود و تحول بخشیدن به شبکەهای مبارزاتی می‌تواند روی این تضادها مانور داده و آن را بگستراند، بی آنکه اتکا خود را بر بە وقوع پیوستن چنین احتمالاتی قرار دهد.

آیا این روند به یک انقلاب می‌انجامد، آیا چشم انداز براندازیست یا می‌تواند خود را با حفظ و کسب برخی مطالبات قانع سازد؟

همه نشانەهای این جنبش انقلابی روبە سوی یک انقلاب دارند و در آن هیچ عنصر تمکین به این و آن جناح حکومتی دیده نمی‌شود. زیرا خود را بر بنیاد سوژه و محوری قرار دادند که برآورده شدن آن نمی‌تواند در چارچوب نظامهای بسته حتی با نیل به رفرم تامین گردند. "زن، زندگی، آزادی" هم فرهنگ است  در برپایی  پلکانی و دینامیک خود و هم عزم است در رهایی از انقیاد. هیچ نظام بستەای قادر به تامین آن نخواهد بود مگر آنکه از درون شکسته و فروپاشیده گردد تا بتوان ساختار نوینی متناسب با این فرهنگ و عزم برپا شود.

حتی در صورت کشتار همه مخالفان این  انقلاب شکست نخواهد خود زیرا این انقلاب بیرون از زمان و جغرافیای خود به یک لمس عاطفی و خرد انسانی مبدل گشته است.

این گفتگو در شمارە ٨٣٥ روزنامە کوردستان منتشر شدە است.