جمعی از فعالان فرهنگی کورد در خراسان طی بیانیەای کشتار و سرکوب مردم کوردستان را محکوم و خواهان پایان دادن بە آن شدند.
متن بیانیە بە این شرح است:
برای شما و کوردستان ما
دوستان و مسئولان عزیز
این، یک بیانیه، دادنامه یا فریادنامه است از سوی گروهی از کوردهای خراسان و خطابش به شماست؛ شما، در هر سَمت و هر سِمَتی که هستید؛ ما، مسلمانیم و پیامبر مسلمین فرمودهاست؛ هر كس شب سیر بخوابد و همسایهاش گرسنه باشد از ما نیست.
مسلمان هم نباشیم، به تاکید سالار شهدای کربلا و سخن معروفش که گفت: "اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید"، از هر منظر به سیمای امروز ایران و تصویر خونین کوردستانش بنگریم، سکوت و مماشات در برابر آنچه اتفاق میافتد، نه تنها خروج از دین، بلکه خیانتی است فراموش ناشدنی!
چنانکه میدانید؛ ما کوردهای خراسان، بیش از چهار قرن است آمدهایم تا در سنگرهای به خونشناور و جانسپر گلیل و هزارمسجد، پیشمرگ ایران و ایرانی باشیم در برابر دشمنان غارتگر و به گواهی تاریخ، از پس این ماموریت باشکوه، به بهای تقدیم هزاران شهید و اسیر و آواره، بهسربلندی برآمدیم.
اما، کیست که نداند در هرصورت ما کوردیم و کوردها، در هرجای ایران و جهان باشند، از خانهای آمدهاند به نام کوردستان؛ کوردستان که قلب تپنده ایران است و جان آزادگان جهان.
به اذعان همه، کوردها یکی از اصیلترین و شجاعترین فداییان ایراناند؛ کافی است نگاهی به جنگ هشت سالهی ایران و عراق بیاندازیم تا ببینیم هر سنگرش نشانی دارد از جانبازی کوردهای میهنپرست؛ از کوردهای خراسان و دفاع مقدس ''چهارصد و هشت'' سالهشان بگیرید تا کوردستان و کرمانشاه و ایلام و حتی حلبچهای که نوزادانش هم به جرم ایراندوستی، در ستم و سمّ صدام، سوختند و پرپر شدند...
با تامل در این مقدمهی کوتاه، اکنون شما دوست یا هموطن عزیز، بفرمایید که؛ آنچه اینروزها در کوردستان میگذرد، معنایش چیست و منحیث انسان و مسلمان و ایرانی و کورد، در قبال ظلمی که اینروزها بر کوردها و کوردستان عزیز میرود، ما چه وظیفهای داریم؟!
آیا میشود به قول بعضی کوتهنظران مسلماننما، همه مشکلات را گردن کوردها انداخت و با بیخیالی و بیخردی، گفت: به کوردهای خراسان چه؟ به ما چه که فقر و محرومیت و تبعیض، کوردستان را مستعد اعتراض و خشم و تیرخوردن و مردن کرده است! به ما چه که کولبران کورد، در کوهستان زیر کولهبار سنگین و در خیابان، زیر رگبار گلولههای آتشین، لابلای برفچالها و سکوت لالها، دفن میشوند و راز رنجشان را هیچکس نمیفهمد.
به ما چه که...
اما، ما کوردها در فرهنگمان، چیزی به نام ''به من چه'' نداریم؛ ما کوردیم و از منظر نوعدوستی، هرجا نامی از مظلومان و بالاخص کوردهای مظلوم به میان آید، گوشمان با حس و حسابی دقیق، کلمات را دنبال میکند. برای همین، شنیدن اخبار غمباری که از کوردستان میرسد و مشت آهنین خونین حکومت در پاسخ مردمی که فقط آزادی معقول و حقوق عادی شهروندی میخواهند، ما را به شدت افسرده و آشفته میکند.
از زاویه دین و میهن که نگاه کنیم، مسالهی امروز کوردستان، مشکل همه است و نمیشود بیخیال خونهایی شد که چشمه چشمه از آغوش آبیدر و زریبار جوشیده و به سوی دشتها و دستهای وطن، جاریاند.
در پایان این فریادنامه، آنچه میباید با مدیران مملکت درمیان بگذاریم این است که؛
وظیفهی انسانی ما ایجاب میکند؛ زخم کوردهای هموطن را ندیده و نیازشان را نشنیده نگذاریم. بر همین اساس، با صدای بلند اعلام میکنیم: برای نجات جان مجروحان خیابانهای سنندج و مهاباد و جوانرود و مریوان و بوکان و... به شیوههای ممکن و بە قدر توان، اقدام میکنیم، تا شرمندهی شرافت و جوانمردی، نشویم.
برای بزرگداشت نام و مرام کوردهای فداکارمان، در فضاهای واقعی و مجازی، جمع میشویم و با اعلام همبستگی و همدردی، میگوییم: ای دلشکستگان سربلند! ما زخمهایتان را میشناسیم و عاشقانه و حکیمانه، میبوسیم.
مردم و مسئولین عزیز!
ایران، قلبش کوردستان را لازم دارد. کاش، رفتار این کشور با قلبش چنان نباشد که انگار قلبی ندارد! بگذاریم کوردها کماکان ایرانی و عاشق ایران بمانند و تنها راهش این است که: کوردها بیش از این نمیرند... کاری نکنیم که این مردم گمان کنند ''چون حامی و همراه ذینفوذی ندارند، در کشورهای منطقه، شکنجه، آزار و کشتار کوردها، آسانترین راه قدرتنمایی حکومت در برابر مردم، است؛ نمایشی که هزینهاش را حقباورانی فداکار به نام "کورد" میپردازند و حظش را دشمنان میبرند!
و در پایان؛
باور کنیم که معترضین، نه عامل دشمن، که اغلب، مامور وجدان بیدار و محرومیتهای آشکار خویشاند.
باور کنیم؛ زبان احترام متقابل، موثرتر از تفنگ عمل میکند و شنیدن صدای خنده، بسیار خداپسندتر از نالهی مردمی است که قربانی خشم سیاسی حاکم و محروم از حقوق اساسی خویشاند. والسلام.
فعالان فرهنگی کورد در خراسان