کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

چنگیز ایلدرم ـ کرد دولتمرد شوروی

12:09 - 9 بهمن 1401

ت: کامران امین‌آوه

 نویسندە: لطیف ممد، برگردان از روسی: کامران امین آوه

در تاریخ آذربایجان*، کردها چون یکی از باشندگان بومی آن، هموارە نقش مهمی ایفاء کردەاند. در میان کنشگران نام آور کردهای شوروی در اوایل سدە ٢٠ میلادی چنگیز ایلدرم جایگاە ویژەای دارد.

نام خانوادگی اصلی او، چنگیز”سلطانف” بود، اما برپایه ی آداب و رسوم کردها، “چنگیز ایلدرم” معرفی شد و در مدارکش هم همین نام ثبت شدە است.

چنگیز ایلدرم در ١٠ ماه ژوئن ١٨٩٠ در روستای”قوباتلی”، ولایت الیزابتپل(گنجه) بدنیا آمد. تعلق او به خانوادە ی قدیمی و اشرافی سلطانف در کردستان قفقاز، راە را برای دانش آموزی او باز کرد.

پدر ایلدرم موفق به باز کردن مدرسه‌ای در قوباتلی شد، و هر دو پسرش، چنگیز و جبار را برای تحصیل به آنجا فرستاد. او پس از به پایان رساندن مدرسە ی روستایی، شروع به درس خواندن در مدرسه متوسطه شوشه کرد و پس از تعطیل شدن آن  ـ از سال ١٩٠۶ تا ١٩٠٩ تحصیل متوسطه خود را در ولادی قفقاز(اوستیای شمالی) به انجام رساند. چنگیز، این جوان ١٩ ساله، در سال ١٩٠٩ به سنت پترزبورگ رفت و در شعبه ی صنایع معادن انستیتو پلی تکنیک شروع به تحصیل کرد.

برای تحقق این هدف، جبار برادر بزرگ چنگیز، که در این زمان پزشک شدە بود و با وارد شدن به خدمت نظام حقوق خوبی نیز دریافت می کرد، به او کمک کرد.

در انستیتو پلی تکنیک، توانایی و پشتکار چشمگیر چنگیز، توجه پروفسور ای. ایسمان و م. پاولوف را به خود جلب کرد و آنها به او پیشنهاد دادند که وارد دانشکدە متالوژی شود.

چنگیز ایلدرم، پس از پایان تحصیل در انستیتو و دریافت دیپلم مهندسی متالوژی، در ماە مه ١٩١۶ به عنوان مهندس در کارخانه مکانیک “ایواز” سنت پترزبورگ (سال‌های ١٩١٨ – ١٩١۶) استخدام شد. او که در پترزبورگ کار و زندگی می کرد، با توجه به شخصیت پرشور و کنشگری که داشت، وارد مدار رویدادهای انقلابی شد: او یکی از یورش برندگان به قصر زمستانی سنت پترزبورگ بود.

چنگیز ایلدرم در سالهای ١٩١٩ – ١٩١٧ شروع به کار در کمیساریای مردمی ملل روسیه کرد و رهبری دفتر امور مسلمانان روسیه، تحت نظارت شورای کمیسرهای خلقی جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیه شوروی را بر عهدە گرفت. در ماە مه همان سال رئیس شعبه ی کمیساریای امور ملل اتحادیه کمون‌‌های منطقه شمال شد. چنگیز ایلدرم همچنین عهدەدار رهبری هیات نظامی مسلمانان در کمیساریای نظامی سنت پترزبورگ بود. چ. ایلدرم در ژوئن سال ١٩١٨ برای اولین بار سکادران نظامی مسلمانان را در سنت پترزبورگ و نواحی شمال تشکیل داد. این سکادران بعدها به بخشی از ارتش سرخ تبدیل گردید و عنوان”ایلدریمیه” بر آن نهادە شد.

ایلدرم بخاطر وجهه و کارایی بالایی که داشت به عنوان عضو شورای نمایندگی کارگران و سربازان سنت پترزبورگ انتخاب شد.

در اوایل سال ١٩١٩ چنگیز به آذربایجان بازگشت و به عضویت شورای فرمانداری کل قرەباغ در جمهوری دمکراتیک آذربایجان درآمد. در همان زمان، خسرو بیک پاشا بیک سلطانف(١٠ مه ١٨٧٩ – ١٩۴٧) عموزادە چنگیز ایلدرم، فرماندار کل قرەباغ (١٩٢٠ – ١٩١٩) بود.

در ماه اوگوست ١٩١٩ چنگیز به عنوان دستیار ارشد رئیس بندر باکو و همزمان معاون رئیس بندر نظامی منصوب شد. در اواسط سال ١٩١٩ با حفظ سمت، به عنوان مامور ویژە وزارت راە و ترابری برای امور حمل و نقل آبی منصوب شد. در سال ١٩١٩ به فرمان حزب بلشویک‌ها در باکو گروه ویژەای را برای ارسال نفت به روسیه سازماندهی کرد. پس از استقرار حکومت شوروی در آذربایجان، در اولین دولت شوروی که در ٢٨ آوریل به رهبری نریمان نریمانوف تشکیل شد، چنگیز ایلدرم اولین کمیسر مردمی در امور نظامی و دریایی (٢٨ آوریل ١٩٢٠ تا ٢۶ ژوئن ١٩٢٠) شد. او نیرو و انرژی زیادی را صرف تشکیل نیروهای مسلح آذربایجان و سازماندهی واحدهای نظامی ملی آذربایجان شوروی کرد.

در سال ١٩٢٢ وظیفه‌ای فوق‌العادە خطرناک و نمک نشناسانه، یعنی مامور فوق‌العادە شورای کمسیرهای خلق و کمیته اجرایی مرکزی آذربایجان برای جمع کردن مالیات بر مواد غذایی، به چنگیز محول شد. او در این مقام از هر امکانی برای کمک به مردم گرسنه منطقه ولگا در استان تسارتین استفادە کرد …

چنگیز ایلدرم شخصا ساختن راە آهن باکو – جلفا را که در بهار سال ١٩٢٣ به اتمام رسید، رهبری کرد. در سال ١٩٢٣ چنگیز نقش مهمی در ساختن خط تراموای الکتریکی داخل شهری در باکو ایفاء کرد، که در فوریه‌ی سال ١٩٢۴ مورد بهرەبرداری قرار گرفت. تا آن زمان، این اولین تراموای ساخته شدە در اتحاد شوروی بود. بعدها ایلدریم در سال ١٩٢۶ برای نخستین بار در اتحاد شوروی ساختن راە آهن الکتریکی باکو – صابونچی را مدیریت کرد. در آوریل سال ١٩٢۴ چنگیز به سمت معاونت شورای عالی اقتصادی ملی آذربایجان منصوب گشت (تا سال ١٩٢٨).

او در سال‌های ١٩٢٩ – ١٩٢٨ رئیس کمیساریای مردمی پست و تلگراف آذربایجان بود و بموازات آن به سمت کمیسر فوق‌العادە فابریک نساجی و. ا. لنین منصوب شد.

در ژانویه سال ١٩٢٩ در گردهمایی مشترک شورای کمیسیاریای مردمی و شورای کار و دفاع، تصمیم به درست کردن کارخانه فولاد ماگنیتوگورسک در اورال گرفته شد. برای اولین بار کارگران ساختمان سازی، که در ١٠ ماه مارس ١٩٣٠ در حوالی ماگنیتوگورسک ظاهر شدە بودند، نخستین پایه‌های آن را بنا نهادند. چنگیز ایلدرم در ٢ ژانویه ١٩٣٠ به سمت معاون رئیس ساختِ کارخانه فولاد ماگنیتوگورسک منصوب شد. در ١۶ فوریه ١٩٣٠ طبق مصوبه کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی سوسیالیستی، کارخانه فولاد ماگنیتوگورسک می‌باید تبدیل به بزرگترین واحد صنعتی در جهان شدە، هر سال دو میلیون و نیم تن چدن برای این کشور تولید کند.

چند روز پس از رسیدن چنگیز به محل بنای ساختمان کارخانه، مدیر آن به مسکو احضار شد و رهبری و مسئولیت بنای آن بر دوش چنگیز ایلدرم گذاشته شد.

در ۵ جولای ١٩٣٠ شهر ماگنیتوگورسک پا به هستی گذاشت. در سندی که در قسمت پایین آن امضای چ. ایلدرم قرار داشت،  آمدە است: “در روزهای برگزاری شانزدهمین کنگرە ی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی، در دامنه شمال کوە کارا – دیر  با شرکت ١۴ هزار کارگر پایه‌های ماگنیتوگورسک نهادە شد.”

چ. ایلدرم مناسبات دوستانه‌ای با بسیاری از مقامات نامدار دولت شوروی داشت؛ یکی از آنها س. م. کیروف، رفیق، همفکر و “دست راست” ی. و. ستالین بود (کیروف از سال ١٩٢۶ دبیر اول کمیته ایالتی لنینگراد (کمیته منطقه‌‌ای) و کمیته شهر و  دفتر شمال غربی حزب کمونیست اتحاد شوروی، و همزمان در سال ١٩٣۴ دبیر اول کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی، عضو کمیته اجرایی مرکزی سراسر روسیه و کمیته اجرایی مرکزی اتحاد جماهیر شوروی بود).

چنگیز ایلدرم از ماگنیتوگورسک تلگرافی به او فرستاد.

“میرونیچ عزیز !

کردی از آسیا گزارش می دهد. در محلی که ساختمان بزرگی ساخته می شود درجه حرارت ٢۵ – ٢٣ درجه زیر صفر است. خوراک رسانی سازماندهی نشدە است. منزلی وجود ندارد. آنها فعلا در مهمانخانه زندگی می‌کنند …”

چنگیز ایلدریم در آستانه ی تعطیلی روز اول ماە مه ١٩٣٠ به س. م. کیروف می‌نویسد:

“میرونیچ عزیز! حالا ٢ ماە است یک سطر هم از تو به من نرسیدە است. چه بد است که کردهای رهاشده در گوشه یخ‌بندان اورال فراموش می‌شوند. البته تو این اشتباە را اصلاح خواهی کرد… سلام مرا به ماریا لووا برسان. چنگیز تو ”.

در ١۴ ماه ژوئن ١٩٣٠، چنگیز ایلدرم برای گ. ک. اورجنیکیدزە رئیس جدید شورای عالی اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نوشت:

“رفیق گرامی سرگو! از زمان آمدنم به اورال،  دو بار به مسکو آمدم…

تاکنون فقط یک دهم توجه به دنیپروپتروسک به ما آسیایی‌ها، “سازندگان ماگنیتوگورسک”، شدە است! این کاملا برعکس برخورد با سازندگان دنیپر است. در آنجا رنگ و روی مکانیزە شدن و وفور و فراوانی بچشم می خورد – اما  در اینجا، در نزد ما، همه چیز رنگ و نمای موزە به خود گرفته است و فقط صنایع دستی از پنزا و وولوگدا تقریبا تا کردستان به چشم می‌خورد ( و جز الاغ‌ها وسیله‌ای برای حمل ونقل وجود ندارد)”… چنگیز تو، ١۴ ماه جولای ١٩٣٠

ماگنیتوگورسک تا حد زیادی وابسته به کالاهای خارجی بود که رسیدن آنها به تاخیر افتادە بود. به همین خاطر، دولت شوروی چنگیز ایلدرم را با اختیارات بالا برای ماموریت به آمریکا فرستاد. سرگو اورجونیکیدزە به او گفت: “ما فعلا در آمریکا سفارتی نداریم، تو سفیر ویژە و تام‌الاختیار ماگنیتوگورسک هستی”.

دفتر مرکزی شرکت”مک کی” در کلیولند بود، در این هنگام ایالات متحدە آمریکا در دوران رکود اقتصادی و بحران مالی بسر می برد. چنگیز تلاش می کرد در گفتگوی دشوار خود با شرکت‌ها از این موقعیت استفادە کند.

در سال ١٩٣١ چنگیز ایلدرم به فرمان دولتی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی از شهرهای برلن و هامبورگ در آلمان بازدید کرد و بعدا برای گفتگو با شرکت “مک کی” عازم کلیولند در ایالات متحدە آمریکا شد. ‌همچنین از شهرهای”دیترویت” و “دیربورن” هم بازدید کرد. چ. ایلدرم در ٢٠ ماه اوگوست ١٩٣١ از ایالات متحدە آمریکا برای گ. ک. اورجونیکیدزە نوشت:

“رفیق گرامی سرگو!  مراجعه من به تو، نه بخاطر کرد بودن و پی گرفتن راە نیاکانم است که همیشه و از جمله حالا هم عادت دارند برای حل هر مساله‌ای به بزرگترها مراجعه ‌کنند. هر چند به نظر می رسد بزرگان اکنون سرشان به کارهایی مشغول است و برای کارهای کم اهمیت مراکز ویژەای ایجاد شدە است، اما علیرغم در نظر گرفتن این مساله، که من با قوم خویش‌هایم باید فرقی داشته باشم، اول به تو که رئیس مستقیم من هستی روی می‌آورم، اگر مجبور شدم با نوشتن این نامه ترا زحمت دهم، باور کن فقط به این خاطر است که هیچ راە دیگری برایم باقی نماندە است و پاسخ مناسبی تاکنون دریافت نکردەام، به همین جهت حالا وظیفه خود می دانم شخصا به تو مراجعه کنم… “

چ. ایلدرم در نامه‌ای به سیموشکن، دستیارکمیساریای مردمی صنایع سنگین و دوست قدیمی‌اش در باکو که کارمند پیشین شعبه سیاسی ارتش سرخ بود، چنین می‌نویسد:

“… من اکنون انگلیسی حرف می زنم، ببین کار دنیا به کجا رسیدە است؟ کرد هم به زبان انگلسیسی حرف میزند…”|۵] کردها طبق برآورد پژوهشگران و قوم نگاران (اتنوگراف ها) از نظر فراگیری چند زبان،  بهترین ها در آسیای باختری هستند. چنگیز ایلدرم به غیر از زبان مادری یعنی کردی، بر زبان های آذربایجانی، ترکی، ارمنی و روسی چیره بود.

 

جامعه بازرگانان  کلیولند، که چهره هایی چون راکفلر، مورگان، دوپون و غیرە عضو آن بودند و ستارەهای آسمان اقتصادی آمریکا به شمار می رفتند، چ. ایلدرم را به باشگاه خود دعوت کردند، در آنجا سخنرانی او با استقبال گرمی روبرو شد. چ ایلدرم به هر جایی که می رفت بخاطر تاثیر و نفوذ خود دوست و علاقمندان زیادی بدست می آورد، و نقاش آمریکایی رولف ستول در میان آنها قرار داشت. او وظیفه کشیدن پرترە چ ایلدرم را بعهدە گرفت.

چنگیز ایلدرم در ماه ژانویه ١٩٣٢ از آمریکا بازگشت. و بعدها سفری دیگر به ایالات متحدە آمریکا (نیویورک، شیکاگو، کلیولند، پیزبورگ، دیترویت) کرد.

چنگیز ایلدرم اولین فرد از ساکنان بومی آذربایجان بود که نشان نظامی لوای سرخ به او اعطاء شد.

در سال ١٩٣۴، پس از اتمام موفقیت‌آمیز ساختمان ماگنیتوگورسک، دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی (سال‌های ١٩٣٧ – ١٩٣۴) چ. ایلدریم را برای ساختن کارخانه فولاد کریووروژسک فرستاد.

در ١٧ ماه جولای ١٩٣٧ سازمان کمیسیاریای خلق امور داخله دنیپروپیتروفسک چنگیز ایلدرم را دستگیر کرد و پروندە جنایی برای او تشکیل داد، روی جلد پوشه پروندە جنایی مهر”نگهداری برای همیشه”، زدە شدە بود. به او اتهام ارتباط داشتن با شرکت کنندگان در یک توطئه ضدانقلابی “کشف شدە” در باکو زدە شدە بود و طبق اصل “خرابکاری، کارشکنی” متهم به شرکت در ایجاد سانحه و آتش سوزی در حین ساختن ماگنیتوگورسک، جاسوسی به نفع آمریکا (گویا در هنگام بودن در آمریکا “تبدیل به جاسوس سازمان اطلاعات خارجی شدە بود.”) شد. همچنین به مناسبات نزدیک او با گ. ک، اورجونیکیدزە و س. م کیروف نیز “اشارە” شدە بود.

بازجوی‌ها در دنیپروپتروفسک و باکو (در سلول‌های انفرادی زندان بایل) صورت می گرفت و در میان بازجویی‌ها، بارها با واگون‌های مسدود شدە، او را از دنیپروپتروفسک به محل نگهداری‌اش در باکو بردە و از  آنجا او را به مسکو (زندان لیفوریو) و دوبارە به باکو بازمی گرداندند. این عمل بارها تکرار شد. دیرتر او را به مخوف ترین زندان روسیه – صومعه سابق سوخانوف منتقل و در آنجا او را به اشد مجازات ـ  تیرباران محکوم کردند. به خویشاوندانش گفته بودند، که او به ١٠ سال زندان در اردوگاهی دورافتادە و بدون داشتن حق مکاتبه محکوم شدە است. در اوایل جنگ کبیر میهنی به جرم “دشمن خلق” تیرباران شد.

* ‌ محدودەجغرافیایی جمهوری آذربایجان کنونی در دوران تزار و اتحاد شوروی. مترجم

…………

پالونسکی، لیو. چنگیز ایلدریم، باکو، ١٩٨۶، صفحه ٢٣٢

 

همان سرچشمه، ص ٢۴١-٢۴٠

 

همان سرچشمه، ص ٢۴٧-٢۴۶

 

همان سرچشمه، ص ٢٧۴- ٢٧٣

 

همان سرچشمه، ص ٢٧۶-٢٧۵

 

همان سرچشمه، ص ٩

سرچشمه‌ها:

١.‌ کیتیبلی م. چنگیز ایلدریم، باکو، ١٩۶۴

 

٢.‌ کومیسر ایلدریم. نشر چاپ مطالب سیاسی، مسکو، ١٩۶٩

 

٣.‌ لیو پالوسکی، چنگیز ایلدریم، باکو، ١٩٨۶

 

سرچشمه این برگردان:

 

Чингиз Ильдрым — курдский советский государственный деятель, http://kurdist.ru/

 

Print Friendly, PDF & Emailچاپ کن