
سینمای ایران و تحریف بزدلانە تاریخ
(در باب تلاش مذبوحانه سینمایی حکومتی برای لکەدار کردن مقاومت کوردستان)
کاوە سندووسی
در سالهای اخیر، جمهوری اسلامی ایران "اورینتالیسموار" کوشیده است با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی و رسانهای، از جمله سینما، تاریخ مبارزات و مقاومت ملت کورد را تحریف و تصویری نادرست از آن ارائه دهد. در تازهترین نمونه از این تلاش، فیلمی به نام "پیشمرگ" تولید شدە است؛ فیلمی که به زعم سازندگانش، نمایانگر واقعیتهای سیاسی و امنیتی کوردستان است، اما در واقع، نمایشی یکسویه و مغرضانه برای معرفی کوردها به عنوان عناصر خشونتطلب و تروریست است.
ساخت چنین فیلمهایی، امتداد سیاست دیرینه جمهوری اسلامی و پیش از آن، رژیم پهلوی در سرکوب و تحقیر هویت ملی، زبانی و تاریخی کوردهاست. حکومتی که از بدو تأسیس، چه در دوران سلطنت شاه و چه در دوران حکومت روحانیون، نگاه امنیتی و نظامی به مسئله کورد داشته و همواره با ابزار سرکوب، سانسور و انکار، در تلاش برای خاموشسازی صدای آزادیخواهی و عدالتطلبی آنان بوده است.
از دهه ۱۳۶۰ به اینسو، موجی از تولیدات سینمایی در ایران شکل گرفت که با نگاهی حماسی و ملی و مرکزگرایانه، سعی در نمایش جنگ داخلی با گروههای سیاسی و مقاومتهای مردمی در مناطق پیرامونی ایران داشتند. در این آثار، کوردها و احزاب سیاسی آنان، بهویژه نیروهای پیشمەرگه، به عنوان جداییطلبان، مزدوران بیگانه و تروریست معرفی میشدند.
فیلمهایی چون "کانی مانگا"، "گلها و گلولهها"، "چ" و اخیراً "پیشمرگ"، در همین راستا تولید شدهاند. این آثار نه تنها بهلحاظ هنری ضعیف و بیمایهاند، بلکه از نظر محتوایی نیز پر از تحریف، سانسور و دروغاند. در این فیلمها، مقاومتی که از اساس پاسخی به دههها تبعیض، خشونت، قتلعام و انکار هویت کوردها بوده، به شکلی واژگونه و کاریکاتوری نمایش داده میشود.
سینمای رسمی جمهوری اسلامی، به جای روایت واقعیتهای تلخ و پیچیده تاریخ معاصر ایران، به ابزار پروپاگاندای حکومتی بدل شده است؛ جایی که هنر و حقیقت، در برابر مصلحتگرایی سیاسی و تبلیغات ایدئولوژیک، قربانی میشوند.
بر خلاف آنچه در این فیلمها نمایش داده میشود، مبارزات ملت کورد تنها به مقاومت مسلحانه محدود نبوده است. این مبارزات، ریشه در یک خواست عمیق انسانی برای دستیابی به کرامت، عدالت و حقوق برابر دارد. مقاومت کوردها از ابتدای انقلاب ۱۳۵۷ نه با هدف جدایی، بلکه با هدف دستیابی به حقوق فرهنگی، زبانی، سیاسی و اقتصادی ادامه پیدا کرد.
در اوایل انقلاب(٢٨ مرداد ١٣٥٨) با فتوای جهاد بر علیه ملت کورد، سپاه و ارتش ایران از زمین و هوا به شهرهای کوردستان حملەور شدند، کشتارهای دستهجمعی، اعدامهای میدانی، بمباران و نابودی زیرساختها، ترور، ربودن و تبعید؛ ملت کورد را به سوی دفاع مشروع سوق داد. در این میان نیروهای پیشمەرگه بودند کە با سازماندهی خودجوش و مردمی، بازوی نظامی این مقاومت مشروع بودند، برعکس آنچە در این سالها حکومت ادعا کردە کە اینان مزدورانی در خدمت بیگانگان هستند.
با گذشت زمان، و به ویژه در دهههای اخیر، شکل مقاومت کوردها نیز تحول یافته است. تلفیقی از مقاومت نظامی در کوهستانها، تا مقاومت مدنی در خیابانهای "ماکو" تا "لورستان" و تا فریاد "ژن، ژیان، ئازادی"، این تحولات نشاندهنده نبوغ و بلوغ سیاسی و اجتماعی ملت کورد است، نه افول یا انحراف این بینش و یا مقاومت شناسنامدار.
یکی از مهمترین نقاط عطف در تاریخ سیاسی کوردها، موضعگیری آنان در رفراندوم جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۸ بود. در حالی که حکومت در تلاش بود با نمایش حضور میلیونی مردم در همهپرسی «آری یا خیر» مشروعیت کسب کند، اکثریت قریب بە اتفاق مردم کورد با بینشی زایدالوصف شور سیاسی را بە شعور سیاسی تبدیل کردە و رهبران سیاسی و جامعە نخبە کورد، با تحریم این همهپرسی نشان دادند که حاضر نیستند چشم بر تبعیض، سرکوب و انکار ببندند.
این تصمیم تاریخی، نه از سر مخالفت با اسلام یا جمهوریت، بلکه از خرد جمعی و آگاهی سیاسی ملت کورد برخاسته بود، خردی که امروزە نیز با گذشت قریب نیم قرن در مبارزات مدنی و سیاسی آنان متبلور است. همان خردی که اجازه نمیدهد با فیلمهای سفارشی و کارگردانان بیهویت، حقیقت تاریخی کوردها به دست فراموشی سپرده شود.
در روایتی که حکومت در رسانەهای خود ارائه میدهد، نیروهای مقاومت کورد «تروریست» معرفی میشوند. اما اگر از منظر حقوق بشر و قوانین بینالمللی به این موضوع بنگریم، باید پرسید: تروریست واقعی کیست؟
آیا تروریست آن جوانی است که از خانوادە، سرزمین و خانەاش در برابر حمله نیروهای نظامی دفاع میکند؟ یا آن حکومتی است که با محاکمەهای صحرایی و بدون حق دفاع و داشتن وکیل، شبانه به خانهها یورش میبرد، جوانان را بازداشت میکند، اعدام میکند، و حتی جنازە را به خانواده تحویل نمیدهد؟
تروریسم آن است که با سلاحهای نیمە سنگین، به سمت نوجوانان و کودکان، زنان و مردان معترض در خیابانهای کوردستان شلیک میکند. آن است که پیکر فعالان مدنی را در رودخانهها میاندازد. تروریست آن ساختار قدرتی است که حتی از شنیدن صدای متفاوت به هراس میافتد و پاسخ هر اعتراض را با گلوله و زندان میدهد، تروریست آن است کە در پای میز مذاکره، د."قاسملو" را مورد هدف قرار میدهد، کسی است کە با هزینەهای هنگفت و اجیر قاتلان و جانیان، پاسداران و نیروهای امنیتی مخالفان را حذف میکند.
در این میان، برخی از چهرههای به ظاهر روشنفکر و ژورنالیست، مانند برخی فیلمسازان و تحلیل گران سیاسی مرکزگرا، در همراهی با روایت رسمی جمهوری اسلامی، نقش مهمی در تحریف واقعیتها ایفا میکنند. اشک تمساح ریختن برای مردم کورد، در حالی که در عمل از سیاستهای سرکوبگرانه حمایت میکنند، چیزی جز ریا و فریب نیست. این افراد، با پنهان شدن پشت نقاب انساندوستی، در واقع مشغول مشروعیتبخشی به همان روایتی هستند که کوردها را تروریست، تجزیهطلب و مزدور معرفی میکند. آنها، یا از سر جهل، یا بخاطر مشتی تومان و منفعتی آنی، در حال ریختن خاک بر چشم تاریخاند.
با تمام فشارها، سانسورها و تحریفها، تاریخ مبارزات ملت کورد پاکنشدنی است. این تاریخ، بخشی جداییناپذیر از تاریخ معاصر ایران است، تاریخی که با خون، رنج، مقاومت و ایستادگی نوشته شده و نه با شعار و شواف و تبلیغات حکومتی و سفارشی. کوردستان، همواره سنگر مقاومت بوده و خواهد ماند. تا روزی که انسان کورد بتواند همچون دیگران، از حقوق انسانی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خود بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر بهرهمند گردد، این مبارزه ادامه خواهد داشت.
اگر روزی مردم تهران از پشت پنجرههای خانه، با پیژامه و بیسلاح فریاد اعتراض سر میدادند، کوردستان، بلوچستان و اهواز با دستهای خالی، اما قلبهایی پر از امید و شرافت، در برابر دژخیمان ایستادند. این تفاوت، نه برای سرزنش، بلکه برای شناخت حقیقت است، حقیقتی که هیچ فیلم حکومتی، هیچ کارگردان سفارشی، و هیچ سناریوی نخنمایی نمیتواند آن را مخدوش کند.
و اما مقصد این ملت خسته اما تسلیمناپذیر، روشن است: آزادی و برابری و کرامت انسانی. مقصدی که نه در قالب واژهها، بلکه در سلولهای تن رنجکشیده انسان کورد حک شده است. این خواست و فریاد در کوههستانها و در شعار "ژن، ژیان، ئازادی" تنین انداخته، و در نگاه کودکی که در خرابههای مدرسە موشک باران شدەی کویسنجق هنوز لبخند بر لب خشک دارد، برق میزند.
کوردستان، نه تنها برای خود، بلکه برای همه ملتهای دربند، پرچمدار رهایی است. این خاک، زادگاه زخم و زایش است، زادگاه نسلی که زخم بر تن دارد، اما نیت تسلیم بە دل ندارد. آری کوردستان سرزمین پیشمەرگهها یا همان آموزگاران ایستادگی است، و روزی خواهد رسید که فریاد آزادی از هر سوی کوردستان طنین خواهد افکند. روزی که سینهچاکان عدالت، سرود زندگی را با زبان مادریشان و بدون هیچ هراس زندان و با افتخار بخوانند. آن روز، نه دور است، زیرا ملتی که مقصدش آزادی می باشد و فرزندانی دارد کە بە هر صورت و در هر زمان آمادە است کە با خون خود بهای این آزادی را بپردارد، قطعا شکستناپذیر است.