آرمان حسینی
بە کرات تاکنون مفاهیمی همچون "تجزیەطلبی" و "تمامیت ارضی" را از زبان و نوشتەهای مدافعان گفتمان ایرانشهری و جمهوری اسلامی شنیدەایم. مفاهیمی کە در برابر حق تعیین سرنوشت و تامین حقوق ملل و دیگر تنوعات ایران، مدام طرح میشوند. بە این صورت هر وقت مسئلە ملل غیر فارس و بحث از کثیرالملە بودن ایران مطرح میگردد، این اتهامات در مقابل ملل تحت ستم قد علم میکنند. اما سوال این است کە مفاهیم "تجزیەطلبی" و " تمامیت ارضی" محصول چە گفتمانی هستند و چرا از مقولات چنین اتهاماتی در برابر خواست برحق ملل غیر فارس طرح میشود؟
جواب این سوال را میتوان در "مکتب کپنهاگ" یافت. مکتبی کە تاکنون جواب میانەای را بە بسیاری از سوالات مطرح در بارە مسئلە امنیت (داخلی، منطقەای و بینالمللی) ارائە کردە است.
قبل از جواب سوال اصلی لازم است بە این مسئلە واقف باشیم کە کنشگران امنیتیساز فرد یا گروهی هستند کە مسئلەای یا چیزی را در معرض تهدید میپندارند و برای آن کە موضوعی در آستانە امنیتی شدن قرار گیرد باید از مرز رویەها، قوانین و مقرارت کشور مزبور تخطی و عبور کند. برای این موضوع نیز در ایران قوانینی را تصویب کردەاند کە مسئلە حقوق ملل و دیگر تنوعات را از یک مسئلە سیاسی بە مسئلەی امنیتی تبدیل کردە، چرا کە اگر موضوع سیاسی باشد نمیتوان توجیهی برای سرکوب و اعمال خشونت ارائە کرد. پس با امنیتیکردن این موضوعات فضا را برای اعمال خشونت و سرکوب هموار خواهد شد.
مسئلە امنیتی ساختن در ایران بە دوران شروع پروژە دولت – ملت بە اصطلاح مدرن ایران در دوران پهلوی اول (رضا میرپنج) بر میگردد. متفکرین چنین دیدگاە و ذهنیتی دنبال ایجاد ایرانی مدرن بودند کە این چنین تعریف شدە بود؛ ایران کشوری تک ملتی، تک زبان، تک پرچم و ... است و برای پیشبرد این گفتمان جعلی و ایجاد پروژە خود مجبور بودن مدارس و دانشگاها را احداث کنند، تا مردم ایران کە اکثریتشان غیر فارس هستند بتوانند در این بە اصطلاح ایران مدرن زبان همدیگر را بفهمند، چرا کە بە گفتە مورخان جز محدود افراد وابستە بە حکومت، کسی را نمیتوانستی بیابی کە در کوردستان، بلوچستان، آذربایجان و ... قادر بە فهم و صحبت کردن بە زبان فارسی کە زبان تحمیل شدە مرکز بود، باشند.
غیر از زبان همچنان کە اشارە شد دیگر مسائل و حقوق ملل غیر فارس نیز ممنوع و در ایران مدرن یک ملت وجود داشت آن هم "ملت ایران"! کە در حقیقت بر پایەهای فرهنگ فارس تاسیس و دیگر ملل نیز برای اینکە جایگاهی داشتە باشند باید خود را با شرایط جدید وفق میدادند کە ندادند.
در این میان تقابلی صورت گرفتە کە تاکنون نیز ادامە دارد، آن نیز تقابل ملل غیر فارس با ملت فرادست (فارس). تئوریسینهای گفتمان ایرانشهری و حاکمان ایران برای شرعیت بخشیدن بە سرکوبهای خود، از گفتمان امنیتیساز استفادەهای بسیاری کردەاند و در مقابل هر حرکت مدنی و حقطلبانە ملت کورد و دیگر ملل تحت ستم همیشە اتهام "تجزیەطلبی" و "تمامیت ارضی" را وسط کشیدند و طبیعتا هم مخاطبانی را برای این سفسطە خود همانطور کە بدان اشارە شد، با استفادە از مدارس و کتب فارسی و رسانەها ایجاد کردەاند.
بە گفتە متفکرین مکتب کپنهاگ برای ایجاد گفتمان امنیتیساز بە سە فاکتور؛ کارگزار سیاسی (بازیگر امنیتی ساز)، مخاطبان و متن نیاز است. کارگزار یا بازیگر سیاسی همان حاکمان یا وارثانشان بودە و هستند کە با استفادە از قدرت و جعل تاریخ بە گفتمان خود شرعیت میبخشند. مخاطبان نیز مردمانی هستند کە معمولا یا بە دلیل عدم شناخت و یا از روی عمد بە این گفتمان دامن میزنند و تبلیغش میکنند. متن هم قانون و روایتهای جعل شدە تاریخی بودە و هست کە تاکنون در مدارس و دانشگاها و رسانەهای و ادارات حکومتی علیە فریاد حقطلبی ملل غیر فارس و در راس آنها ملت کورد مطرح و مدام تکرار میشوند.
با این توضیح کوتاە طبیعتا بایستی این واقعیت روشن شدە باشد کە هدف این چنین برچسبهای امنیتی کە همیشە در برابر حقوق ملل غیر فارس طرح میشود، همانند "تمامیت ارضی" و "تجزیەطلبی" همە ساختە و پرداختە گفتمان امنیتی ساز هستند تا بتوان با آنها بە اشغال و سرکوب سرزمین ملل غیر فارس و مردمشان شرعیت و تداوم بخشند و همچنان در قدرت بمانند.