عادل درخشانی
انتفاضه دوم: نقش ایران بر تابوت صلح اسلو
آیت اللـە خامنەای در تاریخ ٢٠ اکتبر ٢٠٠٠ در تلویزیون حکومتی ایران صحبت کرد و گفت که "ما فلسطین را عضوی از بدن خود میدانیم و ملت فلسطین برای مردم ایران افتخار است ... مردم فلسطین باید به جهاد پر برکت و ایستادگی آن در برابر دشمنان اسلام ادامه دهند... " خامنەای همچنین گفت که "نیروهای حماس ، جهاد اسلامی و فتح باید مبارزه را به صورت متحد ادامه دهند ... اما ، در واقع ، تنها راه حل از بین بردن ریشه این بحران است که همان حکومت صهیونیستی تحمیل شده به منطقه است". در ژانویه ٢٠٠١، خامنەای تاکید کرد که "بنیان نظام اسلامی مخالفت با اسرائیل است و مسئله مهم برای ایران نابودی اسرائیل از منطقه است". سردار سرتیپ محمدباقر ذوالقدر در ژوئن ٢٠٠٢ گفت که "فلسطین کانون الهام همه مسلمانان است و اسرائیل یک غده سرطانی است که باید از بین برود". در بیانیەی منتشر شده توسط سپاه در آوریل ٢٠٠٢ آمده است: "قلب اعضای سپاه پاسداران امروز با نفرت و خصومت نسبت به قاتلان صهیونیست و طرفداران آنها پر شده است و آماده دستور رهبر برای فدا کردن ثروت و جان خود برای دفاع از فلسطینیها است".
یک گردهمایی ویژه در حمایت از انتفاضه دوم در ژوئن ٢٠٠٢ در تهران برگزار شد و تلویزیون حکومتی خطابه خامنەای به مردم را پخش کرد: "امروز، مسئله فلسطین شاخص پایبندی به اصول انسانی و اصول بشردوستانه است. این انتفاضه شورش افرادی است که از همەی روشهای سازش ناامید شدەاند و فهمیدەاند که پیروزی تنها به مقاومت آنها بستگی دارد". سپاه تروریست پاسداران انقلاب اسلامی ، چه به تنهایی و چه در همکاری با حزب اللـە، حمایت گستردەای از فلسطینیان ارائه میدهد. این تلاش چندین مولفه داشت. در تاریخ ١ ژوئن ٢٠٠٢ ، در یک جلسه مخفی در حومه تهران، سپاه تروریست طرحی جامع را برای آموزش جهادیان اسلامگرا در یک سری اردوگاهها در دره بقاع تحت فرماندهی سرتیپ علی رضا تمزار پیشنهاد داد. اعضای حماس ، جهاد اسلامی فلسطین و فرماندهی عمومی جبهه مردمی آزادی فلسطین آموزش خودكشیهای بزرگ و عملیاتی كردن موشکهای میان برد فجر -5 و موشك ضد هوایی SA-7 را آموزش دادند. گروه تمزار برخی از عوامل را در یک حمله انتحاری زیر آب آموزش داد. براساس اطلاعات اسرائیل ، بمب گذاری انتحاری در هتل پارک در نتانیا در سال ٢٠٠٢ کار واحد ١٨٠٠ مغنیه بود.
استخدام فلسطینیان زخمی که در بیمارستانهای نظامی ایران تحت مداوا قرار گرفتند، یکی دیگر از موارد کمک به انتفاضه بود. یک کمیتەی ویژه، ستاد هماهنگی و پشتیبانی از انتفاضه، از مجروحان بازدید کرد و به شکل سازمان یافته آنها را به اماکن مذهبی مانند مرقد خمینی به گردش مذهبی برد. مهدی نجفی (معروف به ابومحمد منصور)، از سپاه تروریست پاسداران، فرماندهی یگان ویژەای را بر عهده داشت که این استخدامها را اداره میکرد. نجفی از طریق واحد ١٨٠٠ خود نیروهایی را برای استخدام و مدیریت دهها گروه انتحاری مختلف در کرانه باختری اداره کرده بود. حزب اللـە از مجاورت جغرافیایی خود برای جمع آوری اطلاعات در مورد ارتش اسرائیل و دفاع غیرنظامی استفاده نموده بود. قاچاقچیان اعراب اسرائیلی در جلیل به عنوان مجرای اولیه کار میکردند، اما بعضاً برخی از خبرچینان سطح بالاتر حضور پیدا میکردند. یکی از آنها، عزمی بشاره ، عضو کنست از حزب بلد، گفته میشود اطلاعاتی را فراهم کرده است که به حزب اللـە کمک نمود تا اهداف توپخانه خود را در شمال انتخاب کند. بشاره این اتهامات را انکار کرد اما برای جلوگیری از محاکمه از اسرائیل فرار کرد.
سرمایه گذاری ایران در افزایش چشمگیر بمبگذاریهای انتحاری بسیار عالی نتیجه داد. طی پنج سال - از اکتبر ٢٠٠٠ شروع و تا ٢٠٠٥ ادامه داشت – تا پایان غیر رسمی انتفاضه دوم، هزاران حمله صورت گرفت. تا سال ٢٠٠٧، در مجموع ١١٣٧ اسرائیلی کشته شدند که ٧٨ درصد آنها غیرنظامی بودند. مهمترین حمله هنگام عید فصح سدر در هتل پارک در نتانیا انجام شد که در آن ٣٠ نفر عمدتا افراد مسن کشته شدند و به دنبال آن ٣٠ توریست اسرائیلی در شهر تابا مصر مورد حمله واقع شدند. اطلاعات اسرائیل معتقد بود قتل عام پارک هتل کار واحد ١٨٠٠ مغنیه است. به طور معمول، بمب گذاران انتحاری اتوبوسهای شهری، ایستگاەهای اتوبوس، رستورانها و حتی بازارهای آزاد را هدف قرار میدهند. بیت المقدس، بیشترین کشتار را مشاهده کرد و پس از آن تل آویو و نتانیا بیشتر مورد حمله قرار گرفتند.
در یک حمله جسورانه، در مارس ٢٠٠٤، یك سلول نیروی دریایی حزب اللـە از طریق دریا وارد شد تا به بندر شدد حمله كند.
ناظران تصور کردند که حماس، جهاد اسلامی فلسطین و گروههای افراطی سکولار مرتبط با نیروی سپاه تروریست قدس و حزب اللـە از گزینه به اصطلاح خشن استفاده کردند تا اسرائیل را به مذاکره با شرایط برابر وادار کنند. به عبارت دیگر، اسلام گرایان امیدوار بودند که رنج غیرنظامیان اسرائیلی، دولت اسرائیل را به زانو درآورد. با این حال، هدف اصلی کارزار جهادی جلوگیری از این بود که نخبگان طرفدار اسلو با فروپاشی کمپ دیوید دوم، مجدداً قدرت خود را از دست بدهند. احمد قریعی در کتاب مذاکرات صلح در فلسطین به این امر اعتراف کرد. از انتفاضه دوم، دست زدن به تداوم برنامههای جداگانه جناحهای مبارز بود. قریعی توضیح داد كه در حالی كه رهبران فلسطین تلاش میکردند مذاكرات را دنبال كنند، صداهای رقیب از جناحهای مبارز فلسطینی شروع به صحبت كردن درباره آماده سازی برای نبرد اورشلیم یا حتی نبرد برای آزادی و استقلال كل سرزمین فلسطین نمودند. محمود عباس توضیح داد که عرفات مجبور است به خشونت متوسل شود اما نمیتواند جلوی آن را بگیرد. عباس تا آنجا پیش رفت که "انتفاضه دوم از بدترین اشتباهات ما بود". در هر صورت، نتیجه بسیار بدی برای اردوگاه صلح بود. به گفته یک تحلیلگر، این منجر به فروپاشی تقریباً چپ به عنوان یک نیروی سیاسی قابل دوام شد.
ایران عرفات و دیگر گروههای مبارز فلسطینی برای مقاومت در برابر آنها را ستود و گفت: "ادامه مقاومت فلسطینیها و پایبندی به اهداف و عقاید آنها، تلاشهای اسرائیل را لغو میکند". در سال ٢٠٠١ ، ایران دومین کنفرانس با عنوان حمایت از انتفاضه فلسطین را برگزار کرد که نمایندگان فلسطینی و نمایندگان حماس، جهاد اسلامی و حزب اللـە در آن شرکت داشتند. در افتتاحیه این کنفرانس، خامنەای انتفاضه را برای برقراری وحدت فلسطین ستود. پس از کنفرانس، ایران پشتیبانی خود را از تشکیلات فلسطینی عرفات دوباره آغاز کرد. سپاه قدس یک کشتی با ٥٠ تن سلاح پیشرفته شامل راکتهای کاتیوشا، تفنگ، گلوله خمپاره، مین و موشکهای ضد تانک را بارگیری کرد و آن را برای فلسطینیها اعزام کرد، اما با حمله کماندوی اسرائیلی به دریای سرخ توقیف شد.
قاسم سلیمانی که مشتاق ایجاد یک دولت کوچک حزب اللـە دیگر در نوار غزه بود، مسئولیت هدایت حماس و جهاد اسلامی فلسطین را در این روند به عهده گرفت. نخست، برای به حداقل رساندن مخالفت اسرائیل برای خروج از نوار غزه، فرماندە وقت سپاه قدس اطمینان حاصل کرد که حملات جهادی قبل از عقب نشینی برنامه ریزی شده در آگوست ٢٠٠٥ را به حداقل رساند. در اواخر ٢٠٠٤ ، به حزب اللـە گفته شد که حملات خود را کاهش دهد. نصراللـە از دستورات جدید استقبال کرد زیرا شش شبه نظامی واحد ١٨٠٠ در شرایط مبهمی از بین رفتند - رالب علوی، که بسیار نزدیک به نصراللـە بود، زیان بسیار بزرگی بود. افسران اطلاعاتی اسرائیل که مراسم خاکسپاری علوی را زیر نظر داشتند به این نتیجه رسیدند که "نصراللـە در حیاط بوی مرگ به مشامش خوردە.
دوم ، اسلام گرایان ترغیب شدند که علیه سازمان آزادیبخش فلسطین که هنوز مورد استقبال بخش زیادی از مردم فلسطین قرار داشت، وارد میدان سیاسی شوند. در ژانویه ٢٠٠٦، حماس در انتخابات پارلمانی پیروز شد و بلافاصله پس از پیروی از تهران، با خشونت علیه فتح در غزه حرکت کرد. پس از ربودن، سرباز ارتش اسرائیل، گیلاد شالیت، در ٢٥ ژوئن ٢٠٠٦ توسط شبه نظامیان حماس تنش به نقطه جوش رسید. محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان، این آدم ربایی را محکوم کرد اما قدرت مداخله نداشت. درگیری بر سر کنترل گذرگاههای مرزی با اسرائیل و سایر موضوعات خشونت را ملتهب کرد و اواسط سال ٢٠٠٧ ، فتح از نوار غزه اخراج شد. درگیری خونین بین فتح و حماس که به عنوان جنگ داخلی فلسطین (ویرانی خودساخته) شناخته میشود، طبق گفته کمیسیون مستقل حقوق شهروندان فلسطین بیش از ٦١٦ فلسطینی کشته شدند. حماس پس از دستیابی به کنترل کامل بر سرزمین، اقدام به بازسازی کرد.
این مقالە در شمارە ٨٤١ روزنامە کوردستان منتشر شدە است.