کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

تحلیل گفتمانی بیانیه اعلام موجودیت حزب دموکرات كوردستان (اول آبان ۱۳۲۴)

10:26 - 30 مهر 1404

 

زاهیر محمدی

امروز هشتاد سال از بیانیه‌ اعلام موجودیت حزب دمكرات كوردستان میگذرد. بیانیه اعلام موجودیت حزب دموکرات كوردستان که در تاریخ اول آبان‌ماه سال ۱۳۲۴ منتشر شد، یکی از متون بنیادین و تعیین‌کننده در تاریخ سیاسی و فرهنگی كورد در ایران به شمار می‌رود. این بیانیه، نه‌تنها آغازگر فعالیت علنی نخستین تشکل سیاسی مدرن كورد در ایران است، بلکه به‌ منزله‌ی سندی تاریخی، زبان و گفتمان جدیدی از هویت، حقانیت و کنش سیاسی را به نمایش می‌گذارد. در بستری تاریخی که ایران در آستانه پایان جنگ جهانی دوم و در حال تجربه‌ی فروپاشی نظم سیاسی رضا‌شاهی بود، این بیانیه توانست صدای مطالبات ملتی را که سال‌ها در حاشیه قدرت و در زیر سایه‌ی سیاست‌های آسیمیلاسیون فرهنگی و تبعیض سیاسی زیسته بود، به سطح گفتمان عمومی برساند. اهمیت این بیانیه در آن است که از نخستین لحظه، زبان سیاست را با زبان جامعه و هویت فرهنگی پیوند زد و از یک متن صرفا سیاسی به یک بیانیه‌ی جامعه‌شناختی بدل شد؛ متنی که هدفش نه فقط اعلام تأسیس یک حزب، بلکه بازتعریف ملت كورد در قامت یک سوژه‌ی تاریخی بود.

بیانیه با عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز می‌شود، و این آغاز نه صرفا نشانه‌ای مذهبی، بلکه حامل پیامی عمیق از پیوند میان ایمان، اخلاق و سیاست است. این انتخاب زبانی، تلاشی آگاهانه برای مشروعیت‌بخشی اخلاقی و دینی به حرکت سیاسی نوپای كوردست و در عین حال کوششی برای رفع شکاف میان هویت دینی و هویت ملی به شمار می‌رود. در فضای فرهنگی آن دوران که مشروعیت سیاسی بدون پیوند با دین و سنت ممکن نبود، این آغاز، نوعی همگرایی میان ارزش‌های دینی و مطالبات ملی را می‌آفریند و احساس اعتماد، امنیت و وحدت در مخاطب ایجاد می‌کند. خطاب مستقیم بیانیه با واژه‌هایی چون «هموطنان! برادران!» نیز بیانگر به‌کارگیری گفتمان همبستگی است. این خطاب، مخاطب را نه به عنوان فردی جدا، بلکه به‌مثابه عضوی از یک کل جمعی و تاریخی مخاطب قرار می‌دهد؛ گفتمانی که هدف آن ایجاد آگاهی از «خود جمعی» و تشویق به کنش گروهی در مسیر رهایی است. از این منظر، زبان بیانیه کاركردی فراتر از اطلاع‌رسانی دارد؛ زبان به ابزاری برای ساختن وحدت، ایجاد عاطفه جمعی و بازسازی حس تعلق قومی و تاریخی تبدیل می‌شود.

بیانیه با اشاره به پایان جنگ جهانی دوم و شکست فاشیسم، مبارزه كورد را در امتداد یک گفتمان جهانی از آزادی و عدالت تعریف می‌کند. این ارجاع تاریخی، تلاشی است برای قرار دادن مبارزات كورد در بستر گسترده‌تر تحولات بین‌المللی، جایی که فاشیسم و استبداد به عنوان دشمنان آزادی بشر شکست خورده‌اند. در این بخش، حزب دموکرات كوردستان خود را بخشی از جبهه‌ی جهانی آزادی و دموکراسی معرفی می‌کند و از این طریق برای مطالبات خود مشروعیت جهانی می‌طلبد. اشاره به منشور آتلانتیك  نیز در همین راستا قابل درک است؛ زیرا بیانیه با اتکا به اصول آن منشور، حق تعیین سرنوشت را به عنوان حقی طبیعی و جهانی برای ملت كورد بازتعریف می‌کند. این بخش از بیانیه، از نظر جامعه‌شناختی، تلاشی برای انتقال گفتمان «محلی» به سطح «جهانی» است و نشان می‌دهد که جنبش كورد در پی محدود ماندن در مرزهای محلی یا جغرافیایی نیست، بلکه خود را در پیوند با تاریخ آزادی انسان و عدالت اجتماعی در سطح بین‌الملل تعریف می‌کند. بدین‌سان، بیانیه با ترکیب زبان ملی و جهانی، مشروعیت خود را در هر دو سطح مستقر می‌سازد.

در ادامه، بیانیه با مرور تاریخی از وضعیت كورد در ایران، به‌ویژه در دوران حکومت رضا‌شاه، به بازسازی حافظه‌ی جمعی ملت كورد می‌پردازد. این بخش، درواقع نوعی بازنویسی تاریخ از منظر مردمی و فرودستانه است. توصیف‌هایی چون ممنوعیت پوشیدن لباس كوردی، سرکوب زبان و فرهنگ كوردی، تخریب معیشت و سلطه‌ی افسران غیركورد، تصویری از خشونت ساختاری و ستم تاریخی را بازنمایی می‌کند. زبان در این بخش، زبانی احساسی و انتقادی است که میان خشم و آگاهی، میان درد و مقاومت در نوسان است. بیانیه با به‌کارگیری عبارات تند مانند «افسران دزد و خائن» و «اعمال رذالت و وحشیگری»، خشم جمعی را بازتاب می‌دهد و در عین حال آن را به نیرویی سیاسی و سازمان‌یافته تبدیل می‌سازد. این زبان از جنس اعتراض است، اما در عین حال حامل عقلانیتی تاریخی است؛ چرا که هدفش صرفا تخلیه هیجانی نیست، بلکه تولید نوعی «آگاهی تاریخی» است که ریشه در تجربه‌ی زیسته‌ی مردم دارد. به این ترتیب، بیانیه حافظه‌ی تاریخی ملت كورد را به حافظه‌ی سیاسی تبدیل می‌کند و از ستم، ابزاری برای بیداری می‌سازد.

یکی از بخش‌های برجسته‌ی بیانیه، طرح پرسش‌های مستقیم و بنیادین است؛ پرسش‌هایی نظیر «چرا حق ما پایمال شود؟»، «چرا در خانه‌ی خود آزاد نباشیم؟» و «چرا اجازه نمی‌دهند به زبان مادری کودکان خود را تعلیم دهیم؟». این پرسش‌ها در سطح زبانی ساده‌اند، اما از نظر گفتمانی بسیار عمیق‌اند. آن‌ها همزمان دو کاركرد دارند: نخست، نشان دادن منطق تبعیض و سلب حق از مردم كورد؛ و دوم، برانگیختن وجدان جمعی برای کنشگری. این شیوه‌ی پرسشگری، زبان را از ابزار اطلاع‌رسانی به ابزار بیدارسازی تبدیل می‌کند. از منظر جامعه‌شناختی، این پرسش‌ها حامل گفتمان حق‌طلبی‌اند و از طریق آن، حس «محرومیت جمعی» و «حقانیت تاریخی» را تقویت می‌کنند. در نتیجه، مخاطب از حالت تماشاگر به کنشگر تبدیل می‌شود و بیانیه از متن به جنبش بدل می‌گردد. پرسش در این‌جا نه نشانه‌ی شک، بلکه ابزار آفرینش آگاهی است.

بیانیه سپس وارد مرحله‌ای از زبان کنشی می‌شود، جایی که جمله‌ی مشهور «حق دادنی نیست، گرفتنی است» به‌عنوان نقطه‌ی مرکزی گفتمان سیاسی حزب مطرح می‌شود. این جمله، چکیده‌ی فلسفه‌ی سیاسی بیانیه و خلاصه‌ای از تجربه‌ی تاریخی ملت كورد است. در این گفتمان، حق و آزادی نه محصول لطف قدرت، بلکه نتیجه‌ی اراده و سازماندهی جمعی ملت است. بیانیه در این بخش، با لحنی هشدارآمیز و بسیج‌گر، مخاطب را به مسئولیت جمعی و اقدام مستقیم فرا می‌خواند: «چشم و گوش خود را باز کنید» و «برای گرفتن حق مشروع ملی خود فداکاری نمایید». این زبان، زبان رهبری و سازماندهی است. حزب دموکرات كوردستان در اینجا نه فقط به عنوان یک تشکل سیاسی، بلکه به عنوان نماد وجدان بیدار ملت كورد معرفی می‌شود؛ نهادی که قرار است انرژی پراکنده‌ی مردم را به نیرویی هدفمند و سیاسی تبدیل کند. بدین‌سان، بیانیه میان احساس، عقلانیت و کنش، پیوندی ارگانیک برقرار می‌کند و گفتمان سیاسی را از سطح شعار به سطح سازمان می‌رساند.

در ادامه، بیانیه اهداف و شعارهای هشتگانه‌ خود را به‌صورت فهرست‌وار بیان می‌کند، اما در تحلیل گفتمانی، این بخش صرفا اعلام برنامه نیست، بلکه بازتاب نوعی جهان‌بینی سیاسی و اجتماعی است. شعارهایی چون «خودمختاری ملت كورد در چارچوب ایران»، «آموزش به زبان كوردی»، «انتخاب انجمن‌های ولایتی»، و «انتخاب مأموران از میان اهالی كوردستان»، همگی در خدمت تثبیت مفهوم «حکمرانی كوردی و عادلانه» هستند. این شعارها نشان می‌دهند که حزب دموکرات كوردستان خواهان بازتعریف رابطه‌ی ملت كورد با دولت مرکزی در چارچوب عدالت، برابری و احترام به تفاوت فرهنگی است. از سوی دیگر، شعارهایی چون «سازش میان ارباب و رعیت بر پایه‌ی قانون»، «توسعه کشاورزی، آموزش و بهداشت» و «همزیستی برادرانه با سایر ملل»، نشان می‌دهند که بیانیه از سطح گفتمان مقاومت به سطح گفتمان توسعه و رفاه حرکت كرده است. در اینجا حزب، جامعه‌ای را ترسیم می‌کند که هم بر پایه‌ی عدالت اجتماعی استوار است و هم بر پایه‌ی همکاری میان ملل دیگر ایران. چنین نگاهی، بیانیه را از یک سند سیاسی صرف فراتر می‌برد و آن را به منشوری برای بازسازی اجتماعی بدل می‌سازد.

از منظر تحلیل گفتمان، بیانیه اعلام موجودیت حزب دموکرات كوردستان متنی چندبعدی است که در آن سیاست، اخلاق، تاریخ، احساس و توسعه درهم‌تنیده‌اند. این بیانیه با بهره‌گیری از زبان اخلاقی در آغاز، زبان تاریخی و جهانی در میانه، و زبان سازمانی و توسعه‌ای در پایان، سه سطح از مشروعیت را به‌طور همزمان ایجاد می‌کند: مشروعیت معنوی، مشروعیت تاریخی و مشروعیت عقلانی. این سه سطح، ساختار گفتمان ملی‌گرایی كورد را در دهه‌های بعد شکل می‌دهند. زبان در این متن نه تنها بازتاب واقعیت اجتماعی است، بلکه خود ابزاری برای تولید واقعیت سیاسی محسوب می‌شود. بیانیه در پی آن است که ملت كورد را از یک جمع فرهنگی به یک فاعل تاریخی تبدیل کند؛ از یک «ما»ی پراکنده به یک «ما»ی متشکل و آگاه.

در نهایت، می‌توان گفت بیانیه اول آبان ۱۳۲۴ نه فقط سند اعلام موجودیت یک حزب، بلکه متنی بنیان‌گذار در تاریخ گفتمان سیاسی كورد در ایران است. این بیانیه توانست برای نخستین بار میان زبان دینی، زبان ملی و زبان سیاسی پیوند برقرار کند و گفتمانی بسازد که هم به گذشته‌ی تاریخی ارجاع دارد و هم به آینده‌ی ممکن. در بستر جامعه‌ای که هنوز در آغاز تجربه‌ی مدرنیته‌ سیاسی بود، حزب دموکرات كوردستان با این بیانیه توانست مفاهیمی چون «حق تعیین سرنوشت»، «آگاهی جمعی»، «تشکیلات سیاسی» و «توسعه» را وارد زبان سیاست کند. از همین رو، این متن را باید نه تنها نقطه‌ی آغاز جنبش سیاسی كورد، بلکه سندی جامعه‌شناختی دانست که ریشه‌های هویت مدرن كوردی را صورت‌بندی می‌کند. بیانیه اعلام موجودیت حزب دموکرات كوردستان، بیش از یک اعلامیه سیاسی، یک مانیفست فرهنگی‌ـ‌تاریخی است که در آن ملت كورد به مثابه سوژه‌ای بیدار و کنشگر، خود را از دل تاریخ سکوت به عرصه‌ی گفتار و عمل وارد می‌سازد.