بابک ناصری
کوردستان در تاریخ به اثبات رسانده که قلب مبارزه بوده و است.
انقلاب ژینا با قتل حکومتی دختر کوردی جرقه خورد و دیری نپایید تا ایران و جهان به مظلومیت او و ددمنشی رژیم جمهوری اسلامی اذعان کنند. انباشت مطالبات مردمی و مصائب اجتماعی بر روی یکدیگر، از سلب آزادی و حقوق پایە گرفته تا ناتوانی در تامین معاش در زندگی روزمره، ثمرات چنبرەی دیکتاتوری دینی با چهل و اندی طول عمر بر سفره کشوری بود مملو از گاز و نفت و معادن حیاتی دیگرش، آنهم بی هیچ ثمری برای مردم. انباری باروت در انتظار شعلەای ماندگار با نام دختر کورد، ژینا امینی.
اکنون با سپری گشتن چندین ماه از خیزش سراسری و جاری شدن خون جوانان و عزیزانی که تنها گناهشان آزادی و حیاتی بدیهی بود، تاریخ هرگز به پیش از انقلاب ژینا باز نخواهد گشت.
برآورد پژوهشی از انقلابات سده اخیر مبین این واقعیت است که در صورت عدم رضایت مردم یک کشور از حاکمان خود، تنها با حضوری سه درصدی میتوان بر تغییر حاکمیت مهر تایید زد و آن را به شکلی متنوع به حکومت دیگری واگذار کرد. این در حالی ست که در آمارهای متفاوت از دریچەهای گوناگون، مردم ایران با اکثریتی قاطع خواهان تغییر حاکمیت بوده و هستند.
فرض بر جمعیت آماری اگر تاکنون ٨٥ میلیون را نفوس جاری در کشور بدانیم، بر همین مبنا میتوان با اطمینان گفت که ٢ تا ٣ میلیون نفر با حضور قاطع میتواند حکومت اسلامی تحمیلی را از ریشه برکندە و به روشی نوین جامعه را اداره کنند. اما چنین نشد و نشدنش را باید در مجالی دیگر به کالبدشکافی نشست.
حال با گذشت زمانی غیر منتظر از انقلاب ژینا و فراز و نشیبهایی که شاهد آن بودیم، میتوان به گذر از این فرآیند پرداخت، عبوری چند لایه با تحلیلهای متفاوت با نتایجی نزدیک به واقعیت موجود در جامعه امروز ایران.
کارل پوپر در کتاب "زندگی سراسر حل مسئله است" بر این باور است تکامل یک پدیده سه مرحله را شامل میشود، آغاز و انجام و نتیجه که هر کدام زمانی مختص به خود را میطلبد. پدیده انقلاب ژینا با مرگ تراژیک این دختر کورد آغاز گردید و انجامی به غایت تاثیر گذار را طی کرد. بی ارتباط نیست که بگوییم دراین وهله زمانی هنوز در مرحله انجام این واقعه تاریخی هستیم و به نتیجه اندیشیدن شاید اندکی زود باشد، اما پدیده اجتماعی و تاریخی به نیت شکلگیری تازه آغاز میشود و نتیجه گرفتن از این پدیده بی تردید بخشی از بدنه اصلی ساختار آن است.
حضور نیروهای جوان و مردمی با تشکلهای خودجوش بر مبنای همان معضلات اجتماعی که پیشتر بدان اشاره شد تنها حاصل یک تفکر بود. تفکری بر این چارچوب که تعبیر عامیانه آن؛ یک دست صدا ندارد، است.
سده اخیر و تحولات اجتماعی در جغرافیای ایران بر همگان آشکار نموده که حکومتها با تحزب کینه دیرینی داشته و این مهم به شهادت تاریخ تنها در کوردستان حیات زندەای داشته و دارد. همین خصیصه هم موجب تپنده بودن انقلاب در کوردستان بود و شواهد دال بر این است که جهان نیز صدای این قلب زنده را به گوش خود شنید و بر زبانش آورد. لیک واضح و مبرهن است این حق شامل تمام ملیتهای حاضر دراین جغرافیاست که برای آینده خود و سپس آینده ایران طرحی نوین در قدح انداختە و به آن امیدوار باشند تا بعد از حکومت منحوس دینی جمهوری اسلامی به روزهای آرام و زیبای آینده گام نهند.
چهرهها و نامهای آشنا و تاثیرگذار در حوزه رسانه در این ایام با تلاش روزافزون خود در خارج از کشور، فردی یا گروهی با نشستهای متنوعی که شاهد آن بودیم هر کدام صدایی بودند تا به آینده بتوان امیدوار بود که میشود به شنیدن و جدی گرفتن این صداها دل بست.
طرحی نو در انداختن بلاشک نیاز مبرمی به چند صدایی دارد و دراین اجماع میتوان به قاطعیت گفت که؛ تجربه دیرینه احزاب دراین میان به عملی شدن نزدیکتر و پایبندتر است. این بدان تعبیر نیست که قدرت در چنبره یک گروه خاص بودە و دیگران از آن بی نصیب باشند، تعریف حکومت در عصر امروز نگاهی متفاوت از ساختار کلاسیک خود را میطلبد و تحزب با تجربه دیرین خود که پوست انداختن در پروسههای مختلف زمانی است دراین تجربه توان خود را آزموده و باید بدان اعتمادی متفاوت داشت.
کوتاه سخن آنکه به تعبیر من با توجه به سوابق و شواهدی از تجربه تاریخی، باید به اجماع آن امیدوار بود یک هماندیشی با ثبات، متشکل از اندیشمندان حوزه سیاست است که توان و اراده اجرایی در برنامه آنان مشهود باشد.
ائتلاف؛ همبستگی برای آزادی و برابری در ایران با توجه به تجربه تاریخی که از سر گذرانیده و هر یک از آن احزاب و تشکلات ریشه در خواستهای مردمی دارند، این امید را در دل بخش عظیمی زنده ساخت که میتوان به آیندەای عاری از تنش دلخوش بود تا گام بە گام به جامعەای ایدەآل بر مبنای واقعیات دست پیدا کرد. تشکلی بر ساخته از خواست ملیتهای این جغرافیا و احزابی نام آشنا که در دل مردم خود آشیانەای دیرینه برپا کرده و به گواه تاریخ محبوبیتشان به مجاز و رسانه نبوده و روزهای واقعی را کنار مردم خود رقم زدەاند.
امید است که خوان اول با فراز و نشیبهایش به انجام رسد که خود بهایی گران را شامل است. روحانیت مطلقگرای حکومتی شیعه در چهل و اندی سال گذشتە بە آرزوی دیرینەی خود جامه عمل پوشانیدە، اکنون تمایلی به رها ساختن این سفره نعمت ندارد و شهوت چپاول و دزدیاش سیری ناپذیر است. لیک نە مردم ایران، بلکە با توجه به خیزش مردمی و عدم مشروعیت نظام از دید مردم، جهان نیز به دنبال گزارههایی است تا از این نظام عبور کند.
مشارکت آشکار و نهان در تجاوز روسیه به اوکراین، ایجاد ناامنی در خاورمیانه و فاکتورهای بسیاری که اخیرا باید شواهد حضور رهبر جدید القاعده، سیف العدل را نیز به آن افزود، میتواند در کنار فعالیت مشکوک هستەای جمهوری اسلامی مولفههای عیانی برای تصمیم نهایی غرب باشد.
از آن سو مردم بیدفاع با سینههای سپر کرده و انگیزەای انقلابی برای تحقق آرمانهایشان در مقابل گلوله جبار حاکمیت میایستند تا در دل این سرزمین هم جایی برای ولایت مطلقه فقیه باقی نماند.
حاصل چهل سال جنایت، نه جایی برای رفتن و نه امیدی برای ماندن است. تنها صبح امیدی است برای مردمی که جان و روح و جوانیشان را نثار راه آزادی سرزمین شان کردند.
این مقالە در شمارە ٨٤١ روزنامە کوردستان منتشر شدە است.