مجید حقی
در کنفرانس سال ١٩٤٨ سازمان ملل در مورد تحقیق و مجازات جنایت نسل کشی، نسل کشی زبانی به عنوان یکی از ابعاد نسل کشی در کنار نسل کشی فیزیکی به عنوان جنایت جدی علیه بشریت مورد بحث قرار گرفت. این کنفرانس ژنوساید زبانی را به شرح زیر تعریف کرد:
«هر اقدام عمدی که برای تخریب زبان، مذهب یا فرهنگ یک گروه ملی، نژادی یا مذهبی باشد، مانند ممنوعیت استفاده از زبان آن گروه در زندگی روزمره یا مدارس، یا انتشار به آن زبان و تخریب و جلوگیری از تأسیس کتابخانهها، مدارس، آثار تاریخی و سایر سازەهای فرهنگی».
از آغاز روند دولت-ملت ایران، یکی از اهداف حاکمان فارسگرا «یکسان سازی» فرهنگی و زبانی ایرانی بود؛ به این معنا بود که تلاشی سیستماتیک برای ادغام همه زبانها و فرهنگها در فرهنگ و ملت پارسی صورت میگرفت. در دوران سلطنت، این پروسە در سه مرحله مختلف اجرا شد: ١. ممنوعیت زبان های غیر از فارسی در آموزش، اداری و رسانەای. ٢. پاکسازی زبان فارسی و ٣. تغییر نام شهرها و روستاها به زبان فارسی. در سال ١٣١١، رژیم پهلوی فارسی را تنها زبان آموزش در سراسر ایران اعلام کرد و خواندن و نوشتن به سایر زبانهایی را که قبلاً در ایران کنونی آزاد بود، ممنوع کرد. شعار اصلی رژیم پهلوی «یک ملت، یک کشور، یک پرچم و یک زبان» بود. در رژیم پهلوی، تفاوت در زبان های دیگر به عنوان یک بیماری و خطری تلقی می شد که تنها با انقراض آنها قابل درمان بود. به عنوان مثال، مستوفی استاندار وقت آذربایجان، ترکی صحبت کردن را ممنوع کرد. بهانه او این بود که نمی خواست فرزندان داریوش هخامنشی به زبان چنگیزخان صحبت کنند. در همان زمان در ادارات سلطنت دستور داده شد که "هرکسی ترکی حرف بزند، افسار الاغ به او بزنید و او را به آخور ببندید".
در عین حال، تفاوتهای زبانی و فرهنگی در کنار تمامی جنبشهای هویتی که خواستار حق استفاده از زبان مادری خود بودند، تهدیدی برای امنیت ملی تلقی می شد. زبانهای غیرفارسی در دوران حکومت پهلوی به حدی تضعیف شده بود که اگر این رژیم سرنگون نمی شد و روند بە شیوە کنونی ادامە مییافت، احتمالا بیشتر زبانهای غیر فارسی رو بە انقراض میرفتند.
در جمهوری اسلامی علیرغم وجود اصل ١٥ قانون اساسی، خواندن و نوشتن به زبان کردی تهدیدی برای امنیت ملی تلقی می شود و وحدت ملی و امنیت ملی در خطر است. در سال ٢٠١٩ بودجه دولتی ایران برای یافتن واژه های جدید فارسی ١١ میلیون ریال بود و در همان سال زارا محمدی به دلیل تدریس داوطلبانە زبان کردی به پنج سال زندان محکوم شد.
ژنوساید زبانی به روشهای مستقیم و غیرمستقیم مانند ممنوعیت انتشار کتاب به زبانهای دیگر یا ممانعت از انتشار کتابها و نشریات به زبانهای «غیر فارسی» به ویژه محدودکردن یا ممنوع کردن کتاب های کودکان انجام میشود. میلیونها کودک غیرفارس در ایران در اولین سال تحصیلی خود به دلیل اینکه فارسی صحبت نمیکنند دچار خشونت جسمی و روانی شدهاند. تحقیر غیر فارسها و ایجاد احساس حقارت در غیر فارسها یکی از فرآیندهای نسل کشی زبانی علیه ملل غیرفارس بوده است. کودکانی که به زبانی غیر از فارسی صحبت می کنند اغلب در مدرسه از کلاسها حذف می شوند و مثلاً مجبور میشوند در گوشەای از مدرسه کاری انجام دهند (مثل خزیدن روی سینه، یا ایستادن روی یک پا...). این سیاست به گونەای اجرا میشود، کە یک کودک غیرفارس احساس می کند "من احمق هستم" و به همین دلیل است که من را چنین تنبیه می کنند. از دوران سلطنت پهلوی تا به امروز تنبیه بدنی یکی از روشهای سرکوب کودکانی بوده که در کلاس به زبانی غیر از فارسی صحبت می کنند.
ممنوعیت ایجاد مهدکودک به زبان های غیرفارسی، جلوگیری از ایجاد مدارس و نبود برنامه آموزشی برای زبانهای غیرفارسی در کشور این طلقی را در میان کوکان بە میان میآورد کە «فارسی» به زبان «طبیعی» مردم است. کودکان غیر فارس باید از شس سالگی در زبان فارسی آسیمیلە شوند و احساس کنند کە زبان مادریشان تنها زبان داخل خانە و کوچە بازار است و این زبانها بە سطح گویش تقلیل دادە شوند (ماددە ١٥ قانون اساسی). این روند کارآمدتر از روند تخریب فیزیکی یک ملت است و در درازمدت به انحلال ملی می انجامد.
وادار كردن كودكان «غير فارس» به فارسی صحبت كردن در دوران كودكی و جذب آنها علاوه بر ايجاد تجارب ناخوشايند يادگيری، باعث بروز مشكلات روانی در كودكان میشود كه در ادامه زندگی با آنها مواجه خواهند شد. این روند باعث میشود که آنها پس از چند نسل زبان مادری خود را فراموش کنند و بخشی از زبان و ملت مسلط شوند. این تهدیدی است که در طول تاریخ ایران نوین با ملت های تحت ستم مواجه بوده و در نتیجه تعداد زیادی از غیرفارس ها به زبانی غیر از فارسی صحبت نمی کنند و خانوادهها به طور کامل جذب شدهاند. در نتیجه، این یک موضوع "ژنوساید" زبانی است. سیاستی زیرکانە کە حتی در ابتدا ممکن است به نظر برسد که خود مردم غیر فارس زبان خود را رها کردهاند.
در طول تاریخ حکومتهای پهلوی و جمهوری اسلامی، استفاده و آموزش به زبان مادری ملل «غیرفارس» تهدیدی برای وحدت کشور تلقی شده است. مخالفت اپوزیسیون فارس محور با هویت ملی و زبانی ملل تحت ستم ایران ادامه سیاست نابودی سایر زبان های غیرفارسی و نسل کشی زبانی است. سیاستی که بقای زبان های ملت های تحت ستم از جمله ملت کرد را تهدید می کند.
#زن_زندگی_آزادی
منابع:
Capotorti, Francesco (1979). Study on the Rights of Persons Belonging to Ethnic, Religious and Linguistic Minorities. UN Document E/CN.4/Sub.2/384/Rev.1 1991.
ناسیونالیسم ایرانی و هویتطلبی قومی به روایت اصغر شیرازی