جمال فتحی
دانشجو یا کسی کە خواهان فراگیری دانش و علم است در جوامع مختلف از پایگاە اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی مهمی برخوردار است و همین پایگاەها باعث میشوند کە دانشجو در جامعە رسالتهای را بر دوش بکشد و در برابر رویداد و تغییرات جامعە بیتفاوت و سهلانگار نباشد، در واقع زمانی کە کسی پا بە مرحلە دانشگاە و مراتب عالی علمی میگذارد خواستە و ناخواستە جامعە مجموعەای تکالیف و وظایف را برای او تعریف میکند. وظایفی کە احتمال دارد بعضی از آنها با طبیعت کار دانشجویی و موقعیتی کە دانشجو در آن قرار دارد هیچ سنخیتی نداشتە باشند، اما این خود دانشجو بودن میباشد کە تکالیف و وظایفی خارج از محدودە وظایف و کار روزانە را برایش ایجاد مینماید.
اگر طبق واژە و اصطلاح دانشجو ما وظایفی را برای محصلان و یابندگان علم و دانش عالی در نظر بگیریم، نباید غیر از تحصیل و کسب دانش هیچ توقع و انتظاری را از دانشجو داشتە باشیم، ولی آیا واقعا دانشجو فقط وظیفەاش کسب علم و دانش است یا در کنار این وظیفە اصلی وظایف و رسالت دیگری نیز بعهدە دارد؟ آیا دانش و علم صرف مطالب و فرمولهای است کە در کتابها خواندە میشوند یا اینکە این مطالب دروازەای میباشند برای داخل شدن بە دنیای دیگر؟
برای پاسخ بە چنین سوالی ما باید پیش از هر چیزی کانتکست و محیط فراگیری علم و دانش دانشجویان را بررسی کنیم کە متوجە بشویم کە آیا چنین محیط و فضای کە دانشجو در آن قرار گرفتە محیطی آرام و مناسبی برای فراگرفتن دانش میباشد یا تنها در جای بە اسم دانشگاە مجموعە افرادی را دور برنامەای هدفمند جمع کردەاند و آنچە بە سود آموزش دهندگان و ارگانهای بالاتر از آنهاست در پروسە تعالیم و یادگیری قرار میگیرند؟
اگر بە شیوەای علمی و آکادمیک بە وظایف و تعهدات دانشجو بپردازیم، بە واقعیتهای غیر از آنچە میرسیم کە از سوی نهادهای حاکم بر دانشگاە طراحی شدەاند و با در نظر گرفتن واقعیتهای جوامع گوناگون، نوع و طبیعت این وظایف نیز متفاوت میباشند، پس باید در این رابطە جوامع را بە دو دستە اصلی جامعە باز و دمکراتیک و جامعە بستە و غیردمکراتیک تقسیم کنیم.
حال کە با دو نوع جامعە اصلی در بررسی وظایف دانشگاهیان روبرو هستیم، وظایف و تکالیف دانشجویان این دو جامعە با تفاوت و اختلاف بنیادی روبرو میشوند؛ یعنی وظیفەی دانشجوی کە در جامعەای باز و دمکراتیک کسب تحصیل میکند با دانشجوی کە در جامعەای بستە و غیردمکراتیک جویندە علم میباشد، متفاوت است. این تفاوت در وظایف، برخی اوقات بە حاشیە کشیدە میشوند و از سوی حاکمان تصاویری نامتعارف برایشان کشیدە میشود کە البتە این حالات بیشتر در نوع جامعە بستە کاربرد دارند نە جامعە باز. در واقع هر دو تعامل همسان و یکسان میباشند، ولی یکی بە نفع افراد و دمکراتیک شدن بنیادهای اصلی جامعە و یکی بە نفع حاکمان و صاحبان قدرت و بە ضرر افراد و جامعە میباشد.
اینکە دانشجو در اصل تنها وظیفەاش تحصیل علم هست، موضوعی کلی است کە جای تردید و بحث نیست، ولی آنچە اصل موضوع است این میباشد کە ماحصل این پروسە سود همگانی است یا تنها قشر مخصوصی از جامعە از نتایج آن سودمند میشوند؟
پس بنابە تقسیم جوامع، وظیفە کسی کە در جامعە تحت ستم حاکمان ظالم و مستبد دانشجو میباشد، تنها کسب علم و یادگیری و آن دستە از موضوعات کلیشەای نیست کە تصاویری مبهم و توهمآمیز از آنها را نشان دادەاند، بلکە در کنار تحصیل باید در جریان رهایی و دمکراتیک کردن جامعە نقش اصلی و تٲثیرگذار را ایفاء نماید و خط خود را از خط دانشجوی جدا کند کە هدفش خدمت کردن بە منافع دستە و گروهی است کە منافع شخصی وی را حفظ میکنند یا اینکە کورکورانە و با رویکردی متعصبانە و بردگی صفت از وظایف اصلی خود فاصلە گرفتە است.
شالودە علم و دانش کە منطق و برخورد نقادانە با مسائل گوناگون میباشد و تفسیر منطقی از زندگی این است کە هر انسانی باید در فضای آزاد و بدونە هیچ فشار و تهدیدی راە و روش زندگی خود را انتخاب کند، پس کسی کە در راە علم و دانش گام برمیدارد اگر بە این اصل باور نداشتە باشد نمیتواند نام دانشجو را یدک بکشد و بی تفاوت بودن در برابر سرنوشت خود و همنوعان خود، پشت کردن بە جوهر و اصل دانشجو بودن است.
بنابە آنچە گفتە شد، در این مرحلە حساس کە ایران و کوردستان سپری میکنند و تحت نام انقلاب ژینا و شعار "ژن، ژیان، ئازادی" خیزش سر گرفتە، وظیفە تک تک افراد جامعە برخورد انقلابی با حاکمان مستبد رژیم آخوندی میباشد و در این راە دانشجویان باید نقش کلیدی و راهبردی را ایفاء کنند و از دامهای کە عوامل رژیم در جامعە تنیدەاند خود را برهانند و تصور تازەای از زندگی را برای مردم تحت ستم کوردستان و ایران بە ارمغان بیاورند، و دانشجوی کە در چنین موقع حساسی نتواند راهبردی عمل کند و در برابر مسائل و ستمهای کە میبیند و احساس میکند بی تفاوت باشد، شایستە نام و عنوان دانشجو نیست.
این مقالە در شمارە ٨٤١ روزنامە کوردستان منتشر شدە است.