حسام احمدی
خیزش اخیر در ایران کە با قتل حکومتی ژینا امینی کلید خورد، نه تنها ماهیت رژیم را در داخل ایران به چالش کشید، بلکه در عرصه بینالمللی نیز عواقب نامطلوبی را برای رژیم به دنبال داشت. این خیزش از یک طرف محرومیت مردم از حقوق اساسی و بخصوص نقض حقوق زنان را در جامعه ایران تحت سلطه نظام ولایت فقیه بە تصویر کشید، از دیگر سوی نیز ماهیت استبدادی و جنایتکارانەی رژیم و نهادهای سرکوبگر آن را نمایان کرد که برای ماندن در قدرت حتی کودکان را نیز هدف میگیرد.
تغییرات صورت گرفته در ایران و شکاف وسیعی که میان مردم و رژیم سرکوبگر ایجاد شده بود ضمن اینکه مشروعیت رژیم را زیر سوال برد، همچنین جوامع بینالمللی و نهادهای حقوق بشری و حتی سیاسی را نیز در راستای حمایت از خواستهای بر حق مردم و آزادیهای زنان همسو ساخت. یکی از مهمترین اقدامات صورت گرفته در این مدت تلاش برای قراردادن "سپاه پاسدارن" جمهوری اسلامی در لیست ترور اتحادیه اروپا میباشد. در این رابطه پرسشهای متعددی مطرح میشود که آیا کشورهای اروپایی با تجارب زیادی که از حملات تروریستی جمهوری اسلامی در اروپا و گروگانگیری شهروندان اروپایی در کشورهای خاورمیانه که رژیم اسلامی از طریق گروەهای وابسته به خود انجام داده دارند، میتوانند برای عملی کردن این اقدام گامی اساسی بردارند؟ آیا قرار گرفتن سپاه پاسدارن در فهرست گروەهای تروریستی اتحادیه اروپا میتواند زمینەای برای آغاز جنگ میان غرب با رژیم ولایت فقیه باشد؟ تلاشهای صورت گرفته میتواند چه هدفی را دنبال کند؟ اگرچه با پاسخ به سولات طرح شده و تحلیل آن امکان پیشبینی تنش میان غرب با رژیم اسلامی وجود ندارد، اما میتواند در راستای درک درست از واقعیت اقدامات صورت گرفته مفید باشند.
هرچند توافق عمدەای بر سر مفهوم "تروریسم" وجود ندارد، اما میتوان گفت اکثریت قریب به اتفاق اندیشمندان و نظریهپردازان سیاسی و اجتماعی بر این باورند که "تروریسم اقدامی در پی یک هدف سیاسی از طریق رعب و وحشت میباشد". به عبارتی دیگر، تروریسم به رفتار و اعمال یک فرد یا گروه یا دولت و مقام سیاسی اطلاق میشود که میخواهد با ایجاد ترس و توسل به زور در یک جغرافیای مشخص به اهداف سیاسی خود دست یابد. در این رابطه تلاشهای متعددی در گذشته صورت گرفته است که ترور و عمل تروریستی را بیشتر به رفتار اشخاص و گروههایی که برای تحقق حقوق ملی، مذهبی و غیره که علیه نظامهای موجود در حال مبارزه هستند تلقی کنند، حتی بسیاری معتقدند که "تروریسم" سلاح ضعیفان برای رسیدن به اهدافشان است. اما این نگرش مخالفتهای زیادی را چه در جامعه بینالملی و چه توسط نماینده احزاب و گروههای حقطلب در پی داشته است، به این معنا که ترورسیم نیاز به بازتعریفی در قالب رفتارهای فردی، گروهی، دولتی دارد که تهدیدی جدی برای جامعه بشری قلمداد خواهند شد. در این رابطه دکتر عبدالرحمن قاسملو، شخصیت برجستە، آکادیمیک و رهبر حزب دمکرات کوردستان ایران، طی مقالهای برای "کنفرانس ترور و رفتار انسانی" در سال ١٩٨٦ که در پاریس برگذار شد، این ادعا را رد و بیان میکند که "ما عملا تروریسم را محکوم و هر گونە اقدام تروریستی را رد کردەایم". همچنین "تروریسم از نظر سیاسی در دراز مدت پرستیژ جنبش را از میان میبرد و از درون آن را نابود میکند".
اگرچه در شرایط فعلی نه تنها مردم کوردستان و ملل تشکیل دهنده ایران، بلکه چهرههای سرشناش بینالمللی، پارلمانتار، نهادهای حقوق بشری و نمایندەهای سیاسی در اروپا خواستار قرار دادن "سپاه پاسدارن" در لیست ترور اتحادیه اروپا هستند، اما این به معنای بە تازگی پی بردن جامعه بینالمللی بە رفتار تروریستی این نهاد رژیم اسلامی نمیباشد، زیرا رژیم ولایت فقیه در طول ٤٣ سال حاکمیتش بارها، نه تنها مخالفان خود که در کشورهای اروپایی مستقر بودەاند، بلکه شهروندان اروپایی را نیز قربانی پیشبرد اهداف خود از طریق تروریسم کرده است. در این رابطه بمبگذاریهای سالهای ١٩٨٥-٨٦ از طرف گروههای تروریستی وابسته به جمهوری اسلامی مانند "حزباللـه لبنان" و با همکاری مستقیم سفارت وقت رژیم در پاریس ١٣ نفر کشتە و ٢٥٥ نفر نیز مجروع شدند. طی تحقیقات صورت گرفته معلوم شد که مترجم وقت سفارت رژیم " وحید گرجی" در این اقدام تروریستی دست داشته است، اما سفارت ایران با پناه دادن وی مانع دستگیریش از طرف پلیس فرانسه شد. در این رابطه حزب اللـه لبنان با گروگانگیری شماری از شهروندان فرانسوی در لبنان، دولت "ژاک شیراک" را مجبور به آزادی وحید گرجی تروریست و اجازه خروج وی از سفارت ایران در پاریس و بازگشتش به خاک ایران شد تا در مقابل شهروندان فرانسوی آزاد شوند.
در رابطه با ترور مخالفان رژیم در خارج از کشور بین سالهای ١٩٨٩ تا ١٩٩٦ بیش از ١٦٠ نفر از مخالفان رژیم در خارج از کشور و از طرف رژیم ولایت فقیه و گروههای وابسته به آن ترور شدەاند. در میان آنها "دکتر عبدالرحمن قاسملو" و " عبداله قادری آذر" در سال ١٩٨٩ در وین پایتخت کشور اتریش که برای حل مسالمت آمیز مسئله کورد سر میز مذاکرە حاضر شدند، توسط دیپلمات تروریستهای جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند و بر خلاف قوانین بینالمللی مبارزه با تروریسم، دولت وقت اتریش به تهدیدهای جمهوری اسلامی تن داد و دیپلمات تروریستهای ایران را روانه کشور خود کرد.
در سال ١٩٩٢ در برلین پایتخت آلمان "دکتر صادق شرفکندی" دبیر کل حزب دمکرات کوردستان ایران و " فتاح عبدلی و همایون اردلان" نمایندگان حزب در اروپا و آلمان همراه با " نوری دهکردی فعال سیاسی، درحالی که برای همبستگی میان اپوزیسیون ایران در رستوران میکونوس درحال گفتگو و تبادل نظر بودند، توسط تروریستهای رژیم ولایت فقیه ترور شدند. در داخل کشور نیز کارنامه تروریسم جمهوری اسلامی در راستای حذف فیزیکی افراد دگراندیش و مردم مدنی کارنامەای ننگین و طویلی دارد.
امروزه بعد از سپری شدن بیش از چهار دهه از جنایات این رژیم و قربانی شدن صدها نفر در این مدت، اسناد و مدارک دال بر این واقعیتاند کە فعالیت نهادهای تروریستی رژیم برای شناسایی و حذف فیزیکی افراد مخالف رژیم در خارج افزایش یافته است و در این رابطه دستگاههای امنیتی بخشی از کشورهای اروپایی و منجمله کشور آلمان این واقعیت را در سایت رسمی خود منتشر کردەاند، شهروندان در داخل ایران بیش از هر زمانی در معرض خطر قرار دارند و مورد شکنجه، حبسهای دراز مدت و اعدام قرار میگیرند. فریاد آزادیخواهی مردم، پاسخی جز مرگ در پی نخواهد داشت! دادگاەهای رژیم مکانی برای تحمیل حکم اعدام بە مخالفان و معترضان تبدیل شدەاند. نیروهای سرکوبگر رژیم اعتراضات مسالمت آمیز خیابانی را بە خون میکشانند. افراد را شناسایی، تهدید و میربایند. دانش آموزان در مدارس بازداشت و مورد آزار و اذیت جنسیتی قرار میگیرند و در پی ضربات شدید و شکنجه جان خود را از دست میدهند! اینها نمونەهای از هزاران اقدام جنایتکارانە و تروریستی رژیم در داخل ایران هستند. از طرف دیگر، دسترسی جمهوری اسلامی به فناوریهای پیشرفته و بکارگیری آن در راستای گسترش و شدت بخشیدن به اقدامات تروریستی خود در سایر نقاط جهان منجمله (عراق، لبنان، فلسطین، یمن، سوریه، روسیه و...غیره)، بە معنای به اتمام رساندن گام دوم این رژیم در عرصه تروریسم مدرن میباشد که در واقع هم میتواند تهدیدی برای جوامع بینالمللی باشد که کنترل و مهار آن در آینده عواقب هزینەبردار برای حفظ منافع غرب و بخصوص کشورهای اروپایی خواهد بود. به این معنا که رژیم ولایت فقیه از همان اوایل انقلاب نه تنها برای صدور انقلاب به خارج از مرزهای خود ترور را یکی از مؤثرترین صلاحهای خود قلمداد کرد، بلکه در مرحله اول و از طریق "فرهنگ شهادت" توانست در راستای عضو گیری در میان کودکان گام نهد و در مرحله دوم و با عملی کردن طرحهای بمب گذاری و عملات انتحاری کودکان را در این زمینه بکار گرفت، و ظاهرا با استفاده از پهپادهای انتحاری و حملات مجدد به خاک کشورهای همسایه، که کمپهای مدنی، مدارس و بیمارستان در "شهر کویه" یا فروش پهبادها و درونهای انتحاری به روسیه که در جنگ با اوکراین مورد استفاده قرار میگیرند نمونەهای بارز آن میباشند، که توانسته است به ابزاری جدی برای قربانی کردن و ایجاد ترس و وحشت در میان جوامع مدنی مختلف و تهدیدی بزرگی برای ثبات کشورها و بخصوص در خاورمیانه باشد.
با توجه به مطالب ذکر شده، میتوان تلاشهای صورت گرفته توسط اتحادیه اروپا را از سه منظر مورد برسی قرار داد: نخست اینکه امروزه جنبشهای فمینیستی و اجتماعی زنان در سطح بینالمللی از همبستگی زیادی برخوردارند و در این راستا فناوریهای نوین ارتباطات نقش مهمی برای مشارکت دادن افراد در سطح دنیا در ایجاد کنشی جمعی علیه استبداد ایفا کرده است. همچنین، بنا به موقعیت و جایگاه حقوقی زنان که در کشورهای پیشرفته و بخصوص در اروپا دارند توانستەاند با دریافت اطلاعات درست از جنایتهای رژیم ولایت فقیه علیه مردم و بخصوص زنان، بر نهادهای حقوقی و سیاسی بینالمللی تاثیرگذار باشند و با تاکید بر تروریست قلم داد کردن سپاه پاسداران صدای مردم کوردستان و ایران در داخل و خارج باشند. در این صورت امکان عملی کردن این اقدام که میتواند کشورهای اروپایی را در شرایط متفاوتی قرار دهد، ضعیف میباشد و گمان میرود کشورهای اروپایی فراتر از تحریمهای اقتصادی واکنش نشان دهند.
دوم، اتحادیه اروپا ضمن صلاحیتهای سیاسی و حقوقی خود، بیشتر به عنوان زبان ملایم و دیپلوماسی آمریکا در رابطه با ایران نمایان شده است، (شاید دلیل آن هم به منافع مشترک آنها برمیگردد) و با ناموفق بودن نشستهای اروپا و ایران درباره بازگشت به قرارداد برجام، این عمل میتواند تهدیدی برای احتمال وجود گزینەهای دیگر غرب علیه جمهوری اسلامی باشد و در صورت تصویب این تصمیم از طرف اتحادیه اروپا، احتمالا در پی واکنش رژیم اسلامی در این رابطه تنشها منجر به سوق دادن شرایط به فاز دیگری خواهد شد.
سوم، پی بردن و قبول واقعیت ماهیت رژیم جمهوری اسلامی است که نه تنها قابل تغییر در راستای احترام به حقوق بشر و ثبات کشورهای گوناگون نیست، بلکه تهدیدی جدی برای امنیت جهانی و اروپا خواهد بود که فروش "درون" به روسیه علیه یک کشور اروپایی (اوکراین) بخشی از این واقعیت میباشد، گمان میرود بعد از شکست قرارداد برجام، تلاش رژیم برای دسترسی به صلاح هستەای و استفاده از موشکهای قارەپیما امکان مهار کردن آن دشوارتر خواهد بود. در این راستا میتوان گفت قرار دادن سپاه پاسداران در لیست ترور اتحادیه اروپا به نوعی تایید اقدامات دولت "ترامپ" علیه جمهوری اسلامی و بخصوص گروه تروریستی سپاه پاسداران میباشد و در صورت به واقعیت تبدیل شدن آن تهدیدی جدی که ماهیت رژیم اسلامی و ریشه تروریسم دولتی ولایت فقیه را هدف قرار خواهد داد. در این رابطه میتوان شاهد واکنش دو طرف در کشورهایی که دو جهت منافع خود را در آن دنبال میکنند باشیم که کشور عراق و اقلیم کوردستان برای آغاز همچین اقدامی در اولویت قرار دارند.
این مقالە در شمارە ٨٤٠ روزنامە کوردستان منتشر شدە است.