رضا دانشجو
بحثهای خوابگاه دانشگاه حال و هوای خاصی داشت، بیشتر اوقات بحثها پیرامون هرچیزی بود به غیر از درس و مشق؛ از بحث درباره اساتید دانشگاه گرفته تا دنیای سیاست تا… روزی در یکی از این صدها بحث خوابگاهی که عموما هم به نتیجەای نمیرسید بحث جنگ ایران و عراق شد. هر کسی از هر نقطه نظری داشت تحلیل میکرد و نظریه میداد. کار به اینجا رسید که شهرهایی که زیاد بمباران شده بودند از نظر صدام خیلی مهم و استراتژیک بودند که یکی از دوستان مخالفت کرد و گفت که شهر آنها در دوران جنگ فقط یکبار آن هم در روزهای پایانی جنگ بمباران شده، اما این دلیل نمیشود که شهر آنها از نظر سیاسی برای صدام مهم نبوده است. او میگفت: اتفاقا شهر آنها خیلی هم مهم واستراتژیک است و علت اینکه فقط یکبار آن هم در روزهای بعد از پذیرش قطعنامه بمباران شده این است که صدام از مردم شهر ما میترسید!!! دوستی کرماشانی که در جمع حاضر بود و مطابق معمول مثل بسیاری از کرماشانیها حاضر جواب، گفت: نه برادر من، اشتباه میکنی دلیل آن چیز دیگری بوده ، صبر کن تا برایت توضیح دهم. در زمان جنگ روی دیوار اتاق کار صدام به دستور او نقشه ایران نصب شده بود، هر وقت فرماندهان ارتش به نزد صدام میرفتند و به او گزارش میدادند، اهداف بمباران شده را روی همین نقشه به او نشان میدادند و صدام هم گاها روی نقشه اهدافی مشخص میکرد و دستور حمله به آنها را صادر میکرد. وقتی ایران قطعنامه را پذیرفت و جنگ تمام شد قاعدتا دیگر نیازی به بودن این نقشه در اتاق کار صدام نبود، برای همین او دستور داد تا نقشه را از روی دیوار بکنند، در حین کندن پونزها از روی نقشه، ناگهان صدام با تعجب متوجه چیز عجیبی شد، نزدیکتر که رفت دید زیر یکی از پونزها شهر کوچکی قرار دارد، صدام متحیر که اینجا دیگر کجاست و چرا او در تمامی این سالها متوجه وجود چنین شهری نشده است!!! صدام علیرغم اینکه صلح شده بود، دستور داد بعد از جمع آوری نقشه به این شهر کوچک هم حمله کنند…
خبر کوتاه اما تکان دهنده بود، تلاش جمهوری اسلامی برای ترور یکی از مخالفانش. وزارت دادگستری آمریکا روز جمعه جزئیات تازهای از توطئه ترور مسیح علینژاد، فعال حقوق بشر و مجری برنامه تبلت صدای آمریکا، توسط حکومت جمهوری اسلامی در خاک ایالات متحده را منتشر کرد. مقامات وزارت دادگستری و پلیس فدرال آمریکا روز جمعه ۷ بهمن با برگزاری یک کنفرانس خبری اعلام کردند که اعضای یک گروه تبهکاری سازمانیافته مستقر در اروپای شرقی در توطئه "قتل یک شهروند آمریکایی ایرانیالاصل که علناً با حکومت ایران مخالفت کرده است" مشارکت داشتند. به گفته وزارت دادگستری آمریکا سه نفر به نامهای رفعت امیروف، پولاد عمروف، و خالد مهدیاف در رابطه با جرایم مربوط به اجیر شدن برای قتل و پولشویی دستگیر شدهاند. مریک گارلند، دادستان کل آمریکا در یک نشست خبری اعلام کرد این سه نفر به اتهام تلاش برای ترور یک شهروند ایرانی آمریکایی محاکمه خواهند شد. به گفته او، هدایت این سه تن و ماموریت دادن به آنها از ایران صورت گرفته بود. فردی که هدف این سه عضو مافیای اروپای شرقی قرار داشت مسیح علینژاد بود. موضوع حذف فیزیکی و ترور مخالفان توسط رژیم ولایت فقیه به هیچ عنوان چیز جدیدی نیست، سابقه ترور در جمهوری اسلامی حتی به قبل از استقرار آن و سالهای قبل از انقلاب ۵۷ بر می گردد. ترور شخصیت های سیاسی رژیم گذشته، تسویه حسابهای خونین اوایل انقلاب که به بعضی از گروههای مخالف مانند مجاهدین خلق نسبت داده شد، ترور نیروهای اپوزیسیون در سراسر جهان، قتلهای زنجیرەای بخشی از عملکرد جمهوری اسلامی برای حذف فیزیکی مخالفانش است.
حکایت غریبی است، در این ۴۳ سال عمر ننگین جمهوری اسلامی هیچ یک از مخالفان جمهوری اسلامی چه در داخل و چه در خارج از ایران از دست تروریستهای آن در امان نبودەاند. از شخصیتهای برجسته سیاسی مانند دکتر بختیار، دکتر قاسملو، دکتر شرفکندی گرفته تا هنرمندانی چون فریدون فرخزاد، از سیاسیونی مانند داریوش فروهر و همسرش تا نویسندگانی مانند محمد مختاری و محمد جعفر پوینده. از روزنامه نگاری مانند روح اللـه زم تا علی جوانمردی تا این آخری مسیح علینژاد. در حقیقت در تمامی این سالها جمهوری اسلامی ناتوان از اداره ایران و حل مشکلات مردم فقط تلاش کرده است به جای پاسخ به انتقاد مخالفانش، آنها را از صحنه حذف کند. این پروسه حذف به قدری گسترده بوده است که میتوان گفت، همه مخالفان و منتقدان جدی جمهوری اسلامی را شامل شده است. از شخصیتهای برجسته سیاسی تا هنرمندان و روزنامه نگاران تا هرکسی که علیه جمهوری اسلامی افشاگری یا اقدامی کرده است. اما نکته عجیب و غیرقابل باور این است که در این لیست بلند بالا که به جرات میتوان گفت از هر طیف و گروهی کسی را در آن پیدا کرد در همه این سالهای طولانی حذف و ترور توسط جمهوری اسلامی هیچ کسی از خاندان پهلوی حضور ندارد!!!
اما واقعا چرا؟ کسی که اینک ادعا میکند، میتواند محور اتکای اپوزیسیون و مردم باشد چرا هیچ وقت مورد توجه دستگاه ترور و حذف جمهوری اسلامی نبوده است؟ شاید گفته شود که حذف او و افراد خانوادەاش برای جمهوری اسلامی هزینەدار است، در پاسخ باید گفت برای حکومتی که دکتر بختیار آخرین نخست وزیر رژیم سابق را در پاریس ترور کرد و بارها حتی مسئولیت آنرا هم به عهده گرفت حذف یک چهره غیر سیاسی هزینه بسیار کمتری میداشت. مضافا اینکه با بررسی کارنامه جمهوری اسلامی در این زمینه میتوان دریافت تنها چیزی که جمهوری اسلامی به آن فکر نمیکند هزینه این ترورهاست.
دلیل دوم میتواند این باشد که خاندان پهلوی با جمهوری اسلامی ارتباط داشته و دارند که فرضیەای کاملا ساده لوحانه است چون هر چیزی ممکن باشد بودن دو پادشاه در یک اقلیم غیر ممکن است و نه آخوند و نه شاه حاضر به تقسیم اموالشان نیستند.
اما آنچه به واقعیت نزدیک است، در نگاه رژیم ولایت فقیه، پهلوی هیچگاه اعتبار و جایگاهی نداشته و خطری برای جمهوری اسلامی ندارد. در نگاه تروریستهای جمهوری اسلامی تاثیرگذاری پهلوی حتی از خبرنگاران و هنرمندانی هم که در عرصه سیاسی فعال بودەاند بسیار کمتر بوده و هست. واقعا اگر پهلوی و خاندان او برای جمهوری اسلامی به عنوان یک جریان مخالف تاثیرگذار مهم بود در تمام این سالها حداقل تلاشی برای از بین بردن آنها میکرد!!! شاید هم در لیست افرادی که اتاق ترور جمهوری اسلامی آماده کرده و سالهاست دارد با آن کار میکند نام جناب شاهزاده زیر پونز مانده باشد!!! احتمالا بعد از پیروزی انقلاب و نابودی جمهوری اسلامی و کندن پونزها از لیست ترور، اسم والاحضرت هم هویدا شود!!!
این مقالە در شمارە ٨٤٠ روزنامە کوردستان منتشر شدە است.