کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

کوردهراسی از پلیدترین تزهای جنگ روانی رژیم (قسمت چهارم)

21:24 - 2 فروردین 1402

هوشیار احمدی

تلاش‌های پی در پی و خستگی ناپذیر مراکز جنگ روانی رژیم اسلامی ایران برای هراس افکنی در میان ایرانیان علیه ملت کورد و جغرافیای کوردستان، با امکانات و قدرت همه جانبه دولتی برای دهەها باعث کوردستان هراسی و کوردستیزی میان اکثریت ایرانیان حتی غیرفارس شده و مانع بزرگی بر سر راه کوردستان و کورد شناسی از سوی سایر ایرانیان گردیده بود.

تبعات سهمگین تز غیرانسانی کوردستان هراسی به حدی بوده که حتی بخش چشمگیری از خود کوردها نیز، با توجه به اینکه، شاید حتی در خواب نیز سر بریدن یک انسان را ندیده بودەاند و خود از سر بریدن یک گنجشک نیز عاجز بوده باشند، اما شایعات خصوصیات سر بریدن ملتشان را باور کرده بودند و متاسفانه از روی ناآگاهی و جهت زهر چشم گرفتن و ترساندن فرد یا افراد مقابلشان، آنرا تایید می کردند و ناآگاهانه به آن می‌بالیدند.

رژیم نیز برای مهر تایید گذاشتن بر این شایعات کانالیزه شده و سیستماتیکش، از مهرەهای منفور و شناخته شده و سر سپرده خود در کوردستان استفاده می‌کرد. اما چه نوع استفادەای؟

 رژیم امام جمعەها و خطیب‌های مساجد در کوردستان را با شرایط خاص خود استخدام می‌کرد. اختیارات و امکانات و تسهیلات فراوانی برایشان مهیا می‌کرد و آنها را مانند مهرەهای چند منظوره و چند کاره به خدمت می‌گرفت که در ادامه به نمونەای بارز و مشهود از آن خواهیم پرداخت.

 برای مثال طبق برنامه‌ریزی، امام جمعه اسبق سنندج ( سید صلاح الدین حسامی)  را که از شخصیت‌های منفور و بدنام و میان کوردها به جاش مشهور بود، بعنوان مهره تبلیغاتی به کنگره جهانی ائمه جمعه و جماعت، که در اردیبهشت ١٣٦٣ در تهران برگزار شد بردند. ایشان بایستی آنجا متنی را که مراکز جنگ روانی برایش تدارک دیده و تدوین کرده بودند، برای امامان جماعت کل کشور و حتی سیلی از مهمانان خارجی از کشورهای اسلامی و رسانەهای هم محور جمهوری اسلامی در منطقه بازگو می‌کردند.

 سید صلاح الدین بطور قطع می‌دانست که کوردها مهربانند، انسان دوستند، باوجدانند، اخلاق دارند و آنها هرگز سر کسی را نمی‌برند، سلاخی نمی‌کنند و حتی به وضوح می‌داند این کارها نقشه، طرح و سناریوی خود رژیم و عوامل اطلاعاتی و عملیاتی خود سپاه و عوامل ویژه آنهاست. او از اهداف این کار رژیم در کوردستان نیز کاملا مطلع بود، با این حال مانند یک مهره اطلاعاتی مأمور، در سخنرانی‌اش به عنوان شاهد محلی، در لوای صداقت دینی، این جنایات رژیم در کوردستان را به خود کوردها(احزاب مترقی کورد دموکرات و کومله) نسبت داده و تلاش می‌نماید با ادعاهای کذب خود به آن سندیت ببخشد.

آن زمان کوردها میهن خود، کوردستان را به تنها سنگر مقاومت، آزادی‌خواهوان و دمکراسی‌خواهان تبدیل کرده بودند. در سناریوی مشروعیت گرفتن رفراندوم کذایی به رژیم اسلامی "نه"  قاطعی گفته بودند، اسلحه به دست گرفته و حتی بازوهای دولت یعنی ارتش و سپاه را در کوردستان شکسته و ماشین نظامی رژیم را به گِل نشانده بودند. به همین دلیل رژیم به نیروی بیشتر و ناآگاه به وضعیت کوردستان احتیاج مبرمی داشت. نیروی که می‌بایست برای آن مأموریت آماده می‌شد. برای چنین کاری احتیاج به سیستم آموزش ویژه داشتند. ائمه جمعه در سطح کشور بهترین امکان جهت چنین کاری بودند. آنها در صفوف اول این جبهه تبلیغاتی و آموزشی قرار گرفته بودند. بدین شیوه مسجد، محراب، آخوند، تریبون، خطبه به متد دینی از تاثیرگذارترین شیوەهای ممکن بخصوص در اوایل انقلاب در ایران بود. ملا صلاح الدین حسامی امام جماعت سنندج نیز طبق این تز بعنوان شاهد عینی از کوردستان به آنجا منتقل شده و بایستی طبق نقشه در محضر هزاران هم پیشه خود و جلو صدها دوربین و میکروفون بر تبلیغات مدون و سازماندهی شده مراکز جنگ روانی رژیم علیه ملت کورد و مبارزات و خواسته‌های برحقشان مهر تایید می‌گذاشت.

او در سخنرانی مذکور بی پروایانه از اخلاق، وجدان، کرامت انسانی و پشت به ملت بی دفاع و رو به منافع شخصی‌اش چنین شاهدی می دهد: "من که خود یک نفر از اهل سنت هستم به خدای واحد و احد اگر مسلمان اهل تشیع، اگر رزمنده اهل تشیع و رزمندگان و پیشمرگان مسلمان کورد یک روز ما را در کوردستان رها کنند تمامی برادران مسلمان اهل سنت کورد شما را از بین می‌برند."

 او در ادامه می گوید: "همچنین یکی دیگر از روحانیون جوان که سناً از من جوانتر بود در یک روستایی بنام (نیر) گرفته بودند درجلوی روستا زنده چشمهایش را درآورده بودند. منافقین شایعه می‌اندازند. تبلیغ می‌کنند که مسلمانهای اهل سنت آزاد نیستند. خوب عزیزان بیایید کوردستان ببینید به خدای واحد و احد جنایتی که گروهکها کردند در کوردستان جنایتی که نوکران شرق و غرب در کوردستان کردند اصلا باور نمی‌کنید تاریخ بتواند بنویسد. در یکی از روستاها که حزب منحله دموکرات عروسی داشته برای یکی از اعضایش، عرف است در آن منطقه جلوی پای عروس و داماد حیوانی را قربانی می‌کنند. به جای حیوان یک نفر از برادران سپاهی اهل تشیع با یک نفر از برادران پیشمرگ مسلمان اهل سنت در کوردستان را می‌آورند و درجلوی پای عروس و داماد ذبح می‌کنند. اما کسی نیست، کسی نبوده که این را به سمع مسلمانان جهان برساند."

اینها داستان‌سرایی‌هایی بودند که به روحانی دست‌نشانده و خدمت کار رژیم و سپاه‌ پاسداران در سنندج (ملا صلاح الدین حسامی)  دیکته شده بود و بایستی در حضور هزارها آخوند امام جمعه و جلو دوربین‌های تبلیغاتی رژیم و متحدان منطقەایش بازگو می‌کرده. او بعد از این سرسپردگی‌هایش نزد مردم کوردستان و ملت کورد چنان منفور شده بود که تنها عوامل رژیم پشت سرش صف می‌بستند.

 

اگرچه سیاست کوردهراسی و کوردستیزی در تمام بخش‌های اشغالی کوردستان به شیوەهای ضدانسانی پیرو شده، اما در کوردستان ایران این سیاست با بر سر کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی ایران از یک سو به اوج خود رسید و از سوی دیگر تمام مرزهای اخلاقی، ارزشی و انسانی را درنوردید.

 در واقع می‌توان گفت، پس از سر کار آمدن رژیم آخوندی، حکومتی بعنوان مدیریت خدمتگذار در کوردستان وجود نداشته و ندارد.  بلکه عملا سپاه پاسداران و نهادهای امنیتی و نظامی حاکم و مسئول امور کوردستان شدند. یعنی دولت جمهوری اسلامی ایران در کوردستان تاکنون نیز عبارت بوده  از سپاه پاسداران و حفاظت اطلاعات و عقیدتی سیاسی و هم اکنون نیز چنین می‌باشد.

در طول تاریخ (حداقل در دوران حاکمیت سلسله مستبد پهلوی و حکومت ضدبشری خمینی) حکومت‌های مرکزی در ایران، تئوریاً و عملاً بر این باور بوده و هستند که کوردها تهدید بالقوه برای قدرت‌های مرکزی ایران بوده و می‌باشند. زیرا مبارزات و تلاش‌های جنبش‌های پی در پی کوردها علیه تمرکز قدرت در دست مرکزگرایان مستبد و نالایق ایران بوده و هست. این نیز به معنی تمرکززدایی و تقسیم قدرت در ایران می‌باشد. خواستی که همیشه از سوی ایران گرایان تمامیت‌خواه، راسیست و استبدادخواهان به تهدید علیه امنیت ملی، تمامیت ارضی  و نهایتاً با انگ تجزیه طلبی همراه بوده و حتی هم اکنون نیز طیف سلطنت‌طلبان استبدادگر لس‌آنجلس نشین نیز حول محوریت احیای سیستم پادشاهی، دور پسر شاه مخلوع، رضا پهلوی گرد آمده و از همان منظر دیکتاتوری‌های پیشین و جمهوری اسلامی به کوردستان و ملت کورد می‌نگرند.

آنها همیشه درصدد برآمدەاند کوردستان و میهن کوردها را ناامن جلوه دهند و این ناامنی را نیز از سویی، دست آویزی برای مشروعیت بخشیدن به بیشتر امنیتی و ملیتاریزه کردن کوردستان و زندگی گردمش قرار دهند. این امنیتی و ملیتاریزه کردن  از سوی نهادهای امنیتی و نظامی حتی به اتاق خواب و رخت و خواب مردم عادی و به گهواره نوزادان نیز کشانیده شده است. یعنی نیروهای اشغالگر در کوردستان هیچ حریمی را بعنوان حریم خصوصی یا شخصی محترم نشناخته و نمی‌شناسند. از دگر سو این سیاست همچنان و تاکنون نیز وسیلەای بوده جهت بهانه تراشی برای عدم توسعه و شکوفایی اقتصادی و فرهنگی و نالایقی مدیریت و حاکمیت مستبد اشغالگر در سرزمین کوردها.

و اما ظهور (انقلاب ژینا) بعنوان نقطه عطفی کنترل ناپذیر در شکستن طلسم سیاست‌های کوردستان هراسی و کوردستیزی حاکمان مرکزگرا و راسیست ایرانی نقش بسزایی داشت و می توان گفت.....

ادامە دارد