لیلا قاسملو
)ما زنان و نفسهایی که به جای آزادی، سم استشمام میکنیم(
رژیم جمهوری اسلامی تا کنون هرکاری توانستە انجام دادە تا زنان را به خانە برگرداند و آنان را تحت هر فشاری قرار دادە تا از مسیر مطالبە حقوق خود، درخواست برابری در هر شکلی و ... وادار بە عقبنشینی کند. در این روند، طی سالیان گذشته تا قبل از انقلاب ژینا اگر موفقیتی هم بدست آورده بود در حدی نامحسوس یا نهایتا یک گام برای به پیش بردن آنها بە صورت جزئی و میلیمتری بود تا اینکە انقلاب بزرگ و فراگیر "ژن، ژیان، ٸازادی" با یک جهش بزرگ رو بە جلو، علاوه بر پرتاب کردن این تلاش زنان رو بە جلو، عمق مدرن بودن جنبش را هم بە دنیا نمایش داد و نیز پایەهای یک حکومت ضد زن و ایدٸولوژیک را چنان به لرزه درآورد که توان جلوگیری از فرو ریختن یکی پس از دیگری پایەهایش را سلب و اکنون حتی بر سر خودش نیز در حال آوار شدن است؛ یک ضربه، یک شوک از جایی که فکرش را نکرده بود.
حاکمیت بر این باور بود که با سرکوب زنان با هر روشی میتواند از حضور زنان و با پیشآهنگی زنان انقلاب ژینا را متوقف کند، حمله شیمایی به مدارس دخترانه یک زهر چشم و انتقام از این انقلاب مدرن و همه گیر بود و هم اینکه نقش و حضور زنان در این انقلاب را بی اثر و کمرنگ کند. از طرفی دیگر جهانیان بخصوص فمنیستها و اکتیویستهای مبارز برای برابری را با علامت تعجبی بزرگ روبرو کند که چه اتفاقی برای زنان و دختران در ایران در حال رخ دادن است!؟ این زنان چه قدرتی دارند که حاکمیت از آن وحشت دارد و این چنین اعمال حشونت میکند؟ و از سوی دیگر جهانیان را ملزم بە پشتیبانی از انقلاب زن، زندگی، آزادی کند.
رژیم جمهوری اسلامی از قدرت زنان و دختران هراس دارد بە همین خاطر، دست بە هرکاری میزند تا زنان همچنان در انزوای چهاردیواری خانه و در حاشیە بمانند و همچنان زنان را از هر طیفی، پس پشت نگاه دارد.
عقب نگه داشتن از نظر رژیم جمهوری اسلامی یعنی سکوت زنان، انفعال در برابر سیاستهای ضد زن و نابرابر جمهوری اسلامی و عدم تداوم آگاهی آنان به تمام حق و حقوق خود، مقابله با اعتراضات و جنبشها و خواستهای مدنی زنان، اخراج از محیط کار، دانشگاه، خوابگاه، اسیدپاشی و ممنوعیت فعالیتهای اجتماعی؛ این بار اما نسلی نوپا، تازه نفس و پرانرژی را در برابر خود میبیند و بە تعبیر خودش باید صداها را در نطفه خفه کند.
مجموعە این رویکردهای خرد و کلان، میشود اقدامی بنام مسمومیتهای سریالی با ترکیبی از گازهای شیمیایی که مصداق بارز جنایت علیه بشریت است و نشان دهنده اوج استیصال این حکومت و ترس او از دخترانی که زن، زندگی، آزادی را فریاد میزنند.
اعتراضات خیابانی یکی از بهترین روشها برای پاسخگو کردن حکومتها در مقابل مطالبات است؛ اما پرسش این است کە آیا این رژیم پاسخگوی مطالبات این نسل خواهد بود؟ یا آیا تغییری در رفتار رژیم ایجاد میشود؟ قطعا پاسخ آن نه است. اعتراضات تا قبل از انقلاب ژینا مانند جنبش سبز، کوی دانشگاه، دی ماە نود و شش و آبان نودوهشت، وجود داشتند اما از لحاظ بطنی نه مدرن بودند نه کامل. باور آن است کە انقلاب ژینا تاریخ حاکمیت رژیم ایران را به دو بخش پیش و پس از خود تبدیل کرده است و چیزی که واضح است این است کە دیگر جامعه ایرانی به حالت قبل از قتل حکومتی ژینا باز نخواهد گشت. اکنون دیگر بخش کمتر حساس بە مسئولیت خود در جامعه بیدارشده و حتی بە هم نزدیکتر شدەاند، جامعەای که رژیم سالها تلاش کرد فاصله بین همەی اقشار آن را بیشتر و از هم دور کند اما به یمن انقلاب "ژن، ژیان، ئازادی" به هم نزدیکتر شدند.
برای مسمومیت سریالی مدارس دخترانه مانند اسیدپاشیهای سریالی، بە ظاهر کمیته حقیقتیاب تشکیل شد، اما نتیجه این بررسیها شد بازداشت زنان نه عاملین فاجعه حمله بیولوژیک شیمیایی؛ با این برخورد رژیم راه را برای متعصبین مذهبی هموار کرده و بدون شک راه برای اقدامات بعدی هم هموارتر خواهد شد.
در نهایت، جمهوری اسلامی عامل اصلی تبعیض و البتە جنایت در ایران است.
دل نوشتە:
ذات زیستن در حکومت دروغ و ریا عادلانه نیست، حکومت شما مستعمره نامشروع بودن شماست.
امید و زیستن رقصیدن در میان دو تناقض است، کوردستان به امید آزادی آن قدر زیبا میرقصد که حتی خودش نمیداند چه شجاعتی در این سرزمین پنهان است.
تا آزادی✌️