کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

ابتذال زندانی سیاسی

21:05 - 11 فروردین 1402

احسن حسن پور

بحث را با خاطره‌ای از "مام جلال" آغاز می‌کنم. در دهه ۵۰ میلادی مام جلال دانشجوی رشته حقوق در بغداد و همزمان یک فعال سیاسی شناخته شده بوده است‌. در دوران تحصیل عاشق دختری در همان دانشگاه بغداد می‌شود و یک قرار عاشقانه یا به قول انگلیسی‌ها با خانم دانشجو یک Date هماهنگ می‌کنند. مام جلال به یکی از بهترین خیاطی‌های شهر به نام شیک رفته و لباس‌های شیک سفارش می دهد. در روز موعود مام جلال به خود صفایی می‌دهد،  لباس‌های شیک را می‌پوشد و کمی زودتر از ساعت تعیین شده به محل قرار می‌رسد و منتظر می‌ماند. در همین حین دو افسر عراقی به سمت مام جلال می‌آیند و او را بدون هیچ حکم و دلیل و توجیهی بازداشت می‌کنند و به زنجیر می‌بندند و با خود می‌برند. در دوران بازداشت مام جلال مصیبت‌ها و شکنجه‌ها و توهین‌ها و رفتارهای غیرانسانی زیادی را تحمل می‌کند که موضوع این مطلب نیست اما در پایان این خاطره مام جلال به نکته مهمی اشاره می‌کند و بیان می‌کند :" آن زمان تایتل و عنوان زندانی سیاسی یک شرف بزرگ بود. جامعه از زندانی آزاد شده مانند کسی که از حج بازگشته استقبال می‌کرد..."

نظام‌های دیکتاتوری که بعد از جنگ بزرگ در خاورمیانه مستقر شدند و کوچکترین تعهدی به رعایت حقوق‌بشر نداشتند به زودی متوجه جایگاه و شان زندان سیاسی در اجتماع شدند و آن را خطری برای موجودیت خود قلمداد کردند به همین دلیل مردان امنیتی خاورمیانه پروژه به ابتذال کشاندن زندانی سیاسی را  در دو فاز عملیاتی کردند:

الف/ فاز اول

سازمان‌های امنیتی، گروهی از مزدوران خود را به عنوان زندانی سیاسی بازداشت می‌کنند و در لجستیک رسانه‌ای خود اخبار مربوط به آنان را پوشش می‌دهد. اخبار فیک و صوری از ضرب و شتم و مقاومت و اعتصاب این مزدوران که لباس زندانی پوشیده‌اند در صدر خبرها قرار می‌گیرد.

 این زندانیان فیک و صوری با اعتباری که از این راه کسب می‌کنند بعدا در بزنگاه‌ها به کمک دیکتاتورها می‌آیند و از آنان استفاده می‌شود. گروهی دیگر از این زندانیان بعداً به عنوان پیمانکار و کارمند دولت استخدام می‌شوند. اینکه شخصی که تا دیروز زندانی سیاسی بوده امروز به کارمند و پیمانکار شریف دستگاه شکنجه و کشتار تبدیل می‌شود مردم را اساساً به جایگاه و شان زندانی بدبین می‌کند. به همین راحتی دیکتاتور مخالفان سیاسی استخوان‌دار را به حاشیه می‌راند و صحنه را به دلقک‌های فرومایه واگذار می‌کند و مردم در آب گل‌آلود شده قدرت کنش و واکنش خود را از دست می‌دهند.

ب/ فاز دوم

در فاز دوم زندانیان سیاسی اصیل و واقعی با اتهامات امنیتی/ تروریستی تحت تعقیب قرار می‌گیرند و تحت لوای امنیتی بودن حمایت از زندانی را به حمایت از تروریسم تبدیل می‌کنند. اخبار مربوط به آنان پوشش داده نمی‌شود و به این شکل مخالفان سیاسی اصیل از مرکز و کانون توجه حذف می‌شوند. زندانیان سیاسی گمنام ضمن تحمل بیشترین میزان فشار و شکنجه از سرخط  خبرها هم حذف می‌شوند و جامعه توجه خود به آنان را از دست می‌دهد.  زندانیان اصیل و واقعی در واقع توسط دیکتاتور به "دنیای مردگان"ِ  اسطوره‌های یونانی تبعید می‌شوند جایی که نه خدا هست نه انسانیت. جایی که در نیست راه نیست شب نیست نه ماه و نه ستاره‌ای، بیرون زمان!

حال این پرسش مطرح می‌شود ما به عنوان اعضای عادی و غیرسیاسی جامعه در برابر این پروژه چه تعهدی داریم؟

 

۱. جامعه باید تا حد امکان از تقسیم‌بندی زندانیان به اصلی /تقلبی، جاش/باش خودداری کند چرا که انگ و اتهام زنی بدون یقین موجب تقویت تئوری توطئه و بی اعتمادی در بین مخالفان سیاسی می‌شود.

۲. پیگیری امور زندانیان، تجمع مقابل دادگاه و زندان، برقراری ارتباط با خانواده زندانی، درخواست ملاقات، همراهی خانواده زندانیان سیاسی در امور اداری، مساعدت در تهیه وثیقه و قرار کفالت، استقبال از زندانیان آزاد شده مقابل درب زندان، دیدار با زندانی...

این رفتارها وظیفه اخلاقی و شخصی نیست بلکه رفتارهایی هستند که محصول عقل جمعی ما هستند. هر کدام از این اکت‌های سیاسی یک سنت مبارزاتی تاریخ‌دار است. ما این سنت‌های مبارزاتی را از پدران به ارث برده‌ایم و باید برای آیندگان حفظ کنیم.

سنت‌های مقاومت در اینجا مشخصا احترام و حمایت از زندانیان سیاسی ذخیره فرهنگی یک ملت هستند که در حفظ آن باید هشیارانه عمل کرد.

در پایان اینکه، زندانیان سیاسی زمانی سقوط می‌کنند که احساس کنند از یاد برده شده‌اند. تمسک به سنت‌های تاریخی مبارزه و مقاومت دژ تسخیرناپذیر اراده یک ملت است. نهایتاً سنت‌ها ما را نجات خواهند داد.