کامیل شریف صفایی
دروغ بزرگ اصطلاح و تکنیکی است در پروپاگاندای حکومتی که اولین بار توسط گوبلز وزیر تبلیغات آدولف هیتلر مورد استفاده قرار گرفت. خبری ساختگی که تامین کننده منافع حکومت است و اگر به کرات تکرار شود مورد پذیرش جمعی قرار خواهد گرفت.
کلمه تجزیهطلب هم دروغ بزرگی ست که از سوی دو رژیم پهلوی و جمهوری اسلامی در تاریخ معاصر به اصرار در ادبیات سیاسی و رسانەای به کار گرفته شد و اکنون بر سر ماهیت آن بحثهای فراوانی در جریان است.
در دیوان شاعر نامدار کورد، استاد هژار موکریانی حکایتی است با نام " کاخ بلورین " که بر طبق این داستان در ایام قدیم سه فرد تنبل و تن پرور در شهری زندگی میکردند که برای امرار معاش و گذران زندگی مدام بر سفره دیگران می نشستند و چشم طمع بر اموال دیگران داشتند. حکایت است که مردم آن شهر پس از مدتی این سه نفر را از خود راندند و از شهر بیرون شان کردند.
سه تنبل که جایی برای زندگی نداشتند به شهر دیگری رفتند و سعی کردند با دروغی بزرگ خود را در شهر تازه جا بیاندازند.
به مردم شهر با کمال جدیت گفتند که همه شهرها کاخ بلورین دارند و شما از آن بی بهره هستید و همین کاستی موجب تحقیر شماست .
مردم شهر که از بضاعت مالی چیزی کم نداشتند حرفشان را باور کردند و به سه تنبل درخواست یاری دادند تا در ساختن کاخ بلورین راهنما و یاریگرشان باشند.
بعد از سالها سه تنبل توانستند به مقاماتی برسند، یکی پادشاه کاخ شد، یکی دیگر مدیر و دیگری مبلغ آیینی کاخ شد و تا توانستند قدرتی برای خود درست کردند و مردم شهر را به فلاکت رساندند .
مردم شهر که کارد به استخوانشان رسیده بود شورش کردند و آنها را از شهر بیرون راندند و تصمیم گرفتند دیگر به هیچ کس اجازه ندهند به هیچ بهانه ای زندگی خوبشان را خراب کنند .
حکایت فوق شباهت بسیار زیادی به جامعەی ایران دارد که در طول صد سال گذشته یا به عبارتی بیش از این سال ها ساکنانش دچار فریب جمعی شدەاند و منابع و اموالشان به تاراج غارتگران فریبکار رسیده.
به بهانه های مختلف کسانی به قدرت رسیدەاند که بعدها موجب رنج و عذاب و ستم بر مردم ایران بودەاند .
اکنون که درصدد بە انجام رساندن انقلاب تاریخی ژینا هستیم همچنان این حکایت در حال تکرار شدن است؛ در صورتی که تمام ملیتهای ایران تجربه انواع و اقسام ظلم، ستم، تبعیض و سرکوب را دارند، کماکان کسانی به اسم فریادرس، خود را منجی ملیتهای ایران میدانند و همانند حکومت کنونی که چهل و اندی سال است بر مردم ظلم کرده در ابتدا خود را فرشته نجات معرفی و در ادامه چتر ظلم و ستم را بر سر سرزمین گستراندەاند.
اما این بار به بهانه و دروغ بزرگی تحت عنوان "حفظ تمامیت ارضی ایران" سعی بر آن دارند تا بتوانند از آب گل آلود ماهی بگیرند و به قدرتی برسند و در هرجای این سرزمین حرف از تقسیم قدرت میشود انگ و تهمت تجزیەطلبی بر آن بزنند .
در ایران طی صد سال گذشته تمامیت ارضی ایران محفوظ بوده است اما انقلاب ها بر سر چه بوده ؟ مگر غیر از این بوده که مردم مدام در فقر و تنگدستی و نقض حقوق شهروندی زندگی محنت بار خود را سپری کردەاند ؟
انقلاب ژینا سرآغاز بیداری و برکندن ظلم و ستم در همه آحاد آن است و مردم با آگاهی به این نکته که تاکنون تبعیض و تمرکز قدرت فسادآور در یک نقطه بر سرشان آوار شده، عزم خود را جزم کرده اند تا فردایی بهتر با نسیم آزادی و حقوق از دست رفته، با سرنگونی حاکمیت فاسد امکان پذیر است تا تحقق پیدا کند و در همین حال بر این واقعیت اجحاف دارند کە تنها سرنگونی جمهوری اسلامی نمیتواند آیندە درخشانی را برایشان بە ارمغان بیاورد بلکە پیشزمینە برآوردەشدن این امل، همانا استقرار سیستمی است سیاسی مبنی بر اصول جهانشمول دمکراسی، سکولاریسم و فدرالیسم کە در آن همە ملیتهای این جغرافیا بە حقوق اساسی و سیاسیشان رسیدە باشند.
همین انگیزه و آگاهی است که در قیام مردم، هر روز در خیابان ها لالەای تازه شکفته، خون خود را تقدیم آزادی می کند؛ زندە نامهایی که یک ترانه را برای آزادی بر لب می سرایند:
زن زندگی آزادی