د.محمد حسینزادە
اتهامات و حملات مسئولان جمهوری اسلامی علیە کوردها بە طور کلی و بە خصوص احزاب کورد تازگی ندارد و سران آن رژیم در طول بیش از چهار دهە حکمرانی مستبدانە خود هموارە و بە بهانەهای مختلف بر مردم و احزاب کورد تاختەاند. اما این اتهامات واهی و حملات در چند سال اخیر و بە ویژە با عزم احزاب دموکرات و کومەلە برای اتحاد مجدد درون حزبی و خاتمە دادن بە انشعاب و انشقاقهای خود و نیز توسعە همکاریهای برون حزبی در قالب مرکز همکاری احزاب کوردستان ایران ابعاد گستردەتری بە خود گرفتەاند.
بە طور مشخصتر کارزار اخیر و نوین علیە احزاب از زمان بازداشت چهار عضو حزب کومەلە آغاز شد کە بعد از آن نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی و بەویژە وزارت اطلاعات در بیانیەای اعلام کردند کە گروهی از اعضای آن حزب را بازداشت کردەاند کە قصد داشتەاند با همکاری کشورهای بیگانە و بە طور مشخص سازمان اطلاعاتی اسرائیل (موساد) و از طریق انتقال تسلیحات و تجهیزات بە داخل ایران از طریق کولبرها بە یک مجتمع نظامی مربوط بە وزارت دفاع در اصفهان حملە کنند. از آن بە بعد مسئولان سیاسی- امنیتی جمهوری اسلامی بە طور مکرر بە تهدید احزاب کورد در قالب انتقامگیری پرداختند. وزیر اطلاعات ایران در یک سخنرانی در سنە (سنندج) احزاب کورد را نیروی موساد نامید و تهدید بە انتقام کرد. چند روز بعد از آن ٢٠٢ بە اصطلاح نمایندە در بهارستان تهران هشدار دادند کە اقدام کومەلە تجزیەطلب عامل موساد بی پاسخ نخواهد ماند. از همان زمان مشخص بود کە بزرگنمایی در رسانەهای رژیم در رابطە با تهدید نشان دادن احزاب کوردی در چارچوب یک توطئە بزرگ علیە آنها صورت میگیرد، چرا کە تهدیدات لفظی همزمان بود با انتقال شمار زیادی از نیروهای نظامی بە مرزهای اقلیم کوردستان. همزمان با آن رویدادها اتحاد مجدد دو شاخە حزب دموکرات جمهوری اسلامی را بیش از پیش خشمگین ساخت. در نهایت آغاز ناگهانی انقلاب ژینا و استقبال مردم از فراخوانهای مرکز همکاری احزاب کوردستان ایران در رابطە با ادامە اعتصابات و تظاهرات، جمهوری اسلامی را بە تجاوز در قالب حملە تروریستی موشکی و پهپادی بە احزاب و حتی زنان و مدارس کودکان واداشت.
البتە کە ادعاهای آن رژیم در رابطە با احزاب کورد و متهم نمودن آنها بە همکاری با طرفهای ثالث مضحک و بی اساساند. پیداست کە یکی از اهداف و مقاصد جمهوری اسلامی از آماج قرار دادن احزاب کورد در زمانی کە مداوما از سوی اسرائیل در داخل و خارج مورد هدف قرار میگرفت راضی کردن معدود هواداران خود در داخل و فریب افکار عمومی و تبلیغات در رابطە با خنثی سازی اقدامات اسرائیل بود. حقیقتا مسئولان جمهوری اسلامی کە بە دلیل حملات اسرائیل در سوریە و داخل کشور خوار و زبون گشتە بودند و مغلوب و منکوب راهبرد "هزار خنجر" ارتش اسرائیل شدە و و عاجز و ناتوان از هرگونە واکنش یا اقدام تلافی جویانە علیە آن کشور بودند، احزاب کورد را آماج توطئەها و حملات خود قرار دادند.
راهبرد "کشتن با هزاران خنجر" " یا "مرگ با هزاران بریدگی" ترکیبی است از اقدامات کوچک نظامی و دیپلماتیک علیە رژیم تهران در چندین جبهە و در داخل و خارج از مرزهای ایران. این بدان معناست کە ارتش اسرائیل بە جای یک اقدام یا حملە بزرگ و فراگیر و رویارویی همەجانبە هزاران اقدام علیە جمهوری اسلامی در ابعاد کوچک انجام دهد تا هم اثرش بیشتر باشد و هم هزینە آن و هم از جهات مختلف بە رژیم تهران ضربە وارد شود و دچار مرگ تدریجی شود. نخستین بار وب سایت اکسیوس بود کە در گزارشی در روز ۵ شهریور ۱۴۰۰ یعنی یک روز پس از نخستین دیدار نفتالی بنت نخست وزیر سابق اسرائیل با جو بایدن رئیس جمهور ایالات متحدە آمریکا از آن راهبرد پردە برداشت. بنت در آن دیدار رویارویی کشورش با جمهوری اسلامی را مشابه رویارویی ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سابق در دوران جنگ سرد توصیف کردە و گفتە بود: "اسرائیل الان آمریکای منطقه است و ایران، شوروی فاسد و در حال فروپاشی". وی ضمن اشارە بە "کابوس هستەای ایران" از آن راهبرد خاص با هدف "خنثیسازی جاهطلبیهای هستهای جمهوری اسلامی" نام بردە بود. اگر چە از آن پس برخی راهبرد "هزار خنجر" را مختص بە بنت میدانستند، اما روندهای پیش و پس از آن دیدار و ماهیت اقدامات و عملکرد اسرائیل نشانگر آن است کە این راهبرد کلان تل آویو در تقابل با تهران بودە است.
حملات مداوم هوایی، موشکی و پهپادی اسرائیل بە مواضع و پایگاههای نظامیان و گروههای شبە نظامی و نیابتی جمهوری اسلامی و انفجار کامیونهای منسوب به سپاه در لبنان و بەویژە در سوریە و حتی در عراق، حملە پهپادی بە تاسیسات اتمی و پایگاههای نظامی و مراکز ساخت موشک و پهپاد در نقاط مختلف داخل کشور، دستگیری اعضای سپاه پاسداران و اعترافگیری از آنها در عمق خاک ایران، دسترسی بە آرشیو اسناد امنیتی و خارج کردن چندین کامیون از اسناد و مدارک مرتبط با فعالیتهای هستەای رژیم و انتقال آنها بە اسرائیل، حملە بە مقامات امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی در داخل شهرها و کشتن افرادی نظیر فخریزادە از جمله اقدامات در چارچوب استراتژی هزار خنجر هستند که در سالهای اخیر انجام گرفتەاند و بە واسطە آنها خسارات گستردەای بر رژیم تحمیل شدە است.
آشکار است کە راهبرد "کشتن با هزار خنجر" اگرچە راهبردی همە جانبە است اما مجری اصلی آن ارتش اسرائیل و نە جریانات و کشورهای دیگر بودەاند. خود مسئولان جمهوری اسلامی بارها بە این امر اعتراف کردەاند. اما چنانکە اشارە شد، رژیم تهران کە از مقابلە با این طرح رقیب اصلی خود در منطقە ناتوان بودە و هموارە منکوب آن شدە است، بە شیوەای زبونانە سعی نمودە با ساخت برنامەهای عوام فریبانە و یا اعتراف گیری اجباری از فعالین بازداشت شدە مدنی و سیاسی و پخش آنها از صدا و سیما همە مخالفان و منتقدان داخلی و خارجی خود را بە انجام فعالیت در چارچوب راهبرد هزار خنجر متهم نمودە و بدینگونە مشروعیتی برای اقدامات سرکوبگرانەاش بیابد. ترکیبی از ترس و توهم جمهوری اسلامی را بە آنجا کشاندە کە حتی افشاگریها و کارزاری شبیه Me_too یا اعتراض هنرمندان و سینماگران بە بی اخلاقیهای برخی فعالین آن حوزە یا حتی برجستەسازی مباحث محیط زیستی را در چارچوب سیاست هزار خنجر تفسیر میکند و بدینسان بە شیوەای وهمگین همە را کارگزار پیادەسازی هزار خنجر توصیف و با این بهانە سرکوب میکند. اگر فعالین مدنی و سیاسی داخلی با چنان اتهاماتی محاکمە شوند، اتهامات علیە احزاب کورد کە بیش از چهار دهە است کە در مقابل سیاستهای سرکوبگرانە و مستبدانە آن مبارزە کردەاند، چندان تعجب برانگیز نیست.
بهرە سخن اینکە مقامات و مسئولان رژیم تهران کە در سالهای اخیر در مقابل سیاست هزار خنجر و ضربات متعدد اسرائیل در داخل و نیز در منطقە بە طور زبونانە و حقارتباری زهرە ریختە و خود را باختەاند و ناتوان از هرگونە تلافی و اقدام متقابل هستند، راه گریز بە منظور نشان دادن اقتدار پوشالی خود را در متهم نمودن طرفهای دیگر جستەاند. راز افترا و اتهامات، حملات و توطئەهای اخیر جمهوری اسلامی علیە احزاب کورد را بایستی در این راستا بە تفسیر نشست.