رضا دانشجو
سخنرانی اخیر علی خامنەای رهبر رژیم جمهوری اسلامی درباره حجاب اجباری حاوی چند نکته حائز اهمیت است که پرداختن به آن میتواند بعضی از زوایای پنهان موضوع را روشن کند. خامنەای در این سخنرانی به صراحت برای مخالفان حجاب اجباری خط و نشان کشید و آنرا را حرام شرعی و سیاسی توصیف کرد. برخلاف تمام سخنرانیهای قبلی خامنەای که معمولا در موارد مشابه، حداقل حفظ ظاهر میکرد و با ادبیاتی دوپهلو ضمن تاکید بر حجاب اجباری خواستار نوعی نگاه فرهنگی به مقوله حجاب میشد اما اینبار بسیار بی محابا و مستقیم از موضوع سخن گفت. نکته مهم دیگر، استفاده از واژه "حرام سیاسی" بود که شاید بتوان گفت برای اولین بار وارد ادبیات سیاسی جهان شد! واژەای کاملا گنگ و نامفهوم. در حالیکه در تمامی سخنرانیهای قبلی او در مورد حجاب، تاکید او بر توصیەهای شرعی و دینی و استفاده از احادیث و روایات مختلف بود اما اینبار به صراحت موضعی کاملا سیاسی در مورد حجاب گرفت. برای بررسی این موضوع و چرایی آن ابتدا نگاهی میکنیم به تاریخچه حجاب و پوشش در ایران و در پایان این به سوال مهم پاسخ میدهیم دلیل اهمیت موضوع حجاب برای جمهوری اسلامی و شخص علی خامنەای چیست؟
تاریخچه حجاب در ایران
حجاب در لغت به معنی پرده و حائل است و از دیدگاه مذهبیون، پوشش خاصی است که بر اساس آموزەهای دینی زنان ملزم به رعایت آن هستند، هرچند برای مردان هم محدودیتهایی در این زمینه وجود دارد ولی آنچه عموما تحت عنوان حجاب مطرح میشود، مربوط به پوشش زنان است. مشخصا واژه حجاب واژەای اسلامی است و مربوط به دوران بعد از اسلام است و آنچه قبل تر وجود داشته است پوشش خاصی بوده است که در هر دوره زمانی بین مردم رایج بوده است. به عنوان مثال در کتاب "پوشاک باستانی ایرانیان" نوشته جلیل ضیاءپور درباره پوشش مادها آمده: "اصلی که باید در نظر داشت، این است که طبق نقوش برجسته و مجسمەهای ما قبل میلاد، پوشاک زنان آن دوره از لحاظ شکل با کمی تفاوت با پوشاک مردان یکسان است." او در ادامه می نویسد: "مرد و زن به واسطه اختلافی که میان پوشش سرشان وجود دارد، از هم تمیز داده میشوند. به نظر میرسد که زنان پوششی نیز روی سر خود گذاردەاند و از زیر آن گیسوهای بلندشان نمایان است."
در دوره ساسانیان نیز با استفاده از مستنداتی همچون ظروف و بشقابهای نقرەای بر جای مانده میتوان متوجه شد که یکی از پوششهای مهم زنان چیزی شبیه چادر بوده است. استفاده چادر در این دوره به مانند دوره های قبل نبوده. گاها زنان در این دوره چادرهایشان را به دور کمر خود یا بر روی دوش خود میانداختەاند. در این دوره نیز از شنل استفاده میشده. به طوری که ان را در نقوش تاقوەسان (طاق بستان) در کرماشان بر روی دوش آناهیتا میتوانیم مشاهده نماییم.
دوران بعد از اسلام در ایران، به دلیل نبود حکومتی مستقل و به نوعی تحت قیومیت خلفای اموی و عباسی بودن، دستورات اسلامی به شکلی که خلیفه وقت باور داشت شیوه و نوع پوشش را تعیین میکرد. مشروطه و جریان روشنفکری در ایران اولین موج مخالفت با حجاب را ایجاد کرد. در حالیکه در دوران قاجاریه، به جز در خلوت پادشاهان مستبد، حتی در کاخ شاه هم زنان اندرونی ملزم به رعایت حجاب کامل بودند، جریان روشنفکری بعد از قاجاریه توانست تا حدودی شرایط را تغییر دهد. با روی کارآمدن پهلوی و تحت سیاسیتهای باستان گرایانه او، اینبار شیوه تعامل با حجاب کاملا فرق کرد، حالا دیگر داشتن حجاب ممنوع بود، تغییری که ناشی از نگاه سطحی پهلوی به شرایط جامعه بود باعث ایجاد فضایی کاملا دوقطبی در ایران شد. مدرنیته دستوری رضاخانی به هیچ عنوان آن چیزی نبود که روشنفکران مستقل به دنبال آن بودند. مبارزه با حجاب در دوران پهلوی دوم هم دنبال و داشتن حجاب به یک ضدارزش تبدیل شد حالا بی حجابی نشانه روشنفکری و حجاب علامت تحجر بود. با مصادره انقلاب ۵۷ و روی کار آمدن خمینی ، فضای دوقطبی ایجاد شده در سالهای حکمرانی پهلویها اینبار از سوی دیگر دنبال شد. خمینی به مدد همین فضای موجود بسیار زود به حجاب اختیاری حمله کرد. در اسفندماه ۵۷ خمینی با اعتراض به وضعیت حجاب در جامعه، خواستار رعایت حجاب در همه مکانها و ادارات شد. هرچند تا سال ۱۳۶۲ عملا قانونی در مورد حجاب اجباری وجود نداشت اما برخورد با بی حجابان و بد حجابان از همان روزهای اول جمهوری اسلامی آغاز شده بود. علی رغم تمامی مخالفتها در تمامی سالهای حکومت جمهوری اسلامی، رژیم هرگز حاضر به عقب نشینی از قانون حجاب اجباری نشده است.
حجاب اجباری و انقلاب ژینا
داشتن پوشش اجباری طبق تعریف حکومت تنها مختص جمهوری اسلامی و طالبان است و جز این دو رژیم جعلی چنین قانونی در هیچ کشور اسلامی دیگری وجود ندارد، حتی عربستان سعودی که به عنوان کشوری که میزبان مقدس ترین مکانهای اسلامی است و حکومت سعودی سالهاست خود را به عنوان رهبر جامعه اسلامی مطرح کند قانون حجاب اجباری را لغو کرده است. اما جمهوری اسلامی همچنان خود را پایبند به حفظ حجاب اجباری میداند. از همان روزهای اول روی کارآمدن جمهوری اسلامی زنان ایرانی مخالفت خود را با قانون حجاب اجباری اعلام داشتند اولین راهپیمایی علیه حجاب اجباری به اسفند ماه سال ۵۷ و بزرگداشت روز جهانی زن برمی گردد. هرچند در سالهای آغازین جمهوری اسلامی همانطور که گفتیم به خاطر دوقطبی ایجاد شده توسط پهلویها، مخالفان حجاب اجباری بخش کوچکی از جامعه و بیشتر طبقه روشنفکر جامعه بودند اما در طی سالیان بعد زنان ایران توانستند با بازتعریف نقش زن در جامعه، هرچند بیشتر در عرصەهای مختلف حضور یابند و علنا برای بازپس گیری حقوق ضبط شده خود مبارزه کنند. این مبارزه همیشه روندی کاملا صعودی داشت. کشته شدن دلخراش ژینا امینی توسط رژیم جمهوری اسلامی به بهانه رعایت نکردن حجاب اجباری نقطه عطف مبارزه زنان ایرانی علیه حجاب اجباری بود. حضور پررنگ زنان در انقلاب ژینا در صف اول مبارزه با دیکتاتوری ولایت فقیه و تلاش آنها برای رسیدن به آزادیهای مشروع از صحنەهای دیدنی انقلاب ژینا بوده و هست. زنی که حالا فراتر از چارچوب سنتهای دست و پاگیر مردسالارانه و به مدد تواناییهای خویش در حال بازتعریف نقش خود در تحولات جامعه است. برداشتن روسری که از مراسم تدفین ژینا آغاز شد خیلی زود تبدیل به یک چالش انقلابی برای زنان انقلاب شد، زنانی که برداشتن و سوزاندن روسری را چیزی فراتر از اعتراض به حجاب اجباری میدانند در واقع در دید آنها حمله به حجاب اجباری حمله به یک هنجار دستوری و یک ارزش تعریف شده توسط رژیم ولایت فقیه است.
حالا میتوانیم به این موضوع بپردازیم که دلیل موضع گیری سخت علی خامنەای علیه وضعیت حجاب در جامعه چیست، آنچه جمهوری اسلامی و رهبری از آن میترسد مسلما کشف حجاب نیست! رژیم ولایت فقیه در سالهای حکومت ننگین خود نشان داده است که تنها خط قرمز آن تاج و تخت ولایت فقیه است و مابقی مسائل همیشه قابل گفتگو و صرف نظرکردن. حکومتی که نرمش قهرمانانه در مقابل شیطان بزرگ میتواند بخشی از سیاست خارجەاش باشد، حتی وقتی به سرانجام هم نرسید میتواند دوباره به دامان شیطان پناه برد. رژیمی که یک روز شعارش نابودی آل سعود است و روز بعد با همکاری رفیق کمونیستش با آل سعود پای یک سفره مینشیند، مسلما چیزی جز حفظ سلطنت ولایت فقیه برایش مهم نیست. در واقع مشکل جمهوری اسلامی با کشف حجاب این است که زنان مبارز هرگز به کشف حجاب راضی نخواهند شد و این فقط آغاز مسیر است و نابودی رژیم هدف اصلی . آنچه جمهوری اسلامی از آن میترسد فروریختن دومینه وار هنجارهای ساختگی است که رژیم به عنوان ارزش برای مردم تعریف کرده است و سالهاست در پشت این ارزشها مخفی شده است . نکته دیگر که جمهوری اسلامی از آن میترسد آن بخش از جامعه تندرو مذهبی است که همراهیشان با جمهوری اسلامی صرفا به خاطر این هنجارهاست هرچند این بخش از طرفداران جمهوری اسلامی زیاد نیستند اما در صورت کوتاه آمدن جمهوری اسلامی به مخالفت با آن میپردازند.
انقلاب ژینا برداشتن حجاب است اما نه از صورت زنان، از صورت رژیم سفاک و خونریزی که سالهاست در پشت این ارزشهایی دروغین در حال نابودی همه هنجارهای انسانی و واقعی است. دختران و پسران نسل جدید انقلاب ژینا همان کودک گستاخ داستان "هانس کریستین اندرسون" هستند که حجاب و پردەها را کنار زدند و فریاد برآورند که : "دیکتاتور پیر لخت و عریان است و هیچ به تن ندارد."