وریا رحمانی
شاید آنچە هم اکنون در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی میگذرد بی شباهت بە آخرین سالها و یا حتی آخرین ماههای ایران قبل از انقلاب در دوران نظام شاهنشاهی نیست و لذا میتوان گفت کە ایران امروز در حال از سر گذراندن یکی از حساسترین دوران پر فراز و نشیب تاریخ خود میباشد.
سرگذشت ملل و کشورهای گوناگون گواهی روشن بر اهمیت فزایندەی چنین گذرگاههای بی بدیلی است کە دربرگیرندەی چیستی و چگونگی آیندەی باشندگانش گاهی برای چند و حتی چندین نسل آن خواهد بود. تاریخ برای تکرار نیست بلکە برای پند آموختن و عبرت است، از این روی ملتی کە از تاریخ خود درس نگیرد محکوم بە تکرار مکررات و تجربەی دوبارەی رنجها و شکستهایش خواهد بود.
همچنانکە خمینی و همدستانش با سوء استفادە از هیجانات انقلاب و بی تجربگی مردم در آن برهەی زمانی انقلاب واقعی مردم ایران را دزدیدە و در واقع بە نفع خود مصادرە کردند، سلطنتطلبان امروز نیز دقیقا چنین سودایی را در سر می پرورانند و میخواهند در اقدامی مشابە خواستها و ارادەی حقیقی مردم بپا خواستەی ایران در انقلاب ژینا را بە بیراهە بردە و بە نفع خود مصادرە کنند. جریان سلطنتطلبی کە در رأس آن رضا پهلوی قرار دارد سعی در تصاحب انقلاب واقعی مردم در جهت نیل بە اهداف تمامیت خواهانە و تمرکزگرای خود است. این در حالیست کە هدف و ارادەی حقیقی انقلاب ژینا دقیقا در نقطەی مقابل آن قرار دارد.
سلطنتطلبان میخواهند کە بە مدد پروپاگاندای عظیم رسانەای همچون تلویزیونهای "ایران اینترنشنال"، "من و تو" و ... و نیز با استفادە از سلبریتیهای دنیای مجازی مسیر حقیقی انقلاب را دگرگونە جلوە دادە و در نهایت همچون آخوندها مردم را فراروی عمل انجام شدە و البتە بی بازگشت قرار دهند. بدین منظور سلبریتیهایی چون علی کریمی و گلشیفتە فراهانی را مأمور ایجاد خطکشیهایی هدفمند میکنند کە بگویند صحبت از سیستم حکومتی آیندە خیانت است! درحالیکە حقیقت امر عکس آن است. اتفاقا سخن نگفتن از سیستم حکومتی آیندە نە تنها عین خیانت بلکە اوج بلاهت نیز است. چون این دقیقا همان متد نظام آخوندی است کە فردای سقوط نظام شاهنشاهی تنها یک گزینەی جمهوری اسلامی را پیش روی مردم قرار دادند. اینان نیز میخواهند همان کار را با مردم ایران بکنند و فردای سقوط جمهوری اسلامی یک گزینەی از پیش طراحی شدەی باب میل خودشان را در پیشگاە مردم قرار دادە و رأی اعتماد بگیرند. یقینا کە سرانجام چنین رویکردی دیکتاتوری است. و این یعنی گذار از یک دیکتاتور بە دیکتاتوری دیگر. درحالیکە هدف غایی این انقلاب و رستاخیز مردمی گذار از دیکتاتوری در هر شکل و فورم آن است نە گذار از دیکتاتور. مردم قیام نکردەاند کە تنها مدل دیکتاتور عوض شود بلکە میخواهند کە یک بار برای همیشە بساط دیکتاتوری را از ایران زمین برچینند و گرنە گذار از افکار پوسیدەی مذهبی بە افکار پوسیدەی باستانی-سلطنتی لطفی ندارد. در واقع مردم ایران بە نقطەای از تاریخ خود رسیدەاند کە هرگونە سیستم دیکتاتوری را پس میزنند و خواهان نظامی دمکرات و سکولار فارغ از هرگونە ایدئولوژی مذهبی و غیرە هستند.
سلطنتطلبانی کە دم از تاریخ و تمدن ٢٥٠٠ سالە میزنند در حقیقت بویی از فرهنگ و تمدن نبردە و در ورطەی این زمان گرفتار آمدە و توان برون رفت از آن را ندارند.
بر کسی پوشیدە نیست کە بودجەی هنگفت تلویزیونهای حامی سلطنت از کشورهای عربی خلیج تامین میشود و این بدان معناست کە این کشورها خواهان روی کار آمدن نظامی دمکرات و سکولار برای آیندەی ایران نیستند. چون در این صورت مشروعیت خودشان در منطقە زیر سوأل رفتە و ممکن است دمکراسی در ایران بر مردمانشان تأثیرگذار باشد. بنابراین آنها از حکومتی دیکتاتوری همچون نظام سیاسی کشورهایشان حمایت کردە و آن را مناسب میدانند. این درحالیست کە ایران میتواند دروازەی دمکراسی برای کل کشورهای خاورمیانە باشد. لکن این بنگاههای پروپاگاندای حامی سلطنت با وارونە جلوە دادن واقعیات جامعەی ایران سعی در بسیج افکار عمومی در جهت نیل بە نظام سلطنتی پس از جمهوری اسلامی دارند. درحالی کە واقعیت بسیار متفاوت با آن است و سلطنت حامی چندانی در ایران ندارد. اگرچە همەی هم و غم این تلویزیونها این است کە بگویند رضا پهلوی تنها آلترناتیو و گزینەی موجود و قابل اتکا برای گذار از جمهوری اسلامی است. این در حالیست کە ایشان از نظر سیاسی حتی آنقدر اعتماد بە نفس ندارند کە خط سیاسی خویش را در قالب حزبی روشن کردە و چالشهای سیاسی را بپذیرند. بلکە خود را فراحزبی پنداشتە و سودای رهبری بی قید و شرط در سر میپرورانند و از مطالعەی رفتار ایشان نشانەهای دیکتاتوری نیز بە وضوح نمایان است.
واقعیت این است کە دوران سلطنت در ایران بە سر آمدە و سزاوار نیست مردم ایران دوبارە نظامی را برگزینند کە کمتر از نیم قرن پیش آن را بە زبالەدان تاریخ سپردند. البتە این بدان معنا نیست کە آقای پهلوی نمیتوانند در حال و آیندەی ایران همچون یک کنشگر سیاسی حضور داشتە باشند. ولی برای این مهم دو شرط اساسی وجود دارد؛ اولا کە اگر ایشان میخواهند در آیندەی سیاسی ایران نقش آفرینی کنند باید در جایگاهی همسان با دیگران، و نە در مرتبەای بالاتر، برنامەی سیاسی خود را بە دور از کلی گویی، همچون یک شخص ایرانی و نە رهبر، ارائە دادە و در جایگاهی برابر با دیگر اپوزسیون همکاری نمایند. دوما اگر ایشان علاقەای بە تحزب ندارند و میخواهند نقش رهبری اپوزسیون و مبارزە برعلیە جمهوری اسلامی را بر عهدە بگیرند، باید از هم اکنون در میثاقی ملی و مکتوب بپذیرند کە در آیندەی سیاسی ایران هیچ نقشی نداشتە و دخالت نخواهند کرد.
البتە ایشان بە جای ارائەی برنامەی سیاسی و گفتگو با احزاب و جریانات سیاسی دیگر، بیشتر دوست دارند کە عدەای سلبریتی را دور خود جمع کردە و از محبوبیت آنان در جهت مشروعیت بخشیدن بە خود استفادە کنند. این در حالی است کە عمدەی کسانی کە ایشان حول خود جمع کردەاند تجربە و سابقەی سیاسی آنچنانی ندارند کە قابل اتکا باشد. علی کریمی، گلشیفتە فراهانی و نازنین بنیادی فوتبالیست و هنرپیشگان خوبی هستند، ولی سررشتەای از سیاست ندارند. البتە این بدان معنا نیست کە یک ورزشکار یا هنرمند نمیتوانند اکت سیاسی داشتە باشند. ولی نباید از کوپن سلبریتی بودنشان سوء استفادە کنند، بلکە برای سیاستمدار بودن باید سیاست ورزی کنند و این تنها با شعار و ژست مثبت و میهنی گرفتن میسر نمیشود بلکە باید در چالشهای مختلف سیاسی شرکت نمودە و حول برنامەای خاص و مدون متحزب شوند. فرق علی کریمی و گلشیفتە فراهانیها با هر کس دیگری کە علیە جمهوری اسلامی مبارزە میکند تنها در تعداد فالوورها و سلبریتی بودنشان است. ولذا صرف مبارزە با نظام حاکم دلیل بر مشروعیت سیاسی هیچ کس برای آیندە نخواهد بود. بلکە هر کس و جریانی کە داعیەی سیاست ورزی و نقش آفرینی در عرصەی سیاسی ایران را دارد باید یا برنامەی سیاسی خود را ارائە دهد و یا برنامەی مورد تائیدش را معرفی نماید.
آنچە آقای پهلوی و همراهانشان از حال و آیندەی ایران میگویند همچون هندوانەی سربستەای است کە بر هیچ کس معلوم نیست و این نشانەی خوبی نیست.
هدف از مبارزە و انقلاب تنها نخواستن چیزی نیست بلکە در عین حال برای مشخص نمودن آن چیزی هم هست کە میخواهیم. سخنان کریمی و فراهانی در کنفرانس "جرج تاون" در خوشبینانەترین حالت ممکن نشان از ناپختگی سیاسی و درک نادرست ایشان از فردا روز پیش روی سیاسی کشور است.
البتە آقای پهلوی بر این موضوع واقف هستند و میدانند کە با این افراد نمیتوان خط مشی سیاسی و مبارزاتی تعیین نمود و کشور ادارە کرد، ولی فعلا از نفوز و جایگاهشان استفادە تبلیغاتی میکنند تا بعد …