حسام احمدی
تاریخ مبارزات مردم و بخصوص ملل تشکیل دهنده ایران برای پایان دادن به دیکتاتوری در این جغرافیا رخدادهای متعددی را شاهد بوده است و این جنبش و مبارزه با وجود تلاشهای فراوان و در پی داشتن قربانی بیشمار افراد، اما نتوانسته روئیای آزادی و تحقق حقوق ملتهای ساکن در این جغرافیا و اقشار گوناگون جامعه کثیرالملە ایران را به واقعیت تبدیل کند. در این راستا شاید بتوان انقلاب مردمی سال ١٣٥٧ که همه ملتها در آن شرکت داشتند و نقش ایفا کردند را عصر طلائی تغییرات صورت گرفته در ایران علیه دیکتاتوریت شاهنشاهی و آغازی برای پایان دادن به دیکتاتوریت در این کشور قلمداد کرد، آغازی که اکثریت مردم و بخصوص ملتهای تحت ستم در ایران آن را فرصتی برای تحقق حقوق ملی و آزادیهای برحق خود میدانستند، اما این روئیا نه تنها به واقعیت نینجامید، بلکه این عصر طلائی به کابوسی برای سرکوب مردم تبدیل شدە و این فرصت در فاصله زمانی بسیار کوتاهی تبدیل به تهدیدی برای آزادی و خواستهای برحق مردم شد.
هنوز چند ماه از سرنگونی دیکتاتوریت شاهنشاهی نگذشته بود و جامعه از یک سو غرق در احساس شادی سرنگونی رژیم استبدادی و از سوی دیگر عزادار از دست دادن افرادی بود که در پی به موفقیت رساندن انقلاب جان باخته بودند و بخشی هم به آینده خوشبینانه مینگریستند کە در این فضای پر تلاطم، گروهی که در پی به تاراج بردن دستاوردهای انقلاب و تحمیل ایدئولوژی خود بر سایر ملتها و جامعه ایران بودند دست بکار شدند و طبق فرمان خمینی برای دستیابی به اهداف از قبل تعیین شده خود، یعنی ایجاد یک نظام ایدئولوژیک مذهبی در ایران، به انتصاب نظام مدنظر خود از طریق نمایشی تحت عنوان "رفراندوم" پرداختند. رفراندومی که مردم را بین دوراهی انتخاب (آری یا نه) یعنی "بازگشت نظام شاهنشاهی که مردم از آن متنفر و علیه استبدداد آن قیام کردند یا جمهوری اسلامی که اکثریت مردم از ماهیت آن مطلع نبودند" قرار داد.
طبق برنامهریزی از قبل صورت گرفته، روز جمعه دهم فروردین ١٣٥٨ برگههای رأی برای به انتصاب رساندن "جمهوری اسلامی" در شهرهای ایران توزیع شد و در روز دوازدهم فروردین با اعلام نتیجه انتخابات دیکتاتوریت مذهبی باورمند به نهاد ولایت فقیه توانست قدرت را در دست بگیرد. اما آنچه در این رابطه قابل توجه میباشد، تاکید خمینی برای هرچه سریعتر به اجرا درآوردن رفراندوم نمایشی بود، این برخلاف میل بخش اعظم مسئولان دولت موقت بود که شرایط را برای چنین اقدامی مناسب نمیدانستند، اما او به خوبی درک کرده بود که اگر در انتخاب شکل نظام مورد نظر خود عجله نکند، در صورت مطلع شدن افراد جامعه از ماهیت نظام ایدئولوژیک مذهبی، امکان به قدرت رسیدن چنین نظامی دشوار و غیر قابل پیشبینی خواهد بود. به همین دلیل همزمان با آمادهسازی برای انجام نمایش رفراندوم خمینی نیز رسما از مردم خواست که به جمهوری اسلامی رأی بدهند و افراد مخالف را نیز دشمنان اسلام و جامعه ایران تلقی کرد.
در چنین شرایطی کە بسیاری از افراد و گروههای سیاسی تصویر خمینی را در ماه دیدە و ایجاد چنین نظامی را معجزه برای آینده ایران آزاد میپنداشتند، اما جامعه کوردستان با درک درستی که از ماهیت این رژیم و شخص خمینی داشت ضمن بایکوت رفراندوم و عدم شرکت در آن، بر گزینه سوم، یعنی آزادی، دمکراسی و تحقق حقوق ملی ملتهای تشکیل دهنده ایران تاکید کرد. این اقدام ملت کورد اگر چه برای مردم کوردستان هزینههای سنگینی به دنبال داشت و این مخالفت یورش و حملات وحشیانه نیروهای نظامی رژیم تازه به قدرت رسیده استبدادی را به کوردستان در پی داشت، اما این تصمیم کوردها درست در واقع فصلی نوین و پر افتخاری را در تاریخ مبارزات حقطلبی مردم کوردستان رقم زد.
امروزه و بعد از سپری شدن ٤٣ سال از برگزاری نمایش رفراندوم و به قدرت رسیدن دیکتاتوریت جمهوری اسلامی، نه تنها مردم ایران و ملل تشکیل دهنده این جغرافیا، حتی بخشی از مبلغان و مدافعان وقت رژیم نیز، از استبدادی بودن این رژیم و ناسازگاری آن با قوانین بینالمللی سخن میگویند و آن بحرانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیرە را کە امروزە در جامعه ایران وجود دارند نتیجە فقدان دقت و درک درست از ماهیت نظام جمهوری اسلامی در گذشته میدانند که دلالت بر آن دارد این رژیم "نه اسلامی و نه جمهوری " میباشد. همچنین، جنبش نوین ژینا با شعار "ژن، ژیان، ئازادی" که طی ٦ ماه گذشته در کوردستان به وقوع پیوست و توانست بخش اعظم مردم ایران و ملل ساکن در این کشور را با خود همصدا و متحد کند، بیانگر این واقعیت میباشد که این رژیم در طول بیش از چهار دهه حاکمیت ناکارآمد خود جز سرکوب، کشتن، اعدام، فقر، بی عدالتی و غیرە چیز دیگری برای مردم نداشته است و این واکنشهای رژیم در قبال مردم و خواستهای برحق آنان، دلالت بر فقدان مشروعیت رژیم در جامعه ایران میباشد.
از طرف دیگر، این اتحاد و همصدایی در جامعه کثیرالملە ایران علیه رژیم، بیانگر هوشیاری اقشار گوناگون جامعه در راستای آزادی، حقوق انسانی و هویتطلبی آنان میباشد که امید به بنیاد جامعهای که در آن انسانیت و حقوق و آزادیهای همگان قابل احترام شمرده شود را زنده کرده است و آن را میتوان نقطه آغازی برای پایان دیکتاتوریت جمهوری اسلامی در نظر گرفت. آغازی که برای سران رژیم جمهوری اسلامی ترس و تهدیدی جدی ایجاد کرده است و برای ملل آزادیخواە تشکیل دهنده ایران امید بیشتر به ادامه مبارزه در راستای رسیدن به اهدافی که آزادی همگان را در بر خواهد گرفت و همچنین برای اعضای خانوده پهلوی و حامیان نظام استبدادی و سرنگون شده شاهنشاهی به توهمی بزرگ! توهمی که انگار چرخه جامعه ایران مدام باید بین دو گزینه " جمهوری اسلامی آری یا نه" یا " نظام شاهنشاهی آری یا نه" در حال گردش باشد.
تغییراتی که جنبش ژینا در داخل و خارج ایران برای پایان دادن به رژیم دیکتاتور و جنایتکار ولایت فقیه ایجاد کرده است، از یک طرف بر ضروریت همبستگی و ایجاد ائتلافی دمکراتیک بعنوان آلترناتیو گذار از رژیم اسلامی تاکید دارد و از طرف دیگر تاثیرگذار بودن بر نهادهای بینالمللی و کشورهای حامی صلح و حقوق بشر برای عدم همکاری با این رژیم و حمایت کردن از خواستهای مردم مبارز را به عنوان بخشی اساسی از برنامههای خود قرار داده است. در این رابطه، طرفداران سلطنت و بخصوص خانوده پهلوی به وقوع معجزهای دوباره امیدوار کرده است. به این معنا که تغیرات صورت گرفته و جنبشی که مردم و قشرهای گوناگون جامعه برای تحقق آزادیهای خود و پایان استبداد برپا کردهاند، میتواند فرصت دوباره بر تخت نشستن نوادگان این خانواده را مهیا سازد. در این رابطه میتوان به نشست "دانشگاه جورج تاون" اشاره کرد که از دیدگاه نگارندە این مقالە نشان دهندە تلاش خانواده پهلوی برای جذب افراد حقوقی، سلبریتی و حتی نمایندگان اپوزیسیون در راستای رسیدن بە خواستهای خود یعنی بر تخت قدرت نشستن دوباره زیر لوای شعارهای دمکراسیخواهی، مردمسالاری است کە در پایان با به تصویب رساندن منشوری، مخالفت آنها با خواستهای ملل مختلف در ایران و احترام به حقوق برابر و آزادیهای دمکراتیک آنان را آشکار کرد. در چنین شرایطی است که جامعه کوردستان و جنبش ملی دمکراتیک ملت کورد بار دیگر بین دو گزینه "در قدرت ماندن نظام استبدادی جمهوری اسلامی به دلیل نبود همبستگی و ائتلافی وسیع در میان اپوزیسیون ایرانی (همانطور که ادعا میشود)، یا پیوستن به ائتلافی که جریان سلطنتطلب در جورج تاون اعلام کرده که در واقع به قدرت رسیدن نوادگان خانواده پهلوی را تضمین میکند"، راه سوم، یعنی ایجاد یک نظام دمکراتیک فدرال که ملل تشکیل دهنده ایران دارای حقوق ملی، تقسیم قدرت و عدم تمرکز در مرکز، عدالت، برابری و حق تعیین سرنوشت خود باشند را به عنوان آلترناتیو برای آینده دمکراتیک ایران اعلام و نمایندگی خواهد کرد. به این معنا که آینده آزاد و حفظ حقوق ملی همه ملتهای ساکن در ایران را یک سیستم دمکراتیک فدرال به واقعیت تبدیل خواهد کرد، نه در دست گرفتن قدرت از طرف شخص یا خانواده خاصی که در گذشته برخلاف خواستهای مردم عمل کرده اند و در تجربە حکومتداری خود جز استبداد چیزی دیگر برای مردم نداشته و در واقع قیام مردم برای سرنگونی نظام قبلی این واقعیت را اثبات خواهد کرد.
همچنین با وجود نقش موثر سلبریتی و شخصیتهای سیاسی، حقوقی و غیره در راستای دفاع از خواستههای برحق و دمکراتیک مردم، ولی با این حال، این احزاب سیاسی و نمایندگان ملتهای مختلف در ایران هستند که میتوانند آلترناتیو را برای عبور از دیکتاتوریت جمهوری اسلامی ایجاد و زمینه تاسیس یک نظام دمکراتیک را فراهم سازند.
در پایان، میتوان گفت که، افراد و گروهی که تنها به فکر در دست گرفتن قدرت باشند نه تنها نمیتواند نمایندە شایستەای برای خواستههای مردم باشند، بلکه استفاده از اصطلاحاتی مانند "دمکراسی، آزادیخواەی و نظام مردمسالار و..." از طرف این اشخاص و گروهها نمیتواند در عمل بە نتیجەای بینجامد و مردم ایران و ملل غیر فارس بخصوص تجربه زیادی از همچین وعد و قولهایی از طرف خمینی در اوایل انقلاب برای به تاراج بردن دستاوردهای انقلاب مردمی دارند. همچنین این افراد و گروهها که حاضر بە اعتراف و احترام نهادن بە مبارزە و قربانی دادن ملتهای آزادیخواە در طول بیش از چهار دهه گذشتە علیه دیکتاتوریت جمهوری اسلامی نیستند، یا از هم اکنون که هنوز خون جوانان کورد، بلوچ، عرب، ترک، آذری و غیره بر کف خیابانها خشک نشده است و خطر اعدام فعالان سیاسی وجود دارد، این ملیتها را تهدید بە سرکوب در صورت بە خطر افتادن یکپارچگی میکنند و نیز تلاش مداوم این گروه برای حذف هویت و سانسور مطالبات بر حق آنان، بدون تردید بیانگر آیندهای آزاد برای مردم ایران و بخصوص ملتهای غیر فارس نمیباشد. تنها راە سوم، یعنی تاکید بر ایران فدرال دموکرات و سکولار کە دموکراسی و پلورالیسم را تضمین نماید، می تواند آزادی را بە ارمغان آوردە و بیشترین میزان مطالبات ملیتهای ایران را برآوردە نمودە و بدینگونە ضامن یکپارچگی ایران باشد.