هومن سمکو
چندین دهه مبارزه زنان ایرانی برای آزادی و حق انتخاب، امروز در این اعتراضات چند ماه اخیر می تواند منجر به تغییرات مثبت شود و فرصتی منحصر به فرد برای دستیابی به اقدامات مورد انتظار باشد.
مرگ مهسا امینی در ٢٥ شهریور، سه روز پس از دستگیری وی توسط گشت ارشاد در تهران، باعث گسترش اعتراضات گسترده در ایران شد که هم از نظر گستره جغرافیایی و هم از نظر سوابق اجتماعی متنوع تظاهرکنندگان، بیسابقه بوده است. این جنبش، از کوردستانی که امینی از آنجا آمده بود به شهرهای بزرگ و کوچک و حتی تهران گسترش یافته است و جوانان از طیفهای اجتماعی-اقتصادی و آموزشی در آن مشارکت داشتهاند. با تشدید اعتراضات، ویدئوهایی از زنانی که موهای خود را کوتاه میکنند و حجاب خود را به آتش میکشند پخش شد، اقداماتی که هم بیانگر خشم نسبت به سیاست اخلاقی مسئول مرگ مهسا امینی بود و هم بهعنوان رد سیاست حجاب اجباری بهطور کلی.
تیراندازی سپاه پاسداران به خانواده معترضان و ضبط اجساد اعتراض کنندگان، نشانه خشم سپاهی ها و بسیجی ها از اعتراضات اخیر است. آنها بدون درنظرداشتن هیچ معیار اخلاقی و انسانی بە وحشیانەترین شکل حمله میکنند، میکشند، دستگیر و شکنجە میکنند.
رهبری رژیم تحت رهبری خامنهای در چند ماه اعتراضات ناشی از مرگ ژینا امینی با بزرگترین چالش خود از زمان انقلاب سال ١٣٥٧ مواجه است.
این درحالی است کە مقامات با سرکوبی بە اعتراضات پاسخ داده اند که گروه حقوق بشر ایران می گوید اعتراض کنندگان زیادی کشته و زخمی و دستگیر شدهاند، و خانواده دستگیرشدگان نیز هیچ اطلاعی از فرزندانشان در دست ندارند و خیلی ها هم به اعدام محکوم شدەاند.
طبق گزارشات اخیر از اقصی نقاط ایران بخصوص در کوردستان روزهای اخیر شاهد تیراندازی نیروهای امنیتی به سمت معترضان در شهرهای کوردستان شده ودر نتیجه تعدادی زخمی شدند. واضح است که هنوز به شکل رسمی هیچ کشوری پا به میدان نگذاشته و از این اعتراضات حمایت نکرده است. اما ایرانیان مقیم کشورهای اروپایی و آمریکایی و جای جای دنیا دست به اعتراضات علیه کشتار دست جمعی رژیم آخوندی ایران علیه ملت ایران زدهاند. ملت ایران متوجه شده است که باید برای آزادی و رهایی خود از این رژیم فاسد باید خود دست به عمل شود و برای آن خونشان را نیز نثار کنند.
رژیم ایران از همان بدو تولد خود با متوسل شدن به زور و شکنجه سعی بر اجباری کردن حجاب داشت. تا جایی که حجاب را امری شرعی و جزء احکام اسلامی برشمرد تا برای سرکوب آزادیخواهان از آن استفادە کند. با گذشت ۴ دهه از عمر رژیم اسلامی و با قتل ژینا امینی دختر کورد از سوی نهادهای سرکوبگر اسلامی دوباره جرقه انقلابی نوین با این شعار نه به حجاب اجباری و آغاز انقلاب زن، زندگی، آزادی ترس و گسستگی عمیقی در بین نیروهای امنیتی و نظامی ایران بوجود آمد. این حرکت مدنی که رفته رفته به جنبشی در ابعاد بزرگتر تبدیل شد لرزه بر بدنه اصلی رژیم وارد کرد تا جایی که فرماندهان سپاه پاسداران از ریزش در بدنه حامیان نظام در گفتگو خود با علی خامنهای به آن اشاره داشتند. این انقلاب به سرعت از شهرهای کورد نشین به دیگر شهرهای ایران رسید و مردم با شعارهای سیاسی علیه نظام اسلامی حاکم و در رأس آن علی خامنهای در کوچه و خیابانها طنین انداز شد. رژیم ایران مثل همیشه از روش سرکوب و شلیک مستقیم به معترضان آنان را ضد انقلاب و وابسته به دشمن خارجی خواند، برای مشروعیت بخشیدن به این کشتار و قتل عام های خیابانی. اما این بار آتش انقلاب به حدی سوزان بود که مردم شجاعانه در مقابل نظامیان اسلحه به دست ایستادگی کرده و به مقاومت خود ادامه دادند دریغ از ترس و هرگونه عقب نشینی. امروز اما، جنبش انقلابی "زن، زندگی، آزادی" که با اعتراض به حجاب اجباری آغاز شد، مورد وفاق اکثريت ملت ايران است. چرا که با گوشت و پوست خود دريافتهاند که اجبار حجاب نه تنها جواز کنترل زنان و سرکوب آزادی آنان را به دست حاکمان داده، بلکه ابزار موثری برای استقرار و تداوم سلطه بیچون و چرای ولی فقيه بر مردم، در اختيار آنان گذارده است. شعار زن، زندگی، آزادی که پایه های ایدئولوژیک جمهوری اسلامی را نشانه رفته و مورد پسند همه آحاد و ملیتهای ایرانی هست و همه ایدولوژی های اجتماعی و سیاسی چه داخل و چه خارج را حول این انقلاب گرد هم آورده است. اعتراضاتی که خیلی سریع از مرگ ژینا به انقلابی در سراسر ایران و حتی میتوان گفت سرتاسر جهان تبدیل شد و در نوع خود بی نظیر بود . تا جایی این انقلاب زن، زندگی، آزادی پیشرو دیگر جنبش های فمنیستی در سرتاسر جهان شد و صدای آزادیخواهی مردم ایران را به گوش جهانیان رسانید.
رژیم که مثل همیشه با پروپاگاندای خود در صدا و سیما انقلاب زن، زندگی، آزادی را اغتشاش خواند و حاکمان شرع و تندروهای اسلامی آخوندی به این مبارزات تاختند و خواستار سرکوب سریع آن شدند ولی دیگر آتش این انقلاب دامن شیطانی رژیم اسلامی را گرفته بود.