سیوان احمدی
رخدادهای صورت گرفته از مرگ ژینا و خیزش مردمی ملت کورد و ریشه دوانیدن ( ژن ژیان ئازادی) و مبدل شدن به زن زندگی آزادی در دایرەی گسترده ایران متکثر، عامل پرورش و رشد اعتراضها به قیام و سپس انقلاب ژینا شد و مدت نه چندان مدیدی است که از آن تب و تاب بارقەهایی گاها برمیخیزد اما به شدت و فراگیری چند ماهەی آغازین جنبش نیست.
فیالحال تشنج پیش آمدەای که در پیش رو است ( در نمایی وسیعتر چون دیگر ملیتهای حاضر در جغرافیای ایران و در سطحی نازلتر چون زیر مجموعەهای قومیتی) که اگر مردم نخواهند در قیامی گسترده به قیام برخیزند و یا با ترس و واهمەای که رژیم جمهوری اسلامی با ماشین کشتار و سرکوبش به راه انداخته است سکوت اختیار کنند چه باید کرد و چه سیاست استراتژیکی را میتوان برای مبارزه در صف اپوزیسیون اتخاذ کرد و در پیش گرفت؟
پیش از هر دیدگاهی نخست میبایست این مهم را دریابیم که هماهنگی و سازماندهی دقیقتری که خود لازمه پیشرفت و در روند راەاندازی انقلاب مورد نیاز و ضروری است بررسی شود.
پیش فرض چنین است که مقدمات بنیادین در پروسه سازماندهی و کانالیزه کردن بصورت خزنده و لایه به لایه از بطن اقشار مختلف اجتماع با سازماندهی سیاسی جهت دهی شده به بخش اکتیو برای قیام تبدیل گردند. *
با دانستن اینکه نوع و سطح و جنسیت مطالبات هر ملتی نسبت مستقیم و تنگاتنگی با سطح بینش سیاسی اجتماعی و خواستگاه و بستر تاریخی مبارزاتی و قدمت و کیفیت آن دارد میپردازیم و به ملت و ملیت کورد که به درازای تاریخ نسبت به مطالباتش که اعم ازآزادیهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خودش فعال و مبارز بوده و نسبت به آنها معترض و مطالبەگر و انقلابی بوده است روبرو میشویم وآنچنان که مشهود است چنین ماندگارانه برای احقاق حقوقش پا بر جا مبارزه کرده است که گویی بخشی از فرهنگشان شده و به خصیصەای ژنتیکی مبدل و ارتقا یافته است اشاره میکنیم.
اما از دگر سو سیاستهای کثیف بزن درو و بیتفاوتی و عدم پاسخگویی و لاقید بودن و سیاست میدانی از این ستون به آن ستون فرجی است از سمت رژیم در این سه دهەی اخیر چنانچه نشان داده است میتواند در اذهان مردم رسوخ کرده و با بی اعتنایی به مطالبات و تحریف آنها در ابتدا از فاز خواست مطالبات آنها را به حداقل تقلیل داده و سپس به قهقرا بکشاند و کماکان بی پاسخ و درفاز استحاله بمانند، بطوریکه در تمامی ادوار حیات خودش مردم را در هالەای از ابهام نگه داشته و همین رویه بیمارگونه را در دستور کار دارد.
در روند مخالفت با این رفتار باید هشیارانه و منسجمتر رفتار و عمل کرد؛ بعنوان نمونه آنچه قابل ذکر و مشهود بود این است که در بطن اعتراضات و قیام اخیر نباید مطالبات را در حد داشتن حجاب اختیاری پایین آورد، هر چند که نافرمانی مدنی محسوب میشود و در نهایت دهن کجی و به مخالفت اجتماعی سیاسی نائل میشود اما از دگر سو مشروعیت کافی را به دستگاه نظام میدهد که عنوان کند شما از آزادی، عریان بودن را میخواهید ولاغیر، درست است که حق روایی داشتن پوشش دلخواه یکی از ارکانهای آزادی است اما باید از این مرحله گذار کرد و هدف را به براندازی خود نظام پیوند بزنیم و برای روشمندی آن در اساس به صورت تعاملی و مشترک آنچه مردم با آن سر و کار دارند و میتوانند آزدانەتر بروز دهند که همان شعارهاست بپردازیم و در بطن آنها عناصر سنگین و صریح و قاطع و راسخ بودن را لحاظ کرد که تمهیدات رژیم در روند سرکوب را تغییر بدهد، زیرا با وجود شعارهای سطحی، ساده و کنترل شدەای همچون شعارهای مطالبات بازنشستگان و کارگران و معلمان و مال خوردگان که با لاقیدی و عدم پاسخگویی و بی اعتنایی همیشگی دولت به خیل عظیمی از مطالبەگرها و مطالبات بوده همراه میشود، چنین برخوردی نیز با معترضین به حجاب اجباری قابل انتظار است به ویژه با چاشنی خشونت بیشتر جهت ایجاد ترس و رعب و وحشت و چون همیشه خط بطلانی بر آن خواهند زد و چنانچه میبینیم به شیوەی سادەای با سکوت رضایتمندانەی مردم تنزل مییابد،
هنگامی که سکوت و سکون جنبش که قوه محرکه اصلی آن زنان بودەاند افول میکند افت کلی در قیام مشهود میگردد و در اذهان مابقی قشر خاکستری و خاموش به سندرم نظارەگری تبدیل میشود و مطالبه اصلی که همان براندازی رژیم و انقلاب است کمرنگ میشود و یا به تعویق میانجامد، در بطن جامعه نیز حکومت با ایجاد جوک سازی و شایعه سازی و پراکندن ناامیدی و خفقان بیشتر و عدم اعتماد به هم در هر دو واقعیت موجود یعنی شبکەهای اجتماعی به صورت سایبریها و در تعاملات اجتماعی با اداپتەسازی و عادیسازی آن را به نحو احسن انجام میدهد تا آتش برافروخته را به خاکستر سرد بکشاند اما غافل از آنند که با فوت آخر به باد میروند.
این پروسه برای ملت هشیارتری چون کورد، که قرون متمادی به دنبال مطالبات خود بوده آنچنان مٶثر و کارگر نخواهد بود و تاثیر رویکردی ندارد، زیرا از این مراحل گذار کرده و ازهمان روزهای آغازین ورود خمینی و تشکیل جمهوری اسلامی و انتخابات تک بستەای ناسالم جمهوری اسلامی و مختوم به آری یا نه، نه را برگزید و آن را ممنوع و بایکوت کرده بودند و با حضور پررنگ احزاب کورد اپوزسسیون که فعال سیاسی و نظامی بودەاند به سطح بالاتری از مبارزه رسیدەاند که تا به اکنون نیز ادامه داشته است و تا رسیدن به هدف غایی و نهایی خودشان از پای نمینشینند، البته در چند سال اخیر با هماهنگی مرکز همکاری احزاب کوردستان ایران جهت اعلام فراخوانهای بزرگ و میلیونی در دو صورت اعتراضات و اعتصابات، به زیبایی شاهد و اتحاد ملت کورد هستیم پس میباید آگاهانه و دوراندیشتر رفتار نمود و نگذاریم اتحاد شکل یافته و صورت گرفته را با مباحث قومی اتنیکی و مذهبی و ... خدشەدار کرد.
با این بینش و دید سیاسی میبایست با شجاعت و استقامت و هماهنگی به مرحله بعدی یعنی همان ایجاد ائتلاف واقعی و سپس براندازی اندیشید و در همین سمت گامهای اساسی نهاد، در ائتلاف پیشفرضها و پیش مباحثات بصورت بیانیەای از سمت تمامی احزاب اپوزیت رژیم مبنا قرار داده شود تا همه سنگهایی که موانع و ایجاد دست انداز در جاده انقلاب را بوجود خواهند آورد وا بکنند و در نهایت با ارائه آلترناتیوی ایرانشمول، بدون نارضایتی جناحها و سکوت اجباری به مفهوم اتحاد نائل شده و در این مسیر گامهای بنیادین نهاد.
از منظری فراتر، طراحی هوشمندانه کولونیالیستی چند منظورەای از سیاستمداران پشت پرده گلوبال ماسونی و آمپریالیستی و یا ترکیبی از این عناصر که پدران پیر استعمار هستند و با آلترناتیوشان که چنین عملکردی دارند و با یک تیر چندین نشانه را میزنند یا خواهند زد، سمبلی مدرن از سیستم ماکیاولیستی رسیدن به اهداف و سود و منفعت طلبی را با روشمندی خاص و مکتوم خودشان که به هر نحو و طریق ممکن باید به هدف و نتیجه مطلوب رسید را در دستور کار دارند و میتوان مستقیم یا غیرمستقیم به مشاهدەی آن پرداخت و تنها مفهومی که بدان توجه ندارند معامله کردن با جان انسانهاست.
کافی است با آنالیز دادەهای سیاست روز و بینش سیاسی به واکاویشان پرداخت و دانست که :
نخست: سیاست برنامەریزی شده دراز مدتی که در دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر برای رژیم ایران پیاده کرده بودند به دلیل وقوع زود هنگام انقلاب ژینا سریعتر از زمان اقامه شده خودش به انقضا رسیده و برای برون رفت از این وضعیت از دست رفته میبایست طراحی درخور و مناسبی برای چپاول نهان خودشان اتخاذ کنند که در این شرایط و وضعیت برایشان نگران کننده و ناخوشایند بوده و با صرف هزینه و و زمان فرو کاستەتر هم میشود و محتملا با تغییر چهره جغرافیایی و پولتیکال و استراتژیکی موجود در خاورمیانه و یا ایران و یا برنامەریزیهای نوین همراه میشود را دربر دارد.
به ناچار کمر همت به ماندگاری رژیم دست نشاندهشان بستند که موجودیتش منافع آنها را تامین و تضمین میکند، البته اهتمام ورزیدن به کنشی چنین در قبال واکنش رفتار مردم از جانب ابر قدرتها امری طبیعی است .
در مرحله دوم سازوکار چنین است که در نگهداشتنش نهایت تلاششان را میکنند از روشهای این رویکرد و یکی از مهمترین این راهکارها منحرف ساختن فشارهای وارد شده بر بدنه موتور سرکوب یا همان سپاه پاسداران و نظام و در نهایت حکومت از طریق تفرقەسازی و شایعه پراکنی و ائتلافهای پوشالین ساختن است، کمپین مهندسی شدەای که محمتلا در راستای مصادره به مطلوب گام نهاده بود نیز در هالەای از ابهام و ایهام قرار گرفت و در ابتدا با لفافه بافتن و مبهم گویی واکنشها و ضدیتهایی را ایجاد کرد و در نهایت با مدعی بودن سلطنت مشروطه که با موضع گیری خاص هوادارانش اکثریت مردم را در مقابل هم به صف کرد و اتحاد تشکل یافته بعد از دهها تلاش تفرقەافکنانه رژیم از هم گسیخت، به این مفهوم آنچه که رژیم جمهوری اسلامی با سعی و کوشش و به هر دری متوسل شدن در خدشه دارکردن قیام مردمی نتوانسته بود انجام دهد و آنرا به ثبات و آرامش برساند با تحریفات لازمه به انجام رسانید، گویی در همین راستا گام برداشت و خیز بلدنش برای مصادره انقلاب را که بارها در جریان خیزشهای ضدحکومتی در این یک دهه اخیر نشان داده بود باز هم به نمایش گذاشت، چنین ائتلاف سلبریتی مانندی شاید لازم بود که ماهیت و ذات اشخاص و تفکراتشان آشکار و روشن گردد هرچند که به افول و سردی و عدم یکپارچگی انجامید اما میتوان از دل خاکسترهای این آتش با گذار از این بیماری به ترمیم و برخواستی محکمتر و مشخصتر و متحدتر دست یافت.
در این بحبوحه گروهی، جنبشی، تفکری، شخصیتی یا شخصی نبوده از ایشان پرسش به عمل آورد که چرا با وجود این همه جبهه اپوزیت در ملیتهای ایرانی که سهمی برای خودشان در دیدگاه شما نمیبینند با پافشاری بیهودەای با عنوان سلطنت مشروطه که در آینده ایران دارید پا پس نمیکشید و کار را به احزاب اپوزیسیون سیاسی فعال و نخبگان سیاسی واگذار نمیکنید و این در صورتی است که در بیشترین تضاد با آرا مردم و آزادیشان گام برمیدارید و اگر چنین است که چرا به تشکیل حزبی با محوریت پادشاهی اقدام نکردید و یا شاید در فکر همان تک ساحتی بودن حزب رستاخیز پدری هستید و در اینصورت چه تفاوتی مابین ماهیت صورت عملکردی فاشیزم جمهوری اسلامی که حزب الله را سر لوحه قرار داده دارید، آن هم در صورتی که استنادات و مشاهدات تاریخی و فکتها و سندها و عملکرد و ساختار هر دو فاشیست دینی مذهبی و قومیتی را به خوبی شناختەایم و مشاهده کردەایم . مزید بر این علت این گزاره است که از چهره فاشیستی خود پردەبرداری کردید و ماهیت خود را عیان ساختید و آب پاکی را بر دستان زخمی و خونین انقلابیون ریختید و چون نمک بر زخمهای التیام نیافته بپاشید.
از شخص خودتان پرسشگر این پرسش باشید که آیا سکویی در اذهان مردم ایران دارید یا نه ؟
بپرسید ؛ با کانالیزەگی خودمحورانه آیا میتوانید به وضوح در خدمت انقلابی مردمی باشید ؟
مشخصا باید پرسید چرا از سپاه به عنوان تروریست حکومتی یادی هم نکردید ؟ در پاسخ میتوان اشاره کرد که چون سپاه میتواند بازوی سرکوب آینده ایران موهومی شما باشد و با جهتگیری منفعتطلبانه از چهره تروریستی و انسانکش سپاه پرده برنداشتەاید. همین نقدها و نامشخص بودن چرایی وکالت مردم به شماست که جای بسی پرسشها را باز میکند و در اهم این مباحث میتوان پرسید چرا به جای احترام و مورد اهمیت قرار دادن ملیتهای غیر فارس موجود در ایران در قالب دمکراسی که پشت آن خود را پنهان کرده بودید تمامی فرهنگ و تاریخ و زبان و خواستەها و احقاقشان را با اتیکت تجزیەطلبی و با پوشش تمامیت ارضی پایمال میکنید ؟
سوم: در ورطه منجلاب پیش آمده، نظام و حاکمیت ولایی نفس راحتی کشید و تجدید قوا کرد و به مجالی برای احیای نیروهای خستەی سرکوبش رسید و این در شرایطی بود که اپوزیسیون خارج و داخل اعم از احزاب و گروەها و سازمانها و شخصیت و چهرەها و ملیتها و قومیتها در مقابل هم قرار داده شد و این در سایەی عدم وجود ائتلافی واقعی در جهت براندازی و ایجاد دولت گذار و پارلمان موسسان و رفراندوم و تشکیل حکومت و تعیین قالب ساختار و چگونگی سیستم حکومت و دولت بود . جدالهای لفظی و کلامهای رکیک و اتهام باری که هوادارانش به غیر از خاندان پهلوی ادا کردند ارائەای از دامن زدن به تفریق سازی گسترده ملیتی و قومیتی بود گرچه میتوانست که با منع چنین رفتارهای خشونت باری عرصه و بستر را برای ایجاد گفتمان دمکراتیک آماده کند، گرچه میبایست جهتگیریهای اپوزیسیون مشخص و متمرکزانهتر متوجه نظام باشد به نادیده گرفتن تمامی ایرانیان انجامید حتی آنچه که در جبهه ملیگرایان با نماد شیر و خورشید کذایی که از قدمتش بیش از هفت قرن نمیگذرد و اصلاح طلبانی که طی سه دهه سوپاپ اطمینان رژیم بودند و با ساطع کردن بیانیه رفراندوم پیشنهادی رهبر جنبش سبز بهره جسته و به یارکشی دست زد که در نهایت به شکلی مخرب کارزار را به بیراهه کشاند و وکالت و منشور و ائتلافی ناهمگون را رقم زد بطوری که به فروپاشی انجامید.
البته تجارب و مزایایی هم داشت که آن هم به صورت محک و ظرف و میزانی برای سنجیدن میزان محبوبیت معقولیت و روایی در حکومت آتی در ائتلافهای پساخود شده است، اتمسفر پیش رو عملا تجربەای با بهای سنگینی با قیمت خاموش سازی موقتی و کوته برد جنبش بود، گرچه با صورت مساله مرز مخالف و موافق و ممتنع و دوست و دشمن شناسایی شد و در بافت ائتلافچیهای هم نشستش نیز تکنیک کلاسیک دشمن دشمنم دوست من است را به روشنی نمایان و بولدتر کرد و نظارەگر چگونگی بهرەبرداری شخصی و عوامل منجر به آن گردیده است بودیم، بطوریکه تلاش در به تکرار این اشتباه نپرداختن از اهم بدیهیات ائتلاف است.
چهارم: پروسه هماهنگ شدەی در لیست سیاه قراردادن سپاه پاسداران در لیست تروریستی پارلمان اروپاست که درابتدا به اتفاق موافق بودند اما با لابی گری و دخالت ایالات متحده و دخالت دستهای سلطنت طلبان و سیاستگذاریهای نهانی از این رفتار خطیر مانع بازدارنده ساخت که تا به اکنون هم در جریان و پرونده سازی است و حالت در استحاله ماندن را برای فعالین سیاسی و اپوزیسیون داخل و بویژه خارج از کشور ایجاد کرده است. از دگر سوی آزاد شدن پولهای بلوکه شده ایران بر اثر تحریمها در عراق و تزریق درهم و ریال کشورهای عربی چون امارات و عقد قراردادهای تجاری با عربستان مانع از فروپاشی اقتصاد مفلوج جمهوری اسلامی شد. در همین وضعیت رژیم به فروش پهبادهای نظامی خود به روسیه در جنگ اکراین بیشتر سود جست و با موشک پرانی به سوی احزاب کوردی مخالف خود با عنوان بانیان انقلاب ژینا و آتش افروزی و جنگهای نیابتی و تروریسم حکومتی به تروریست بودن خود صحه نهاد، کماکان که بارها شنیده و دیدەایم از صاحبان دنیای آمپر چون ایالات متحده من الجمله رابرت مالی که اعلام داشتەاند ؛ ( ما به فکر تغییر رژیم ایران نیستیم بلکه به فکر تغییر رفتار آن هستیم )، پر واضح است که گاو شیردهی چون رژیم ایران را نمیخواهند از دست بدهند.
از این سو در واقعیت ریشەهای پوکیده و ساقه درخت فرتوت انقلاب و ستونهای نظام با کشف حجاب و اعتراض به داشتن حق حجاب اختیاری که خط قرمز نظام است به لرزه درآمده با وجود سناریوهای برنامەریزی شده سرگرم سازی چون تورم و فقر و گرانی و مسموم سازی دختران در مدارس و آموزشگاەها و دانشگاەهای سراسر ایران به فرآیند فراموش سازی کشتارها و اعدامها و تجاوزات روی آوردەاند و به خیال خام خود رویش جوانەهای انقلاب را به تندی سرکوب کردەاند و در تصور خودشان با ایجاد تنش و مجادلات مابین اپوزیسیون در جناحهای مختلف و دشمن سازی و تولید مناقشات به ایجاد پلتفرمی برای آرامش موقتی خود دست یافتەاند.
درست است که با کنترل ظاهری اوضاع با کمک سلطنت طلبان به آرامسازی نسبی رسیدەاند تا به برنامەها و نقشەهای پدر خواندەهای پشت پردەی خود برای چپاول و تاراج بیشتر مملکت لبیک بگویند و خودشان به حکومت بازگردند اما جنبش ژن، ژیان، ئازادی یا همان زن، زندگی، آزادی و انقلاب ژینا چون در خواستگاه برحق خودش (کوردستان و مشارکت اپوزیسیونی احزاب کوردی و در راس آن حزب دمکرات کوردستان ایران) به درستی نطفەگذاری شده با هر جنسیت و کیفیت و کمیتی، مستدام به حیات خود ادامه میدهد و خواهد داد. بە این مفهوم کە الگو برداری و سنتز از رفتار ملت کورد در هر سە شیوە اعتراض و اعتصاب و قیام و عملکرد احزاب کوردی در ائتلافی بە نام مرکز همکاری احزاب کورد میتواند ظرفیت کافی و توانایی را در ایجاد آلترناتیو ائتلاف آفرین و هماهنگ شدە را در جبهە اپوزیسیون دارا باشد.
در نتیجه اوضاع متشنج در میان اقشار مختلف و نابسامانیهای اقتصادی سیاسی و وضعیتهای ناپایدار اجتماعی و روابط و مناسبات تعاملی دولت ملت فاصله مابین حکومت و مردم به شکافهای عمیقتری رسیده است وجود گرسنگی و فقر فزاینده در ابر تورم بوجود آمده سفره خانوداهها را به طرز فاجعه باری کوچکتر کرده است که با درگیر کردن قشر خاکستری موجبات قیام گسترده تری را فراهم میکند، بازوهای اختاپوس رژیم بنا به سازشها و نوشیدن جامهای زهر همچون قراردادهای اقتصادی با همسایگان عرب از توان جنگهای نیابتی کاسته و گروههای نیابتی را در زیر فشار قرار داده و آتش افروزی را به اندکترین سطح سوق داده است حال با کمک فراخوانها به اعتصابات و اعتراضات و دامن زدن به قیامهای هماهنگ و سازماندهی شدەای میتوان دست یافت که موجبات مراحل عملی شدن و پراکتیسیته کردن تئوری براندازی رژیم را فراهم سازد . اهمیت کشف و شناخت و تشخیص آسیبها و آفتها و موانع ایجاد انقلاب با تجویز درست از اپوزیسیون میتواند و خواهد توانست کفه ترازو را به سود انقلابیون سنگینتر و معادلات را برهم بزند، در نهایت ساخت و ایجاد پروسه بدیل سازی و تئوری ائتلاف گسترده و فراگیر کانالیزه شده در مسیر براندازی و با چشمداشت و نگرش به ایران پسا انقلاب به حفظ قیام و ید واحده خواهد انجامید.
در اتحادی برای براندازی از گزینەهای استقامت و تداومت و تکثیر شجاعت و سازماندهی میبایست الگوبرداری کرد و در جهت هماهنگی میتوان سود برد بدین روش که از خواستها و منافعات شخصی باید دست شست و در ائتلافی فراگیر نیز با توجه با جناحها و چینشها میبایست خواستها و مطالبات و برنامه های احزاب واضح و روشن بررسی و تایید و توافق بر آنها حاصل شود تا به اکثریت آرا و اکثریت تعادل خود برسد و به نقطه اتکای واحدی در آن دست یافت که با آن بتوان معنی و ایجاد مبارزه مردمی را به واقعیت گره زد.
من الجمله که با فراخوانی سراسری خروج پول و نقدینگی و طلا و حسابهای ارزی را از بانکها و موسسات، صندوقها و بازار بورس را به مطالبات ضروری و اهم مردم با تبلیغات و اطلاعیه دادن بارزتر کرد و چون توان مالی بانکها و در نهایت حاکمیت از پرداخت عاجز است و خروج نقدینگی در سپردەها که به سود حکومت است به مخاطره میافتد و در همین حال مردم با آگاهی از این واقعه اتوماتیک خواهند دانست که مال و ثروت و پولشان را از کف دادەاند و با از دست دادن نقدینگیشان درمییابند که دیگر چیزی برای از دست دادن نمانده و به ناچار برای بدست آوردن ثروت و پولشان به صفوف معترضین جدی تر قیام در صف اول مبدل و به مبارزه خوهند پرداخت.
اندکی صبر سحر نزدیک است.