آرمان حسینی
با نگاهی گذرا بە کتاب "تاریخچە جنبشهای ملی کورد" نوشتە دکتر صادق شرفکندی، دبیرکل سابق حزب دموکرات کوردستان ایران، نکتەای ذهن نگارندە این نوشتە را، شاید همچون بسیاری از خوانندگان این کتاب ارزشمند، بە خود مشغول داشت کە آن هم فقدان یک تئوری مشخص در جنبشهای پیشین ملت کورد بود کە متاسفانە همەی آنها هم نهایتا مغلوب شدند. بدین معنا کە آن جنبشها در سیر ظهور و استمرار و فعالیت خود فاقد کاربست یک تئوری مشخص مبارزاتی بودند.
متاسفانە بە نظر میرسد کە جنبشهای اخیر و کنونی ایران و کوردستان نیز بە مثابە جنبشهای پیشین یا از نبود تئوری رنج میبردند و یا اگر هم در مواردی در بیان چرایی انقلابات و جنبشها بە ارائە تئوری روی آوردە باشند، بە شیوەای محدود بودە و چندان فراگیر نیستند.
در پاسخ بە چرایی عدم موفقیت جنبشها ممکن است بە علل و عوامل مختلفی اشارە شود، اما یکی از مهمترین و عمدەترین آنها میتواند همان فقدان رجوع بە تئوریهای مختلف بە عنوان راهکاری برای حل مسائل پیش رو باشد. از این زاویە میتوان گفت، بخشی از عدم ثمربخشی یک جنبش نبود یا فقدان استفادە آن از تئوریهای مرتبط با علم اجتماعی است. تئوری در کل، ابزاری است برای درک پدیدەها و یا کسب شناخت. تا زمانی نیز کە شناختی دقیق کە بیشترین تطابق را با واقعیت داشتە باشد، تجوییز و تدوین سیاستهای درست و حل مشکلات بە شیوەای اصولی ناممکن است. تئوریهای اجتماعی کە احتمالا جنبشها بیشتر نیازمند وجود آنها هستند، شامل تشریح تعاملات اجتماعی، قدرت، تفاوتهای فرهنگی، نهادها و سیاستهای اجتماعی هستند که میتوانند به ما کمک کنند تا فرآیندی که در پشت نظم موجود وجود دارد را بە منظور فراروی از آن درک کنیم.
استفاده از تئوریهای اجتماعی میتواند به تشخیص مسائلی که ممکن است باعث شکست جنبش شوند کمک کند و در بررسی راهکارهایی که ممکن است برای رفع این مسائل وجود داشته باشد، یاری کنندە باشد. به علاوه، بکارگیری تئوریهای مختلف میتواند به توسعه استراتژیهای جدید و طرح ایدههای نوین کمک کند که میتواند به جنبش کمک کند که موفقیت بیشتری داشته باشد.
به طور کلی، استفاده از تئوریهای اجتماعی در جنبشهای اجتماعی، میتواند به جنبش کمک کند که با درک علمیتر پیرامون تحقق اهداف بە شیوەای مناسبتتر میسر شود.
تئوریها میتوانند چراغ راهی برای جنبشها باشند به این دلیل که تئوریها به عنوان یک چارچوب مفهومی برای فهم و توصیف دنیا و رویدادهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ارائه میشوند. تئوریها میتوانند به جنبشها کمک کنند تا مشکلات، چالشها، و عواملی که باعث موفقیت و یا شکست آنها میشوند را بهتر درک کنند و بهترین راه حلها را پیدا کنند.
با توجە بە تنوع جهان و نیز تکثر موضوعات و نیز با توجە بە اینکە علوم هر روز تخصصیتر شدە و هر علم با حوزە متمایزی پیوند میخورد و اصلا امروزە تئوریهای سیاست داخلی و خارجی یک کشور نیز بسیار از هم متمایز هستند، بکارگیری "تلفیقی از تئوری"ها میتواند راهکار متناسبی برای جنبشها باشد. بدان معنا کە جنبشها بایستی بە تئوریهای مختلف برای تشریح پدیدەهای متمایز و شناخت آنها بە منظور تسهیل فرایند دگرگونی بە سوی جهانی بهتر روی آورند. به طور مثال، یکی از تئوریهایی که میتواند به جنبشها کمک کند، تئوری انسانشناسی است که به بررسی رفتار انسانها و رویدادهای اجتماعی میپردازد. تئوریهای انسانشناسی میتوانند به جنبشها کمک کنند تا بهترین روشهای ارتباطی، فرهنگی، و اجتماعی را برای رسیدن به اهداف خود شناسایی کنند. از سوی دیگر، تئوریهای روابط بین المللی و علوم سیاسی میتوانند به جنبشها در ارتباط با تلاشهای آنها برای تغییر سیاستهای دولتی و موضعگیری درباره مسائل اجتماعی و سیاسی و نیز رویدادهای فرامرزی کمک کنند.
بنابراین، تلفیقی از تئوریها -و نە فقط یک تئوری خاص- میتوانند به جنبشها کمک کنند تا ضمن درک و شناخت واقعیت بهترین راه حلها و راهبردهای خود را برای رسیدن به اهداف خود پیدا کنند و در موفقیت آنها نقش مهمی داشته باشند.
بە معنایی دیگر، در جهان امروزی لازم است جنبشها از همەی ابعاد بە مسئلە بنگرند تا بتوانند راە حلهای متناسب و مقبولتری ارائە دهند کە منجر بە پیروزی جنبش و تامین اهداف آن شود. البتە کە این امر میتواند مانعی نیز فرا راە بە تاراج بردن انقلاب و جنبش از سوی فرصتطلبان باشد. یعنی وقتی کە مسیر و اهداف و راەهای رسیدن بە اهداف روشن و واضح باشند دیگر فرصتطلبان نخواهند توانست خود را دیکتە و مسیر واقعی کە قبلا روشن شدە را منحرف کنند.