باوان کرماشانی
کارگران اقشاری از جامعە بودە کە هموارە از ابتداییترین حقوق خود محروم گشتە و مسائل و مشکلاتشان کمتر مورد توجە قرار گرفتە است. در واقع بحران زیست یک کارگر برای شمار اندکی قابل اهمیت است.
پایەی حقوق یک کارگر در سال جاری پنج میلیون و پانصد هزار تومان در نظر گرفتە شدە است؛ در حالی کە کارشناسان خط فقر را در کشور ایران بالای ١٤ میلیون تومان اعلام داشتەاند. هر چند کە بە هیچ وجە نیازی بە آمار و ارقام نیست و اگر زندگی یک کارگر را از نزدیک بە مشاهدە نشستە باشیم یا حتی خود را جای یک کارگر در نظر بیاوریم؛ کاملا میتوان رنج این قشر را درک نمود و پی بە وخامت اوضاعشان برد، معالوصف برای وضعیت فاجعەبار زیست کارگری، صدا از کسی در نمیآید و حقوق کارگران در منشورهای سلبریتیهای سیاسی جایی ندارد و مطالبات کارگری حتی در انتهای لیست آنان قرار نمیگیرد.
در این میان وضعیت زنان کارگر ملل تحت ستم در جغرافیای سیاسی ایران، بە مراتب فاجعەبارتر است و آنان تحت ستم چند وجهی ملی_جنسیتی_طبقاتی_سیاسی هستند.
زنانی کە از کمترین دستمزد در قبال کارهای طاقت فرسا و ساعتهای طولانی برخوردارند و در اغلب موارد در شرایط کاری بسیار سخت و حتی مغایر با قوانین کار در جمهوری اسلامی هستند و در قبال کار برابر با نصف دستمزد مردان استخدام میشوند و در مواقع بحران نیز، بیشتر از مردان در معرض اخراج و بیکاری قرار دارند.
حال اینکە این شرایط، قسمت خوب ماجرا و مربوط بە بخشی است کە زیر نظر وزارت کار و تامین اجتماعی قرار دارد. در خارج از این بخش، استثمار بە شدیدترین شکل ممکن روی زنان اعمال میشود و علاوە بر کار سنگین در قبال دستمزدی حتی کمتر از مبلغ معین شدە از طرف وزارت کار، حتی بدون حق بیمە و بازنشستگی، در بسیاری از موارد، توسط کارفرما و بعضا همکاران مرد خود هم، تحت آزارهای روانی و جنسی قرار میگیرند. یا زنان دامدار و کشاورز کە زحمت آنان بخشی از کار خانگی در نظر گرفتە میشود؛ کارگران بی مزدی هستند کە ساعتها در شرایط سخت کاری مشغول بە کار هستند. یا آنانی کە از روی اجبار در نبود امکانات و فرصتهای شغلی بە شغلهای کاذبی چون کولبری پناە میبرند و علاوە بر مشکلات و خطرات راە، با خشونتهای هر روزەی نیروهای حکومتی و دولتی نیز مواجە هستند و ناگفتە پیداست کە آنان رنجی فراتر از مردان کولبر را متحمل میشوند و مورد بی احترامی و آزار و اذیت قرار میگیرند. یا زنانی کە کار در خانە، مانند کارهای بستەبندی یا تزئینات خیاطی را انجام میدهند و بدون داشتن حقوق ثابت، تنها کمیسیونی از فروش را دریافت میکنند.
همەی این زنان نە فقط تحت ستم نظام مردسالارانە کە تحت ستم شرایط اقتصادی و اجتماعی نیز قرار دارند و با محروم بودن از حقوق ابتدایی و نداشتن مزد ثابت، بیمە و بازنشستگی، بدون قرارداد و توافقنامە رسمی با کارفرمایان خود، اغلب توسط واسطەهایی کە بخش زیادی از درآمد آنها را صاحب میشوند؛ مورد استثمار قرار میگیرند.
فعالیت اتحادیەهای رسمی کارگری در ایران در حال حاضر ممنوع است و کمترین اعتراضی از طرف جامعەی کارگری و فعالین این قشر بە بازداشت و حبس آنان میانجامد. اتحادیەهای کارگری کە حتی در صورت صدور مجوز فعالیت، قابل پیشبینی است کە بخش عظیمی از آنها را مردان تشکیل بدهند؛ تا صدای زنان کارگر ملل تحت ستم در جغرافیای موسوم بە ایران، هیچگاە بە گوش هیچ کس نرسد.
در این رابطە براساس مادەی ٢٣ اعلامیه جهانی حقوق بشر:
١ـ هر کسی حق دارد که کار کند و کار خود را آزادانە انتخاب نماید. شرایط منصفانه و مورد رضایت برای کار خویش را خواستار باشد و در مقابل بیکاری مورد حمایت قرار بگیرد.
٢ـ هر کسی حق دارند بدون هیچ تبعیضی در مقابل کار برابر، مزد برابر دریافت کنند.
٣ـ هر کسی که کار میکند شایستەی دریافت مزدی منصفانه است که زندگی او و خانوادهاش را موافق شئون انسانی تامین کند و در صورت لزوم از حمایت اجتماعی برخوردار گردد.
٤ـ هر کسی حق دارد برای دفاع از منافع خود و دیگران اتحادیه تشکیل دهد یا در اتحادیهها شرکت نماید.
همچنین بر اساس مادەی ٢٥ اعلامیەی جهانی حقوق بشر، هر انسانی سزاوار و شایستەی یک زندگی با استانداردهای قابل قبول برای تامین سلامتی و رفاە خود و خانوادەاش، از جملە تامین خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبتهای پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری است و همچنین حق دارد کە در زمانهای بیکاری، بیماری، بیوگی، سالمندی و فقدان منابع تامین معاش، تحت هر شرایطی کە از حدود اختیار وی خارج است، از تامین اجتماعی بهرەمند گردد و در دورەی مادری و دورهی کودکی سزاوار توجه و مراقبت ویژه است. همەی کودکان، اعم از آن که با پیوند زناشویی یا خارج از پیوند زناشویی به دنیا بیایند، میبایست از حمایت اجتماعی یکسان برخوردار شوند. این ماده حق سلامت را مورد تأکید قرار داده است و در میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز ماده ۱۲ به این حق اشاره دارد.
حق سلامت، یکی از حقوق بشر افراد و در زمره حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قلمداد میگردد کە با توجە آن، وضعیت زنان کارگر بە ویژە در کوردستان، در تضاد کامل با موارد اشارە شدە و نقض آشکار حقوق بشر است.