البرز روئینتن
از همان ابتدای بهار عربی، بسیاری از احزاب و ناظران سیاسی به وضعیت جدید در برخی از کشورهای دیکتاتوری خاورمیانه امیدوار بودند، به ویژه اینکه انقلابیون آن نسل جدیدی بودند که از طریق رسانههای اجتماعی هماهنگ میشدند و دنیای توسعەیافتە را میشناختند. میخواستند دیکتاتوریها را کنار بگذارند تا موانع آزادی و دموکراسی را که سرآغاز پیشرفت بودند، از سر راه بردارند.
با گذشت بیش از ده سال از آغاز اولین گام انقلاب نمیتوان گفت که اهداف نسل انقلاب محقق شده است، زیرا با وجود جنگ و فداکاریهای بیسابقه، اما بخش قابل توجهی از این دیکتاتوریها همچنان پا برجا هستند.
در بین این کشورها وضعیت سوریه که کوردها در آن زندگی میکنند برای ما بسیار مهم بود زیرا اگر انقلاب سوریه به نتیجه میرسید بخشی از کوردستان از دست اشغالگران آزاد میشد. با وجود اتحاد دولتهای سوریە، ترکیه، ایران و عراق که همیشه در زمینه مسئلە کوردها متحد بودەاند و با این استراتژی کوردها را در منگنە قرار دادە و انقلابها و جنبشهای آنها را یکی پس از دیگری سرکوب کردند، با نبود یکی از پایەهای این اتحاد یعنی سوریە امیدها برای بهبود وضع کوردها بیشتر شد.
اما بشار اسد در سوریه همچنان در قدرت ماند و میخواهد در ازای مقابلە با ارتش آزاد سوریه که با رویای نئو عثمانی اردوغان در تورکیە حمایت میشدند بە آن موفقیتی کمی کە کوردها در بخش کوردستانی این کشور بە دست آوردند پایان بدهد و با این معادلە بە وضعیت سابق علیە کوردها کە بر اساس اتحاد این دولتها ایجاد میشود، برگردیم.
ترکیه پس از انتخابات ١٤ مەی برای بازسازی روابط با سوریه بازخواهد گشت که این خود زمینهای برای فشار بر کوردها خواهد بود، از سوی دیگر به دلیل مشکلات داخلی اقلیم کوردستان و وجود روابط عراق، ایران، ترکیه و سوریه به طور کلی بر کوردها و به ویژه نیروهای سیاسی در شرق فشار بیشتری وارد میکند.
ایران هم از روز اول انقلاب در سوریه برای ایجاد این وضعیت دست به توطئه و مداخلە و جنگ زد، اما در چنین شرایطی با بازگشت به گذشته یعنی زندە کردن اتحاد چهار کشور اشغالگر علیە کوردها، آینده خاورمیانه به ویژه کوردها چگونه خواهد بود؟ در چنین حالت بازگشت به گذشته در برابر کوردها به ویژه با همکاری و هماهنگی چهار کشوری که کوردستان میان آنها تقسیم شده است، بیشتر دیده خواهد شد. در چنین وضعیت قابل تامل برای منطقە و کوردها آیندە چگونە خواهد بود سوالی است کە برای بسیاریها مطرح است.
درست در چنین وضعیتی ایران در تلاش است تا مشکلات خود را با عربستان حل کند و در را برای ورود بیشتر چین و روسیه به خاورمیانه باز کند تا بتواند غرب را به پای میز مذاکره بکشاند و از آنها برای گرفتن امتیازات جدید استفادە کند. هدف غایی نیز اینکە از این فضا و فرصت برای سرکوب انقلاب در داخل هم بە کاربگیرد.
در حالی که همه این تغییرات و همه وضعیت منفی که در رابطه با کوردها وجود دارد، تنها فرصت رهایی، انقلاب و احیای مردم در ایران به ویژه در کوردستان ایران است. زیرا اگرچه ایران در سیاست خارجی به موفقیتهایی دست می یابد، اما در نهایت به دلیل انقلاب داخل همچنان کشوری ضعیف تلقی میشود و برای هیچ طرفی به عنوان کشوری باثبات مطرح نخواهد بود. به خصوص ایران بعد از انقلاب زن، زندگی، آزادی برای همه کشورها، کشوری در آستانه سقوط است و از سوی دیگر وجود خیزش ناگهانی مردم کە کشور را به فروپاشی نهایی سوق بدهد از طرف هیچ کسی قابل رد نیست. در داخل ایران هم کوردستان نقش ویژەای در ادامە و ایجاد خیزش جدید جایگاه مخصوصی دارد زیرا تنها جایی است که در سراسر ایران در آن اپوزیسیون مؤثر و مردم آماده انقلاب وجود دارد. به عبارت دیگر بخش عظیمی از انقلاب از کوردستان واز طرف کوردها است.
با توجە بە این واقعیتها خیزش در کوردستان بر همە ایران تاثیر خواهد گذاشت و از طریق ایران هم بر همە خاورمیانە تاثیر میگذارد و این اهمیت ادامە دادن این خیزش کە آسان نیست را برای همە و مخصوصا کوردها نشان میدهد. بە این علت با وجود همە سختیها باید برای ادامە این خیزش کە ممکن است کوشید و از این طریق بر همە معادلە در خاورمیانە هم میتوان تاثیر گذاشت.