گزارشی از جمعه خونین زاهدان در روزنامه نیویورک تایمز
ترجمه احسن حسن پور
"عدهای از زخمیها قصد داشتند سینهخیز خود را از میدان آتش و گلولهباران دور کنند. آنهایی که برای کمک به زخمیها پا به میدان آتش و گلوله می گذاشتند جنازههایی را با خود میبردند که خونشان روی سجاده ریخته شده بود.
اما افسران و تکتیراندازان همچنان به گلوله باران مردان و کودکانی ادامه می دادند که برای نماز در مصلی جمع شده بودند."
این صحنهای از قتلعام وحشتناک بیگناهان است که در سی سپتامبر ۲۰۲۲ در زاهدان اتفاق افتاد. زاهدان شهری در جنوب شرقی ایران است که وطن اقلیت بلوچ است. بعد از خروج عدهای از نمازگزاران بی گناه از مسجد مکی با نیروهای پلیس جمهوری اسلامی مواجه شدند و این فاجعه اتفاق افتاد.
به گفته شاهدان، معترضان شعارهای ضد دولتی سر دادند و به سمت مأموران سنگ پرتاب کردند که باعث شد نیروهای امنیتی به طور بی رویه جمعیت را به رگبار ببندند. در حالی که تظاهرکنندگان پراکنده می شدند، شلیک گلولهها باعث عقبنشینی آنها به سمت مصلی شد، جایی که هزاران نفر هنوز در حال عبادت بودند.
جمشید، ٢٨ ساله، از نمازگزاران جمعه خونین، شهادت می دهد : "این یک قتل عام بود که من فقط در فیلم ها دیده بودم." آنها شروع به تیراندازی کردند درحالیکه نمازگزاران هنوز سر از سجادهها برنگرفته بودند.» جمشید شهادت می دهد: مردان جوان خود را در مقابل گلوله ها انداختند تا کودکان و دیگر نمازگزاران آسیب نبینند
او ادامه می دهد: 《مردم جایی برای رفتن نداشتند》
این قتل عام که به عنوان "جمعه خونین" شناخته می شود، وحشیانهترین و خونبارترین اقدام دولت از زمان آغاز تظاهرات سراسری بود. به گفته گروه های حقوق بشر محلی و بین المللی، از جمله عفو بین الملل، ٦٦ تا ٩٦ نفر نمازگزار طی چند ساعت کشته شدند.
ویدئوهایی که نیویورک تایمز به دست آورده و تجزیه و تحلیل کرده است، واکنش افسارگسیخته نیروهای امنیتی را در صحنههای آشفته و خونین به تفصیل نشان می دهد. در یک ویدیو، مردانی که به نظر میرسد تک تیرانداز با لباس شخصی هستند، روی پشت بام پاسگاه پلیس دیده میشوند که به خیابان شلیک میکنند.
ناآرامیها در منطقه بلوچساتن چالش جدی دیگری را برای روحانیون تهران ایجاد میکند که در تلاش برای مهار جدیترین اعتراضات ضد دولتی در سالهای اخیر بودهاند.
اعتراضات سراسری در شهریور ماه پس از آن آغاز شد که مهسا امینی زن جوانی به اتهام نقض قانون روسری در بازداشتگاه پلیس به قتل رسید. تظاهرات به این قتل اما گستردهتر شد و شامل درخواست های گستردهتر برای پایان دادن به حکومت جمهوری اسلامی شد.
خشم مردم در زاهدان پس از مطرح شدن اتهام تجاوز به یک نوجوان بلوچ توسط یک افسر پلیس برانگیخته شد و نارضایتی طولانی مدت در میان اقلیت بلوچ، عمدتاً مسلمانان سنی، نسبت به حاکمیت مقامات شیعه در تهران را برانگیخت.
زاهدان مرکز سیستان و بلوچستان، استانی خشک در گوشه جنوب شرقی کشور و یکی از کمتر توسعه یافتەترین و ناپایدارترین نقاط ایران است. اکنون، دو هفته پس از سرکوب - که به دلیل قطع اینترنت در کشور تا حد زیادی از ایرانیان پنهان شده است - جزئیاتی که دامنه کشتار در زاهدان را تأیید می کند، آشکار شده است.
تایمز با ١٠ شهروند زاهدانی از جمله شاهدان و فعالان صحبت کرد. اعضای خانواده قربانیان و پزشکی که به درمان بیش از ١٥٠ نفر برای زخم کمک کرد. همه از ترس انتقام از طرف دولت به شرط ناشناس ماندن صحبت کردند، آنها این ادعا را تکرار کردند که نیروهای امنیتی با گلوله و گاز اشک آور به معترضان غیرمسلح و غیرنظامیان شلیک کردند. به گفته شاهدان، هلیکوپترها نیز در عملیات شرکت داشتند.
دهها ویدیوی بهدستآمده، بازبینی و تأیید شده توسط تایمز از بخشهای کلیدی روایت ارائهشده توسط شاهدان و فعالان پشتیبانی میکنند.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شاخه حرفهای نیروهای مسلح، حضور نیروهایش در زاهدان را تایید کرده و شش تن از اعضای آن از جمله رئیس اطلاعات منطقه، سرهنگ علی موسوی، و افسران سپاه و نیروهای شبهنظامی بسیج در آن روز کشته شدند. آنها شلیک به غیرنظامیان را رد کرده اند.
شاهدان گفتند که تعدادی از افسران امنیتی ایران کشته شدند، که در جریان درگیریهای خیابانی جان باختند.
چند روز پس از این حمله، وزیر امور خارجه ایران در بیانیهای با اشاره به زاهدان گفت که «عناصر سازمانیافته» تظاهرات مسالمتآمیز را «با هدف تبدیل اعتراضها به خشونت، هرجومرج و کشتار مردم بیگناه و نیروهای پلیس» برهم زدهاند.
به گفته مطلعین محلی، قبل از قتلعام در ٣٠ سپتامبر، یک تظاهرات کوچکتر دو روز قبل در یکی دیگر از شهرهای همان استان، چابهار، انجام شد. یک روز قبل از تیراندازی در زاهدان، معترضان در اقدامی «همبستگی با کوردستان و در اعتراض به تجاوز به دختر بلوچ»، خواستار «قیام گسترده» در «تمام شهرهای بلوچستان» شدند. اقلیم کوردستان ایران نیز در هفته های اخیر شاهد اعتراضات گسترده ای بوده و مورد حملات نیروهای دولتی قرار گرفته است.
هرچند مولوی عبدالحمید رهبر سنیها اعلام کرده بود مردم تا قبل از ختم تحقیقات در مورد اتهام تجاوز خویشتنداری کنند و امنیت را حفظ کنند اما به گفته یک روحانی و دو شاهد یک گروه ١٠ تا ١٥ نفره از نمازگزاران جوان قبل از پایان نماز، مجتمع را ترک کردند تا مقابل کلانتری تجمع کنند.
ویدئویی که توسط روزنامه تایمز تایید شده است، نشان می دهد که برخی از معترضان در حالی که صدای شلیک گلوله شنیده می شود، به سمت ایستگاه پلیس، جایی که نیروهای امنیتی روی پشت بام ایستاده بودند، سنگ پرتاب می کنند. شاهدان گفتند که برخی از معترضان کوکتل مولوتف پرتاب کردند. شاهدان گفتند که نیروها با شلیک گلوله پاسخ دادند.
یکی از ویدئوهای تایید شده توسط تایمز نشان می دهد که دو مرد با لباس فرم در کنار مرد دیگری روی پشت بام ایستگاه پلیس ایستاده اند و به نظر می رسد یک تفنگ ساچمه ای به سمت مسجد شلیک می کنند.
یکی از ویدئوهای تایید شده گروهی از مردان جوان را نشان می دهد که مجروحان را از داخل خیابان به داخل مجتمع مصلی حمل می کنند. سایر ویدئوهای تایید شده نشان می دهد که حداقل تعدادی از مجروحان از خیابان مقابل اداره پلیس به داخل مصلی آورده شدهاند.
یکی از شاهدان، که دانشآموزانی را میشناخته که در آن روز جان باختند، گفت: «آنها فکر میکردند که این منطقه امن است - مقدسترین مکان در شهر». «آنها نمی دانستند که در حال بازگشت به تله مرگ هستند. »
بر اساس تحلیل تایمز و شاهدان، ویدئوی دیگری از داخل مسجد نشان میدهد که نمازگزاران هنوز در نماز و در حال سجده هستند که در پسزمینه صدای تفنگ نیمهخودکار و تفنگ جنگی شنیده میشود.
جمشید از نمازگزاران به ما گفت: مردم شروع به حمل اجساد کردند، زیرا حاضران هنوز روی سجاده های خود در حالت نماز بودند. او گفت که در عرض چند دقیقه، با شلیک گلوله و گاز اشک آور به داخل نمازخانه، نیروهای امنیتی، مسجد را به صحنه وحشت تبدیل کردند.
شاهدان گفتند که بازماندگان شروع به حمل اجساد در ماشینها و سجادههای نماز کردند که به عنوان برانکارد استفاده می شد، اما در حین خروج در خیابانها هدف قرار می گرفتند.
مولوی عبدالحمید، در بیانیه ویدئویی خود گفت: "بیشتر این گلوله ها به سر و قلب نمازگزاران شلیک شده است که معلوم می شود توسط تک تیراندازان انجام شده است."
یکی از پزشکان که خود را احمد معرفی کرد، گفت که او و یک پرستار بیش از ١٥٠ مصدوم را در آنجا مداوا کردند.
احمد گفت: به محض شنیدن صدای شلیک گلوله خواستم کمک کنم. او تخمین زد که صدها نفر کشته و مجروح را در دروازه ورودی پیاده کردند. او گفت: «این یک قتل عام وحشتناک بود. خیلی ها خونریزی داشتند یا فریاد می زدند، این شخص دارد می میرد، این یکی به شکمش تیر زدهاند. »
احمد گفت که بسیاری از قربانیان از ترس اینکه نیروهای امنیتی محلی آنها را دستگیر کنند از رفتن به بیمارستان اجتناب کردند. این باعث شد که او و دیگر پزشک همراه تنها کار کنند و غرق در خون شوند.
او گفت: «ما نمیدانستیم چه کسی را در اولویت قرار دهیم. مردم در مقابل چشمان من شروع به مردن می کردند. »
احمد گفت که ٣٠ جسد از جمله کودکان در نمازخانه کودکان در مسجد مکی مخفی شده بود. افرادی را که در شرایط وخیم قرار داشتند به زیرزمین منتقل کردند که توسط او به یک بخش موقت اورژانس تبدیل شد. احمد که فیلم و تصاویر تلفن خود را از مجروحان ارائه کرد، گفت که از ملحفه و شال برای از بین بردن زخم های گلوله استفاده شده است.
در میان مجروحانی که وضعیت وخیمی داشتند، همسایه احمد، ٢٦ ساله، تازه ازدواج کرده بود که همسرش در انتظار یک پسر بود. احمد گفت: «کبدش از بدنش می افتاد. "من قبلاً همچین چیزی ندیده بودم. - فقط دستش را گرفتم و به او گفتم که نخوابد. همسایه خیلی زود فوت کرد. »
با گذشت روز، غیرنظامیان بیشتری به خیابان ها ریختند و از خشونت هایی که در شهر رخ می داد آگاه شدند.
به گفته شاهدان، آنها با نیروهای امنیتی فارسی زبانی مواجه شدند که لباس سنتی بلوچ پوشیده بودند و پیش از تیراندازی به معترضان از داخل خودروها بیرون آمدند و برخی از آنها با کوکتل مولوتف داشتند. بیشتر درگیری ها در خیابانی نزدیک مسجد مکی که صدها نفر در آن تجمع کرده بودند، روی داد.
رافع ناروحی، ٢٥ ساله که در بازار کار می کرد، در قتل عام آن روز کشته شد. خانوادهاش او را با شلیک های متعدد به قفسه سینه پیدا کردند. «او هیچ کار اشتباهی انجام نداده است. » یکی از اعضای خانواده اش او را خوش اخلاق و جذاب توصیف کرد. «او کاملاً بی گناه بود. »
کارشناسان می گویند که ماهیت مرگبار چنین سرکوب حکومتی شبیه خشونتی است که در سال های گذشته دیده شده بود، زمانی که نیروهای امنیتی گروه های اقلیت را در جریان امواج ناآرامی سراسری هدف قرار دادند.
آقای قائمی با اشاره به اینکه چگونه سپاه پاسداران در سال ٢٠١٩ سرکوب وحشیانه مشابهی را انجام داد، زمانی که ٤٠ تا ١٠٠ تظاهرکننده را که به دنبال پناه بردن به نیزاری در جنوب غربی شهر ماهشهر بودند، محاصره کردند به رگبار بستند و کشتند.
او اضافه کرد: زمانی که یک قیام ملی رخ می دهد، جمهوری اسلامی بیشترین کشتار را در مناطق اقلیت قومی انجام می دهد تا قتل عام و کشتار مردم بی گناه را به عنوان دفاع از وطن را توجیه کند.