رضا دانشجو
پوپولیسم از واژه لاتین "پوپولوس" به معنی مردم، خلق، توده، عامه و مفاهیم مشابه میآید و پیشینهی آن مانند بیشتر مفاهیم سیاسی به دوران باستان زندگی بشر برمیگردد. پوپولیسم (به فرانسه Populisme) روشی در سیاست برای نشان دادن طرفداری از عامه مردم است. در بحث نظری پوپولیسم به دو معنای مختلف بکار رفته است؛ نگاه اول عمیقا به مردم باور دارد و با دادن آزادی و اختیارات دمکراتیک سعی دارد آنها را در ساختار سیاسی مشارکت دهد، این نگاه نقطه مقابل آریستوکراسی (به فرانسه Aristocratie) یا حکومت نخبگان میباشد. هرچند این نگاه با انتقاداتی روبرو است و به دلیل دادن نقشی مساوی در تصمیمگیریهای سیاسی و اجتماعی به عوام و خواص جامعه، مخالفانی دارد اما هرگز به عنوان یک پدیده مذموم سیاسی اجتماعی مطرح نبوده و نیست. از نگاه دوم، پوپولیسم به معنای ترویج عوامگرایی و سطحینگری در جامعه و در واقع تزریق امید واهی و نشان دادن سراب به مردم به منظور سواستفاده سیاسی و اجتماعی است. مسلما پوپولیسم با این تعریف جز معظلات بزرگ اجتماعی و سیاسی و یکی از ابزارهای در اختیار حکومتهای مستبد و خودکامه برای ماندن در قدرت است.
تاریخچه پیدایش پدیده پوپولیسم به سبک و سیاق امروزی بر نظریه عوامگرایی فلسفی هربرت شیلر (Herbert Schiller ) و این فرض استوار است که عامه مردم را افرادی ناآگاه منفعل و ضعیف میپندارند. ریشه این عوامگرایی در میان روشنفکران تندرو روسیه با ظهور نارودنیک( Narodnik )ها(مردم باوران) پدید آمد. در دهه ۱۸۷۰ دانشجویان نارودنیک به روستاها میرفتند تا کومونهای روستایی را شکل دهند. در واقع این حرکت برای گذار از سیستم سرمایەداری وابسته به طبقه عموما نخبه جامعه به سیستم کمونیستی مبتنی بر توده مردم بود.
اگر چە در آغاز پوپولیسم به نوعی در ضدیت با امپریالیسم و ناسیونالیسم شکل گرفت اما تفکرات افراطی مانند فاشیسم و نازیسم به صورت پنهان و آشکار با مشی پوپولیسم پیش رفتەاند. این طرز فکر، به دلیل داشتن وجوه اشتراک بسیار با افکار تندروانه و عوام پسندانه گروەهای مختلف، توانایی تداخل و اشتراک فکری را با این گروەها دارد. تفکر پوپولیسم با نفوذ به ردەهای بالای مدیریتی گروەهای فکری، قدرت را به تدریج قبضه کرده و نیروی مردم را با شعارهای تهییجکننده خود ـ البته برای مدتزمانی کوتاه ـ در راه نیل به اهداف خود به کار میگیرد.
همانطور که گفته شد پوپولیسم در تمام قالبهای موجود سیاسی میتواند ظهور کند، از سوسیالیسم استالینی که وعده جامعەای بدون طبقه و رفاه را بە همه میدهد تا ناسیونال سوسیالیسم (نازیسم) هیلتر که برای ایجاد یک نظم نوین علیه نظم جهانی که به اعتقاد او به شکل ناعادلانەای پس از جنگ جهانی اول توسط بریتانیا و فرانسه بر جهان تحمیل شده بود، جهانی را به ویرانی میکشاند تا فاشیسم موسولینی و…
نوعی دیگر از پوپولیسم را میتوان در چارچوب پوپولیسم مذهبی و تحت عنوان "صهیونیسم یهودی مسیحی" تئودور هرتزل پیدا کرد، جایی که او عمیقا باور داشت که همه جهانیان از یهودیان جدا هستند و یهودیان تنها در میان خودشان میتوانند در امان باشند.
در حقیقت عوامل زیادی موجب پیدایش پوپولیسم در جوامع امروز میگردند. به عقیده پل تاگارد (Paul Thagard)، پوپولیسم، واکنش به اندیشەها و روشهای نظامهای سیاسی مبتنی بر نمایندگی است و در مقابل احساس وقوع بحران، به تجلیل پنهان یا آشکار از کانون آرمانی خود میپردازد؛ با این همه، به دلیل فقدان ارزشهای بنیادی، از عوام بیشتر تأثیر میپذیرد و در هر محیطی ویژگیهای محیط پیرامون خود را میپذیرد و عملا پدیدەای گذرا است.
عوام فریبی، تقدیسگرایی، رهبر فرهمند، تعصب، تکیه بر تودەهای محروم، نداشتن ایدئولوژی مشخص، ضدیت با امپریالیسم، ملیگرایی، توسعه خواهی و … نشانەهایی از پوپولیسم میباشند.
میشل فوکو متفکر بزرگ، انقلاب ایران را نخستین "انقلاب معنوی" و پسامدرنیستی برای دستیابی به هويت انسان "گمگشته"ی ايرانی نام نهاده است!! در اين ديدگاه، انقلاب ايران برخلاف ديگر انقلابها نه زایيدهی نيازهای اقتصادی، بلکه پژواک تظلمخواهی مردم تحقيرشدهی جهان سومی ایرانی است که به ویژه پس از کودتای سال ٣٢ و توسعهی مدرنیزاسیون آمرانه در دهههای چهل و پنجاه، در جستجوی "هویت خويش" و "استقلالیابی"، با واردکردن معنويت به جهان سياست و خوانشی انقلابی از دين، به طغيان عليه سلطهی غرب و نمادهای بومی آن برخاستند. ارزیابی فوکو نشان میدهد که فضای پوپولیستی چقدر در روی کارآمدن جمهوری اسلامی نقش داشته است.
جمهوری اسلامی بیگمان نمونەای کامل از یک حکومت پوپولیستی مذهبی با تاکید بر برخی مولفەهای ناسیونالیستی است. هر چند به خاطر ماهیت مذهبی رژیم، ناسیونالیسم بیشتر جنبەای مذهبی پیدا میکند و اصطلاح "ملت شیعه" برای جمهوری اسلامی زیبندەتر است اما جمهوری اسلامی نشان داده است که در بزنگاەهای تاریخی تا چه اندازه میتواند با کارت ناسیونالیسم ملیگرایان هم بازی کند اگرچە در عمل رژیم ولایت فقیه نه باوری عملی به تشیع دارد نه به ایران. حکومتی که به مدد فضای پوپولیستی ایجاد شده به سبب سیاست توزیع نامتوازن ثروت توسط پهلویها و شکاف طبقاتی موجود و البته همراهی جریانهای عمدتا چپ و با دو شعار محوری "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" و "نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی" توانست سوار بر اسب مراد به قلع و قمع همه جریانهای مخالف بپردازد خیلی زود با تحریک احساسات ملیگرایانه وارد جنگ با عراق شد. جنگی که بزرگترین سرپوش بر شرایط نامساعد اقتصادی اجتماعی بود. در سناریوسازی رژیم جمهوری اسلامی دشمن فرضی نعمتی بسیار ارزنده بوده و هست. دستاویزی که حکومت آخوندی تاکنون جدا از توجیه کردن اوضاع نابسامان مالی، در مقاطع مختلف جهت همراه کردن تودەهای مردم از طریق پروژه "کشته سازی" از آن استفاده کرده است.
از جنگ عراق تا جنگ با داعش، از تقابل چهل و چند ساله با آمریکا، اسرائیل و غرب تا تقابل ساختگی این روزها با طالبان!!! پوپولیسم حاکم بر جمهوری اسلامی بیشتر از هر چیزی نیاز دارد تا با دادن این ذهنیت که تمامیت ارضی و یکپارچگی سرزمینی در خطر است برخی از تودەهای مردم که از مخالفین رژیم هستند را حداقل برای بازه زمانی کوتاهمدت با خود همراه کند، این امر از این جهت حائز اهمیت است که در واقع این امر میتواند عاملی برای ایجاد تفرقه بین مردم در مبارزه با رژیم باشد.
رژیمی که با عنصر تقدسگرایی و تاکید بر شیعه سیاسی و مبارزه با امپریالیسم توانست بسیاری را با خود همراه کند، اینک بسیاری از ارزشهای دروغین و پوپولیستی را که بر اساس آن توده مردم را با خود همراه کرده بود از دست رفته میبیند. در واقع جمهوری اسلامی دیرزمانیست با کارتهایی بازی میکند که برای توده مردم رو شدەاند.
افزایش آگاهی عمومی عامل مهمی است که اینک بیشتر از هر زمان دیگری در حال مقابله با پوپولیسم مذهبی جمهوری اسلامی است. نکته مهم دیگر شکستن انحصار رسانەای است که یکی از ابزارهای مهم در دست جریان پوپولیست برای ارائه یک روایت کامل دیکته شده به تودەهاست. میگویند در دوران حکومت "انور خوچه" دیکتاتور پیشین آلبانی، رادیو تیرانا به چندین زبان زنده در حال روایت تصویری اتوپیایی از کشور برای مردم آلبانی و اروپا بود، بعضی از مرگ "انور خوچه" و پایان دوران استیلای کمونیستها وقتی توریستهای اروپایی فرصت یافتند تا به آلبانی سفر کنند با تصویری کاملا متضاد از روایت پوپولیستی کمونیستها روبرو شدند، کشوری فقیر و ویران که جز سنگرهای بتنی چیز دیگری برای نمایشدادن نداشت.
اینک به مدد سوشیال میدیا و شبکەهای اجتماعی دادەها و تصاویر امکان مییابند تا با روایتهای مختلف بازنشر شوند و در واقع ذهن مخاطب از فضای تکقطبی فاصله بگیرد.
مدتهاست پوپولیسم مذهبی جمهوری اسلامی در سراشیبی سقوط قرار گرفته و در حال از دست دادن تمام یاران و پیروان خویش است. حالا روایت دستگاه پروپاگاندای رژیم را حتی گاها وابستگان خود حکومت هم باور نمیکنند. تقدسگرایی شکلی کاملا وارونه گرفته و به ضدیت با جریان دین سیاسی تبدیل شده است. پوپولیسم ولایت فقیه هم مانند وعدەهای جهان بیطبقه استالین و نظم نوین هیلتر به زودی به زبالهدان تاریخ خواهد پیوست، اما این حقیقت تلخ که جامعه ناآگاه به حقوق و وظایف خویش همیشه آماده پذیرفتن وعدەهای دروغین تازەای است همچنان باقی میماند، پوپولیسم بیشتر از هر چیزی دیگری نیاز به چشمهای سطحینگر و احساسات کور و افراطی دارد.