د. آویسا رضایی
آزادگی یعنی فارغ شدن از هرگونه بند ذهنی و احساسی، مثل: تعصبات ملی، مذهبی، فرهنگی غالب بر محیط، تفکیک جنسیتی، طبقهگرایی مالی در جامعه و .... در این نوشتە به نقش زنان در مادری کردن برای همه جامعه میپردازیم
زنان بیش از نیمی از جمعیت دنیا را تشکیل میدهند و نیم دیگر را به دنیا میآورند و تربیت میکنند. مادرانی که شاید قرنها در خانه مسئولیت مهم تربیت و پرورش فرزند را برعهده داشتند، امروز میخواهند در عرصهی سیاست و مدیریت هم سهیم باشند. زنان به این نتیجه رسیدهاند که تا خودشان در بطن سیاستگذاریها حضور پیدا نکنند، مطالباتشان به سرانجام مطلوب نخواهد رسید.
در دنیای امروز که از مباحث مربوط به حوزه زنان و حقوق آنها و خانواده بسیار گفته میشود و در هر سوراخ و سنبهای میتوان جلسهای مربوط به زنان و خانواده پیدا کرد؛ شاهد این هستیم که همه به نوعی در امور مربوط به زنان نظر میدهند، اما با این وجود از حرف تا عمل راه زیاد است و هنوز برای تصویب قانون برابری یا اقدام برای زنان سالها دوندگی و کفش آهنین پوشیدن را باید تجربه کرد.
فعالیتهای احزاب، انجمنها، NGOها و تشکلها راجع به مشکلات زنان روز به روز بیشتر میشود.
سهم زنان از حضور در سطوح مدیریتی
به طور کلی مشارکت زنان در جامعهی به دو دسته تقسیم میشود که شامل مشارکت عموم زنان مانند شرکت در انتخابات و تجارب اجتماعی است و مشارکت در سطوح بالا و نخبگان که شامل به دست آوردن مناصب عالی و حضور در نهادهای تصمیمگیر جامعه است. در واقع این نوع مشارکت زنان، خواستهها و دغدغههای آنها را به سیستم مدیریت جامعه وارد و در سطح مردم اعمال خواهد کرد. در این سطح، زنان به عنوان نمایندهی مجلس که نهاد قانونگذار این کشور است حضور دارند.
چرخهی معیوب سیاستگذاری در حوزه زنان
در چرخهی سیاستگذاری معمولا به دلیل ارتباط ضعیف بین صاحبنظران علمی و مدیران اطلاعات مورد نیاز در مورد وضعیت زنان به سطح سیاستگذاری نمیرسد یا اگر اطلاعات و دغدغهها وارد سیستم سیاستگذاری میشود به مرحلهی اجرا نمیرسد. اگر هم خود زنان مسئول اجرایی کردن آن باشند، به دلیل تشریفاتی بودن جایگاه آنها، معمولا اقدامات آنها به نتیجهی مطلوب نمیرسد و یا با تغییر دولتها تمام اقدامات قبلی بلااثر و دوباره چرخهی معیوب نشنیدن دغدغهها و عدم برنامهریزی برای حل بحران زنان شروع میشود.
درحال حاضر چرخهی سیاستگذاری امور زنان به این صورت است که در مرحلهی اول مطالبات بسیار زیاد است و برای حل این مشکلات معمولا طراحی صحیح متناسب با نقش زن در خانواده و جامعه انجام نمیشود و پس از آن در مرحلهی اجرا همه چیز به ناگاه با موانع بزرگ مانند بودجه، عدم تمرکز و اولویت بندی بین مشکلات و مابقی بهانهها "(مافیای زن ستیز در هر دستگاه) "روبرو میشود.
تجربهی زیسته زنانی که قدم در راه نقش آفرینی در سیاستگذاریها کردند، میگوید که عواملی مانند کلیشههای جنسیتی، چالشها و موانع حقوقی برای زنان مهمترین موانع به شمار میآید.
کلیشههای جنسیتی عمدتا ریشه در فرهنگ و باورهای جامعه دارد و در جامعههای ملیتی و سنتی سالها زن به عنوان فردی که جایش صرفا در خانه و آشپزخانه است شناخته شده و همیشه نقش زنان به وسیلهی مردان تعریف شده است، اما حالا که زنان میخواهند خودشان امور را در دست گرفته و تواناییهایشان در عرصههای مختلف به همه ثابت شده است؛ باید شاهد تغییر در باورها و ایجاد سهمی برای حضور موثر آنها باشیم. بااین حال زنان برای حضور در اجتماع مجبور به فعالیت بیشتر هستند و در عین حال که باید برای جایگاه اجتماعی خود که طبق تعاریف امروز در بیرون از خانه به دست میآید؛ بجنگند. خانه نیز باید اولویت اول آنها قرار بگیرد؛ بنابراین فرصتهای نابرابر برای رسیدن به عرصهی سیاستگذاری باعث میشود که به راحتی از این حوزه حذف شوند، اما در کنار این مسئله؛ در قوانین، حضور آنها در عرصههای تصمیم گیری پیش بینی نشده است و بدیهی است وقتی زنان از عرصهی تصمیم گیری کلا حذف شوند، دغدغههایشان فهمیده نمیشوند و به منصه ظهور نمیرسد.
زنان امروز جامعهی ما در عرصههای مختلف تحصیل کرده و دارای تجربیات بسیاراند و تواناییهای لازم را برای مدیریت یک جامعه موفق دارند. مسئولیت پذیری مادرانهشان نیز همانطور که در قبال خانوادهشان توانسته امور تربیت فرزند و زندگی را به خوبی مدیریت کند؛ میتواند در عرصهی کلان اجتماعی نیز ظاهر شود. باید بدانیم این امر مهم زمانی محقق میشود که تصویر کلی زن در رسانهها و کتب درسی به تصویری صحیح متحول شود و همچنین شاهد به رسمیت شناختن حق زنان برای تصمیم گیری و مشارکت در سیاستگذاری و سرنوشت اجتماعی باشیم.
همانطور که پیشتر هم بە آن اشاره شد، در مورد تحقق دستیابی زنان به حقوق برابر حرفها و قولها بسیار است، اما برای تحقق این مهم این خود زنان هستند که باید کفش آهنین بپوشند و لیاقت حضور خود را در پستهای سیاسی و مدیریتی و امنیتی و اجتماعی به معرض ظهور بگذارند.
راهیست جانفرسا، سخت، چالش برانگیز... اما یا میشود و یا باید بشود!