آرمان حسینی
شاید از نگاه برخی عنوان این نوشتە اغراقآمیز بە نظر آید. ممکن است این پرسش را بە میان آورند کە مگر دکتر قاسملو نیز عضوی از جامعە کوردستان و ملت کورد نبود؟ از این رو، لازم است توضیح دهم کە چرا چنین عنوانی برای نوشتە خود انتخاب کردەام.
بە عنوان نکتە نخست لازم است اشارە کنم کە تردیدی نیست کە دکتر عبدالرحمان قاسملو نیز همچون ما یک انسان و عضوی از جامعە کوردستان بود اما آنچە نگارندە را وا میدارد جایگاه دکتر قاسملو را متمایز از هر عضو دیگر جامعە کوردستان و ترور او را بزرگترین جنایت علیە کوردها بە شمار آورد، نقش بی نظیر او در تدوین و نیز گسترش آرمانهای ملت کورد است. آرمانهای ملتی کە متاسفانە در منطقە خاورمیانە و بسیاری از نقاط دیگر این جهان غریب و ناآشنا بودە و کماکان نیز هستند. آرمانهایی همچون آزادی، برابری، دموکراسی، کثرتباوری و حقوق ملی کە کاملا با ارزشهای متداول جوامع مناطق نامبردە در تضاد بودە و هنوز هم هستند، بە این معنا کە ملت کورد با همت و رهبری بزرگانی همچون دکتر قاسملو مسیر و مشی را ترسیم کردند کە ضمن این کە از واقعیات اجتماعی و سیاسی این منطقە متمایز بودند و تلاش زیادی نیز برای ممانعت از پراکتیزە کردن آنها صورت گرفت، اما هماکنون نیز همچون شمعی فروزان نویدبخش ظهور روشنگری، تفکر و زیستن بخصوص در منطقە خاورمیانە هستند. گفتمان قاسملو گفتمانی بود کە از برجستەترین دشمنان آن، یعنی خمینی، آن را گفتمانی وارداتی از غرب میدانست و کمر بە تخاصم با آن بستە بود.
قاسملو در زمانەای سربرآورد کە ارزشهای فرهنگی و سیاسی منطقە نە آن چیزی کە ملت کورد تعقیب و خواستار تحققشان بود، بلکە ارزشهایی سنتی بودند کە اکثرا حول محور دین و مذهب و روایتی افراطی از هویتخواهی میچرخیدند و مخالف و مانع هرگونە تغییر و تحولی بودند کە ملتها را هوشیار و آگاە کند. هوشیار بە این معنا کە افراد جوامع بە این سطح از آگاهی و شعور برسند کە فارغ از این کە چە زن باشند یا مرد، تنها بە صرف انسان بودن مجموعە حقوقی دارند کە در منشور و میثاقهای بینالمللی تدوین شدەاند.
شخصیتی کە توانایی، کاریزما و ارادە ایجاد اینچنین تحولاتی را داشت رهبر جاودانە ملت کورد و همە آزادیخواهان منطقە دکتر قاسملو بود کە بە دلیل طبع آزادەای کە داشتند و همچنین بە دلیل مطالعات، تجربیات و باور عمیقی کە بە این مسئلە داشتند و مدام هم در سخنرانیهایشان بە این مهم اشارە کردند، سرمایە عظیمی بودند کە عملا بە ارزشهای همچون حقوق ملی، عدالت اجتماعی، آزادی، برابری انسانها، تحمل دیدگاهای متفاوت و ... کە ملت کورد برای تحقق و پیادە کردن آنها مبارزە میکند، عمیقا باورمند بود و برای تحقق آن از هیچ تلاش و فداکاری دریغ نکرد و حتی جان خود را در راه محقق نمودن آنها فدا کرد.
ترور دکتر قاسملو از این لحاظ بزرگترین جنایت بود کە ارزشهای جهان شمولی کە ملت کورد دنبال میکند و در آغاز نیز مشهود بود کە ریشەی آنچنانی در جامعە ایران و حتی در این منطقە نداشتە و ندارند، وامدار او هستند. بە عبارتی او معمار این آرمانهها بود. نقش او بە اندازەای برجستە بود کە از دیدگاه من متاسفانە شخصیتی کە اینچنین تواناییهای فکری را داشتە باشد و عملا نیز حاضر بە تقبل مشکلات راە مبارزە باشد، هنوز هم وجود ندارد. پس با ترور این متفکر و مبارز آرمانخواە، این گفتمان و مشی نوین کە همچون نوزاد تازە بە دنیا آمدەای بود کە محتاج رسیدگی، توجە و ایجاد فضایی مناسب برای رشد داشت تا بتواند درون جامعە ریشە بدوانند، تا حدودی بە حاشیە رفت، اگرچە انقلاب اخیر ژینا اثبات نمود کە اندیشەهای قاسملو همچنان در جامعە و در گسترە کوردستان زندە و جاری هستند. اما در آن دوران با ترور دکتر ضربە کاری و مهلکی بر پیکر گفتمان مترقیخواهانە و جهانشمولی کە انسانمحور بود، وارد شد. آثار این ضربە بر شیوە مبارزات عملی کوردها نیز مشهود بود. ضربەای کە نگارندە از آن بە عنوان بزرگترین جنایت جمهوری اسلامی علیە ملت کورد نام میبرد و پس از گذشت ٣٤ سال و با وجود تلاش و مبارزە هزاران مبارز مشی مترقیخواهانە، همچنان فقدان فیزیکی ایشان مشهود است و خسران از دست رفتنشان جبران نشدنی.
اما چنانکە ذکر شد، پس از ترور این شکوهبان میراثی ارزندە از ایشان بە جای ماند. میراثی کە بە تدریج در بطن جامعە مترقیخواە کوردستان ریشە دواندە و امروز بە گفتمان غالب همەی جوامع ایران و حتی منطقە و پدیدەای ستودنی و قابل تجلیل بە نام انقلاب ژینا یا انقلاب ژن، ژیان، ئازادی در سطح جهانی تبدیل شدە است کە میرود تا پایەهای استبدا و ارتجاع را ریشەکن کند و آرمانهای ملت کورد و بقیە آزادیخواهان را کە دکتر قاسملو رهبر واقعیش بود را بە کرسی بنشاند.