زانیار حسینی
در تعریفی کلی، سلاح شیمیایی عبارت است از هر ماده شیمیایی سمی که میتواند باعث مرگ، جراحت، ناتوانی و تحریک حسی شود و از طریق سیستم های مختلف مانند گلوله توپ، موشک یا موشک بالستیک پرتاب شدە و مناطق را هدف قرار دهد. سلاحهای شیمیایی سلاحهای کشتار جمعی محسوب میشوند و استفاده از آنها در درگیریهای مسلحانه نقض قوانین بینالمللی است؛ مهمات، دستگاهها و سایر تجهیزات مورد استفاده برای ساخت سلاحهای شیمیایی سمی نیز در تعریف سلاحهای شیمیایی قرار میگیرند. انواع سلاحهای شیمیایی عبارتند از: عوامل عصبی، خونی، خفگی و تاول زا.
نخستین بار در سال ١٨٧٤ در بروکس، کنوانسیونی بر پایه کنوانسیون بازدارندگی از کاربرد جنگافزارهای شیمیایی، تصویب شد. سپس در نشست کنفرانسهای لاهه در سالهای ۱۸۹۹ و ۱۹۰۷ از کشورها خواسته شد تا از کاربرد جنگافزارهای شیمیایی در جنگها خودداری ورزند. با این همه، کاربرد گسترده جنگافزارهای شیمیایی در جنگ جهانی نخست و اثرات تخریبی و هراسناک آن مایهای شد تا کشورها بازدارندگی کامل از بکارگیری جنگافزارهای شیمیایی را دنبال کنند. پروتکل سال ۱۹۲۵ ژنو اگرچه توانست بازدارندگی حقوقی از کاربرد جنگافزارهای شیمیایی ایجاد کند ولی نتوانست از فرآوری و تکثیر آنها جلوگیری نماید. پس امکان تکثیر و اندوختهسازی جنگافزارهای شیمیایی بدون محدودیت ویژه قانونی برای کشورها فراهم بود. در زمان امضای پروتکل ژنو ۱۲۰ کشور آن را امضا کردند. دولتهای آمریکا، ژاپن، برزیل و آرژانتین از آن میان کشورهایی بودند که از امضای پروتکل خودداری کردند شوروی نیز با پیوست شرط امکان بکارگیری جنگافزارهای شیمیایی و میکروبی در برابر کشورهای غیر عضو در پروتکل به امضای اسناد مربوطه دست زد.
در سال ۱۹۴۸در چارچوب فعالیتهای سازمان ملل دربارهٔ خلع جنگافزار، کمیته جنگافزارهای متعارف، جنگافزارهای شیمیایی را به نام جنگافزارهای نابودی گروهی در کنار جنگافزارهای هستهای قرار داد. نخستین قطعنامه گردهمایی همگانی سازمان ملل دربارهٔ جنگافزارهای شیمیایی در سال ۱۹۶۶به تصویب رسید و بە دنبال آن پیمانی در سال ۱۹۷۲ به امضا رسید که بر پایه آن دولتهای امضاکننده پایبند شدند که تحت هیچ شرایطی جنگافزارهای بیولوژیک را فرآوری و انبار نکنند و از گسترش آن خودداری ورزند و هماکنون بیش از ۱۱۰کشور عضو این پیمان هستند.
با نگرش به موانعی که برای دستیابی به یک پیمان جهانی دربارهٔ بازداری فرآوری، اندوختهسازی و گسترش جنگافزارهای شیمیایی وجود داشت، گروه کشورهای غربی در سال ۱۹۸۹در چارچوبی موسوم به گروه استرالیا (در برگیرنده ۲۰کشور غربی) حدود ۵۰ماده شیمیایی را که در صنعت شیمیایی کاربرد دارد ولی میتواند در فرآوری جنگافزارهای شیمیایی نیز به کار رود، زیر مهار گرفت.
در سال ۱۹۹۲ کنفرانس خلع جنگافزار در ژنو پیشنویس و طرح کنوانسیون بازداری جنگافزارهای شیمیایی را تهیه و به سازمان ملل تقدیم کرد که گردهمایی همگانی سازمان ملل آن را در ۲۴ ماده و ۳ پیوست در دسامبر سال ۱۹۹۲ با اجماع به تصویب رساند و شمار اعضا نیز طی مدت کوتاهی به ۱۶۰دولت افزایش یافت. پس از تصویب پیماننامه بدست پارلمان دولت مجارستان به نام شصت و پنجمین عضو پیماننامه از ۲۹ آوریل ۱۹۹۷لازمالاجرا گردیده است.
در ژانویه سال ۱۹۹۳ میلادی، بخش قابل توجهی از کشورهای جهان، پیشنویس کنوانسیون بازداری گسترش، فرآوری، اندوختهسازی و بکارگیری جنگافزارهای شیمیایی را امضا کردند.
ساعت ٤:٣٥ دقیقه بعد از ظهر یکشنبه ٧ تیر ماه سال ١٣٦٦ در حالی کە مردم کوردستان به ادامه زندگی در خلال جنگ مستبدین حاکم بر ایران و عراق و نیز همچنین لشکرکشیهای سپاه پاسداران به کوردستان تا حدودی خو گرفتە بودند؛ ناگهان صدای ٧ مهبانگ همچون صورنفخ صوراسرافیل تا دقایقی، سکوتی شکننده بر سراسر شهر و روستاهای اطراف سردشت حاکم کرد. سکوت در پی نفخ صور با اجساد بی جان مردم غیر نظامی و فریاد زخمیها و بانگزنان و گریه کودکان درهم شکستە شد؛ سکانسی شبیه به المانهای آخرالزمان که حکایت از جنایتی وحشتناک به سبک فیلمهای جنایی- تاریخی داشت. بعد از گذشت سالها، هنوز هم دستاندرکاران این سکانس رعبآور سکوت اختیار نموده و از ابعاد واقعی چنین کشتاری پردەبرداری نمیکنند. جنایت در سکوت و انگشت اتهام به سوی یکدیگر نشانهرفتن از نشانههای بارز بازیگران اصلی این جنایت به شمار میرود. حال آنکه تنها یک طرف جنایت باقی ماندە و در نبود دیگری هزاران تعبیر از این رویداد ارائە میشود و خود را همچون اصحابانی نیکسرشت جا زدە و هر بارە زوایای جدیدی این لحظات نحس تاریخی را بازگو مینمایند. در هر حال طبق آمار سربسته حاکمان تهران، در این حملات دست کم ١١٠ کورد کشته و بیش از ٨ هزار نفر زخمی شدند کە بازماندگان تا به امروز با اثرات وحشتناک آن، دست و پنجە نرم میکنند.
اینکه تنها به آن نقطە زمانی و مکانی خیرە شویم، ما را به نگاهی تکبعدی و نتیجهای احتمالا نادرست خواهد رساند. درک درست از یک جنایت یا رویداد تاریخی آنهم در حین جنگ میان دو دولت، نگاهی همەجانبه و توجه بە قبل و بعد از ماجرا را میطلبد تا با تصویری درست از وقایع و رویدادها، پانورامایی صحیح و واقعی از هر یک از طرفین جنگ در این جنایت هولناک به ما بدهد؛ همچون اکثرا پروندههای پیچیده جنایی کە بە قبل و بعد از انجام جنایت میپردازند.
در جنایت ٧ تیر ماه هم بایستی بە شیوە صحیح و به دور از تاب و تبهای احساسی و ایدئولوژیکی جناحین جنگ برخورد نمود؛ بە راستی در اینکه رژیم بعثی متهم ردیف یک و بلامنازع چنین جنایتی است، هیچ شکی نیست اما آیا حقیقتا در این جنایت متهمین ردیف دو و ... وجود ندارد؟
پرسشهای بسیاری هستند که جان آدمی را همچون خوره میکاوند و تمامی ندارند؛ چرا همه حملات شیمیایی رژیم بعثی به غیر نظامیان در مناطق مسکونی و شهری و حاشیەهای شهر، تنها محدود به کوردستان بود؟ آیا سپاه پاسداران و نیروهای اشغالگر ایرانی تنها در شهرهای سردشت، بانە، پیرانشهر، نودشه، اشنویە، مریوان و سومار حضور داشتند؟ ایا تنها از شهرهای کوردستان بە عراق حمله میشد ؟ بزرگترین پایگاههای نظامی، بخشهای تدارکاتی و لجستیکی اصلی رژیم آخوندی در شهرهای کوردستان بودند؟ آیا کنشهای متقابل رژیم جمهوری اسلامی در رابطه با حملههای شیمیایی بە مراکز شهری در کوردستان، موثر، بە موقع و بە لحاظ فنی از دیدگاه نظامی درست و متناسب بودەاند؟ چرا در حملات شیمیایی بە شهرهای کوردستان، بازارها و مناطق پرازدحام نقاط حمله بودند؟ چرا چند روز قبل از حمله شیمیایی بە سردشت، بر طبق روایاتی از چندین شاهد، تمهیداتی از سوی سپاه پاسداران دیدە میشود که در واقع آمادەسازی همچون قبل از رخداد حادثەای بزرگ است؟ چرا دقیقا چند روز قبل از این حملە بە نیروهای سپاه پاسداران آموزش استفادە از ماسک شیمیایی و تدابیر لازم در چنین موقعی را میدهند و در بین آنها اقدام بە توزیع ماسک میکنند؟ چرا دقیقا در سردشت؟ آیا براستی رژیم آخوندی و سپاه پاسداران از حمله شیمیایی رژیم بعث باخبر شدە بودند؟ اینکە بە بهانه جلوگیری از وحشت و رعب عمومی، این جنایت کمتر رسانهای شد و باعث عدم توجه افکار عمومی شد بە خودی خود جنایت نیست؟ دولتی که مشروعیت جنگ را از گفتە بنیانگذارش گرفتە بودە کە میگفت: جنگ حق علیە باطل است، براستی نمیدانست کە با پیشروی و اشغال خاک کوردستان عراق ( با توجه به جنایت رژیم بعث در سردشت ) با شدیدترین واکنش روبرو خواهد شد کە دودش تنها در چشم مردم آن مناطق خواهد رفت؟ چرا رژیم جمهوری اسلامی با اطلاع از جنایتهای رژیم بعث حتی بعد از آنکه هیچ قسمتی از خاک ایران در اشغال نبود از پذیرش قطعنامەهای سازمان ملل سرباز زد؟ یعنی نمیدانستند ادامە جنگ و اشغال هر بخش از خاک عراق، دوبارە با حملات شیمیایی پاسخ دادە خواهد شد؟ آیا هیچوقت به عملکرد نیروهایشان دربارە حملات شیمیایی رژیم بعث پرداختە اند؟ آیا نیروهای ایرانی از روانشناسی جنگ بر علیه نیروهای عراقی استفادە کردەاند تا آنها را در استفاده از سلاحهای شیمیایی تحریک و ترغیب کنند؟ در طول هشت سال جنگ، حملات مداوم در یک محدوده جغرافیایی کە تنها یک ملت در آن حضور دارند در زمرە کشتار گروهی و حذف به عمد این مردمان نیست؟ ایا رژیم بعث در خلال جنگ بە آزمایشهای شیمیایی در کوردستان دست زدە بود؟ ایا برخوردهای ساده و بیکفایتی رژیم اخوندی در کنش به این دست از حملات شیمیای، استراتژیکی و تعمدی بودە است؟ چرا تنها برای یک بار هم یک شهر غیر کوردی مورد حملات شیمیایی قرار نگرفت؟ آیا اگر شهری غیر کوردی مورد حملات شیمیایی قرار میگرفت، رژیم آخوندی باز همان کنش و رفتار و برخوردها را از خود نشان میداد کە در شهرهای کوردستان نشان داد؟ آیا بر طبق ایدئولوژی مظلومنمایانە رژیم آخوندی، آنان چنین حملاتی را برکتی میدانستەاند کە بە واسطە آن امکان بازسازی و تداعی واقعه کربلا را داشتەاند تا خود را یاران حسین و آنان را اصحاب یزید جلوە دهند! و پرسشهای بسیار دیگر که اگر بە صورت میدانی و شفاهی از شاهدان آن روزهای سیاه پرسید و امکان تحقیقات گستردە فراهم میشد، بیشک با ابهام و سرنخهای تازهای روبرو خواهیم شد که تنها از یک منظر و بە شیوەی تقـطیع شده همچون سکانسی جانکاه بە آن جنایت نگاه نخواهد شد و ابعاد تازەای از آن بدست ما خواهد داد کە احتمالا کاربدستان ولایت ملطقە فقیە را خوش نیاید. ذکر این نکته مهم مینماید که بعد از هشت ماه از حملات شیمیایی سردشت، شهر حلبچه در کوردستان عراق بە بهانه حضور اشغالگرانه نیروهای سپاه پاسداران مورد حملات شیمیایی قرار گرفت و این دو جنایت آشکار و تعمدی رژیم بعث در زمرە جنایات جنگی و تلاش برای نسلکشی ( بالاخص در جنایت حلبچه ) کوردها بوده است که با نحوە تعامل رژیم آخوندی با ملت کورد، جای تردید و گمان است که آنها از رخ دادن چنین جنایتهایی آزردەخاطر شدە باشند و چە بسا در بحبوحه جنگ بە سان نعمت بدان نگاه کردە باشند. چه اینکه هنوز هم زخمیهای چنین جنایاتی در بدترین شرایط دارویی و درمانی قرار دارند و آنچنان کە باید، توجهی درخور شایستە به آنان نمیشود. این خود دوبارە همان پرسش را بیاد تک تک افراد ملت کورد میآورد که دقیقا تفاوت در دیدگاه حاکمان تهران، بغداد، دمشق و آنکارا بە ملت کورد چیست؟ براستی آنان بە این ملت بجز نگاهی ابزارگونه بە مانند شهروند و افراد جامعە کە از همە حقوق اساسیشان برخوردارند، می نگرند؟ سی و شش سال از جنایت رژیم بعث در سردشت و بیتوجهی رژیم آخوندی میگذرد و سردشت، هنوز هم جوانانش و مردانش بخاطر مسائل سیاسی، اقتصادی و کورد بودن، کشتە میشوند؛ سکانسی که هنوز هم تمام نشدە است و هر روز بە شیوە و حالتی دیگر، تکرار میشود.