کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

چرا فدرالیسم؟

15:53 - 1 مرداد 1402

سیوان احمدی

   برای درک‌ و تصور و تجسم از این مکتب سیاسی اجتماعی می‌بایست به درستی زیرساختها، اپیستمه و ترمینولوژی و کرونولوژی فندامنتال این واژه را ریشەیابی و به خوبی تعریف و تفهیم کرد و آن را نه به دیدگاه عوام‌گونه‌ای تاویل کرد و نە با اتهام تجزیه‌طلبی به آن نگریست، آنچنان که بە صورت عوام فریبانه و از سوی فاشیزم و راسیزم و شوونیزم به آن هجمه صورت گرفته است.

  هر چند طی مطالعەی این نوشته نمی‌توان به صورت جامع به مفهوم سیاسی فدرالیزم رسید، اما در مواجهه با این واژه چینن می‌توان دریافت کرد کە، چرا فدرالیزم؟ و چرا فدرالیزم برای سیستم حکومتداری کشورهایی چند ملیتی و چند زبانی مناسب است؟ به این مفهوم که چرا در کشورها و محدودەای جغرافیایی که تنوع و تکثر ملیتها و قومیتها و مذاهب و فرهنگها و زبانها در آن موج می‌زند یکی از شروط لازمه برای رسیدن به جامعەای دمکراتیک و روند دمکراتیزاسیون، فدرالیسم است و تقریبا می‌بایست از فدرالیسم بعنوان تلاشی جدی و کارکردگرایانه در جهت احقاق حقوق شهروندی و سوسیالیزمی بهره برد.

- فدرالیزم چیست؟

فدرالیزم به لحاظ لغوی از ریشه فیدوس یا فیدوریش با منشا تاریخی ٣٠٠ سال قبل از میلاد مسیح در اسرائیل باستان پیش از حکومت مادها و پیشتر از آنها و حتی دولت‌شهرهای یونانی و جمهوریت رومیان شکل گرفتە و به معنای اتحاد و قرارداد و توافق و پیمان است. اما قبل از پیدایش مدرن آن در آمریکا، مونتسکیو در معنی امروزین آنرا مفهوم‌سازی کرد، البته در سدەی چهارم میانه جانز آلتوسیوس در ١٦٠٣ دریافت و استنباط کردە بود که ریشه مشکلات حکومتی و دولتی جامعه ارتباط تنگاتنگی با فدرالیزم دارد و در همین مورد هم تئوری فدرالیستی خود را تدوین نمود که می‌توان به پدر راستین این تئوری از آن یاد کرد که با اندیشەهای آکویناس و کانت و هیوم و اسپینوزا و روسو نهایتا مونتسکیو به رشد و تکامل خود دست یافته است. در ایران باستان نیز ساتراپ‌های هخامنشی و کوستگ‌های ساسانی چنین اداره می‌شدەاند، بعد از ورود اسلام نیز در دورەهای امویان و عباسیان و حکومتهای منطقەای نیز به همین منوال در وضعیتهای مختلف حکمرانی شبه فدرالیزم داشته و بعدها در انقلاب مشروطه دوره قاجاریه نیز با سیستم فدرالی اداره شده است.

 در مفهوم سیاسی آن به گروهی و واحدهایی از آدمهای ساکن آن استانها و ایالتها و یا منطقه و محدوده جغرافیایی گفته می‌شود که با همدیگر متعهد شدە و به نمایندگی از آنها یک حکومت مرکزی متشکل گردیده است که بصورت ائتلافی با هم و در یک کشور و یا در یک مرز مشخص با تقسیم قدرت به مرزبندیهای مشخص سیاسی دست یابند.

 در مختصرترین تعریف کوتاه و کاربردی آن به تعریف دانیل الزاره برمی‌خوریم: حکومت خود در کنار حکومت مشترک. در دیدگاە وهیر (١٩٦٦) چنین آمدە است: قوانین اساسی بە شیوەای تقسیم قدرت را شامل می‌شود کە قدرت حکومت مرکزی در تناسب با وضع قوانین در چارچوب خودمختاری مناطق خودگردان باشد. در تفکر تکنیکی کارل فردریش (١٩٦٨)  اشاره به این دارد که ارتباط قانونی حکومت ملی و تقسیم قدرت با سیاستهای منطقەهای خودمختار. رایکر (١٩٧٥) نیز می‌گوید: جنبشی سیاسی حکومی که فعالیتهای منطقەای و حکومت مرکزی با تقسیم قدرت و  وضع قوانین به اداره کشور می‌پردازند. سلین و واندیور  به سیاستهای کلی و تقسیم قدرت ما بین حکومت مرکزی و حکومتهای منطقەای  می‌پردازند و جینا بیندر (٢٠٠٩) به ضرورت فدراسیونهای وسیع‌تر چون مرزبندی جغرافیایی می‌پردازد و همچنین ایجاد و اضمحلال آن قدرت و قوانین بصورت دوگانه کە هر دو جانب را شامل می‌شود.

فدرالیزم در مجموع به سیستم حکومتی اتلاق می‌شود که در آن حق حاکمیت مطابق قوانین اساسی ما بین قدرت حکومت مرکزی و واحدهای سیاسی تشکیل دهندەی آن همچون ایالتها و استانها تقسیم شده است. نظامی که بر مبنای دموکراسی و با تقسیم قدرت و پیادەسازی قوانین حکومتی با کمک سازمانها و نهادها بین حکومت ملی و ایالتی و یا استانی تقسیم می‌شود، فدراسیون نامیده می‌شود. در قالب کلاسیک فدرالیزم تمرکزگرایی قدرت سیاسی دولت مرکزی محسوب می‌شود اما امروزه به عدم تمرکزگرایی مفهوم می‌شود یعنی در نقطه تقابل با گذشته خود قرار دارد. یعنی؛ سیر تکاملی و یا گذار از سنترالیزم به دیسانترال.

سازماندهی سیستماتیک و تئوریزاسیون فدرالیزم را در دولت شهرهای هلنی یونان می‌توان با اتحادیه‌های آمفیکوتونیک، ایتولی، پلوپونزی و دلوس و اخائیه در یونان کلاسیک شناخت و در قالب مدرن آن به کنفدراسیون کهن سوئیس، جمهوری هلند و کنفدراسیون آلمان و اتحادیه اول و دوم آمریکا به نام ایالات متحده آمریکا بەروزرسانی‌تر مشاهد کرد.

فدرالیسم مدرن و انواع آن

شیوەی مدرن آن در قانون اساسی کشورها توسط مونتسکیو و پرودون در دوره روشنگری پایه‌گذاری شده است، بدین صورت که تفکیک‌سازی سه قوای مقننه، قضائیه و مجریه در کنار مطلقیت حکومت مرکزی انجام می‌گیرد. در قرن بیستم اشکال حکومتهای مدرنتر جمهوری و مردم بر مردم، اعمال و تقسیم قدرت را از کشور به استانها و شهرها توزیع کرد و در نتیجه مجال برای جولان اپوزیسیون و همچنین فرصتی برای مشارکت در توسعه سیاسی اقتصادی کشورها را ارتقا داد. بسته به شرایط جغرافیایی و فرهنگی و همچنین ایدەهای نگرشی دولتی شیوەهای مختلفی را می‌توان مشاهدە کرد کە بە اختصار بە شرح زیر هستند: 

یگانه چون اتریش، دوگانه چون ایالات متحده آمریکا، مشارکتی چون آلمان و سوئیس، رقابتی و همچنین متقارن چون آمریکا و نامتقارن چون اسپانیا مابین چند استان، پایدار و یا آزاد، قبیلەای قومیتی و مذهبی و جغرافیایی همچون کانادا، کامرون و نیجریه و مالزی و هندوستان و امارات متحده عربی و استرالیا و جزایر پلینزی و... کە هر کدام حالات و شرایط مختص به خود را دارند. 

بطور رسمی اولین کشوری که به فدرالیزم مدرن در سال ١٧٨٩ روی آورد ایالات متحده آمریکا و سپس سوئیس درسال  ١٨٤٨ و بعد از آنها کانادا درسال ١٨٦٧ بود. در اتحاد جماهیر شوروی سابق نیز شاهد فدراتیوی از اتحاد جمهوریها و هر ملت یک جمهوری در حیطه اختیارات هر جمهوریت تعیین شده و متمایز بودیم.

فواید فدرالیسم

 هر سیستم و ساختاری سیاسی را می‌توان با کارکرد و نتیجەهای آن بطور مثبت و کاربردی سنجید و از فواید آن بهره برد. در سیستم فدرال این ویژگیها عبارتند از:

سیستم سیاسی لایەای به شکل اتونومی خودگردانی- مشارکت دمکراتیک- تسهیل در مشارکت- توزیع قدرت و تصمیم‌گیری در سطوح مختلف- اکتساب تخصص- اکتساب تجربیات سیاسی و اقتصادی - عدم تمرکز قدرت در فردیت یا در حکومتی مطلقه بصورت تفکیک قوا و ایحاد و وضع قوانی - ارتقای رقابت و آموزش و تربیت و پرورش نیروهای مختص هر منطقه و ملیت.

بطور مشخصی نمی‌توان نکاتی زیانبار و یا ایرادات کلی و فراگیری را برای فدرالیسم قائل شد و محدودشوندگی این روند را به جزئیات و پارتهای کوچکتری در سطوح نازلتر ایالتی و استانی و شهری تقلیل داد و تحلیل کرد که در قوانین ایالتی خودگردان بسیاری از این مواجهات قابل ترمیم و اصلاح خواهند بود. اما برای توازن قوا و تعادل قدرت سیاسی به عدم تمرکز قدرت یا دیسنترالیشن یا همان تمرکززدایی سیاسی روی آورد. توزیع حیطە اختیارات مابین دولتهای فدرال و استانها یا ایالتها  بر اساس قوانین استانی و کشوری بە صورت انتخابات و از سمت نمایندگان احزاب انجام می‌گیرد، بطور مثال دولت فدرال مسئول امنیت خارجی و سیاستها و اقتصادهای خارجی و مالی است در حالی که استانها یا ایالتها در ایجاد امنیت داخلی از طریق پلیس و یا آموزش و اقتصادهای داخلی تعیین کننده هستند.

با نگرش بە تفاوتها و شباهت‌های فدرالیسم اروپایی و آمریکایی و مدلاسیونهای مختلف در بسیاری از کشورهای دیگر می‌شود به طور کاربردی و نظری ایدوئولوژیکی ساختارها را بە خوبی بررسی کرد و به تعمیهای کاربردی‌تری نیز دست یافت که بتوان از آن قوانین بنا به جغرافیا و فرهنگ و تاریخ خود در راستای ارتقای ادارەکردن ایالت و یا استان خود با تعریف نیروهای بومی پرداخت.

  در ساختارهای فدرالیستی نهادهای فدراسیونی با قوه مقننه دو مجلسی عوام و اعیان به نمایندگی مردم و یا یک ملت و یا چندین ملت می‌تواند به وضع قانون و توزیع قدرت دست یابد و برای عدم تداخل با ارای حکومت مرکزی استفاده از پارلمان سنا را می‌توان تجویز کرد که مشارکت رای دهندگان و نمایندگان ملتها و صلاحیت و انتصابات و ضمائن اجرایی و اختیارات جابجایی قوانین و بسط و گسترش حیطه اختیارات را در داگاه عالی فدرال را قضاوت و نظارت و بررسی و برقرار نمود، به نحوی که مشکلات و عدم کارکرد و پاسخگویی‌های مابین ایالات و یا استانها و تداخلات ما بین دولت فدرال و سایر ایالات را به راحتی حل و فصل کرد.

در کشوری نظیر ایران با محدوده جغرافیای گسترده و متنوع که با پیچیدگیهای ملیتی و اتنیکی و مذهبی و فرهنگی و زبانی مختلفی مواجهه است می‌توان بعد از براندازی و تشکیل دولت گذار و ایجاد پارلمان موسسان با شروط چگونگی سیستم ساختاری از طریق انقلاب و رفراندوم با لحاظ کردن شیوه و رویه حکومت و چگونگی تعیین دولت آن به راحتی فدرالیسم را با اتفاق و اتحاد آرا پیادەسازی کرد و روند فدرالیزاسیون را با مشارکت نیروهای بومی با حق تعیین سرنوشت ملیتها و ادارەکردن مناطق زیستن خودشان با حالتی از فدرالیسم ملی - جغرافیایی را تسهیل کرد و چون با استقبال ملتهای دمکراسی‌خواه می‌تواند به خوبی هم جهت باشد امید است که بازتاب و کارکرد مناسبی از فدرالیسم را شاهد باشیم.

خاصیت و ویژگی فدرالیسم چنین است که اتمسفری از پلورالیسم فلسفی و سیاسی را با دمکراسی از طریق عدم افراط‌گرایی و اجتناب از سیستمهای توتالیتر و ایجاد سندیکاها و اصناف خود گردان را ایجاد کند که نهادهای اجتماعی و مردمی با مشارکت و رقابت به متعادل‌سازی روند یاری رسانند. سیاستهای مردم سالارانه فدرالیستی پلورال اصلی راهنما در همزیستی مسالمت آمیز به شمار می‌آید در چنین زمینه و بستری ایجاد دیسکورسها و گفتمانهای تحلیلی و انتقادی به خوبی جهت دهی شده و کانالیزه خواهند شد که کفه سنگین فدرالیسم را با تشکل شایسته سالاری دولتی و انتخاب نمایندگان احزاب از طریق کسب آرا مشخص و با قوانین از پیش تعیین شده ایجاب و ایجاد و به سوی خود می کشاند. با رعایت حقوق سوسیالیستی هر انسان در فردیت و هر ملت درکلیت از طریق نمایندگان و کسب کرسی طیف گستردەای از مردمان با هر عقیده و زبان و فرهنگ و ... اقلیتی را در زیر مجوعەای به نام فدرالیست ایرانی تجمیع خواهد داد. اما متاسفانه و شوربختانه مباحث فدرالی با توجه به چند ملیتی بودن ایران با موانعی چون هژمونی حکومتی کلپیتوکرات و مافیا گونه از فاشیزم مذهبی تئوکراتیک دیکتاتوری خود را قریب به نیم قرن ادامه داده است و همچنین فکریت شوونیسمی فاشیستی سانترالی در سطوح فردی‌گرایی و حکومت و دولت مرکزی روبرو بوده است که با در نظر نگرفتن و عدم تایید و به رسمیت نشاختن دیگر ملیتهای موجود در ایران توسط حکومت و دولت مرکزی همراه بوده و با پیشینەی بلند بالایی از زیر پا نهادن و عدم احترام و کرامت و آسیمیلگی و تبعیض عجین بوده است. 

در جنبش "ژن، ژیان، ئازادی" نیز با مخالفتهای اتیکت‌گرایانه از سمت سلطنت‌خواهان هم‌راستا با رژیم ج ا تضادهای ایوئولوژیکی بوجود آمد که به ملیتها و احزاب اپوزیسیون غیر فارس اتهام زدند و بذر ناپختەای از عدم اطمینان و اعتماد و کارکرد از فدرالیسم را به راه انداختند.  همچنین اتهامات ناروایی چون تجزیه‌طلبی و مبحث تمامیت ارضی را از طریق هواداران و رسانەهایشان به جنبش تزریق کردند این آلودگی سیاسی ساخته و پرداخته فاشیسم باورهای قومیتی و مذهبی بوده است که موجبات عوام فریبی را فراهم ساختەاند با این فکریت که مردمان فلات ایران به راحتی گول خواهند خورد اما با هشیاری و اتخاذ سیاستهای احزاب اپوزیسیون غیر فارس چون احزاب کوردی و بلوچها و آذریها و اعراب و ... به شدت محکوم و پاسخ داده شده است. در دفاع از فدرالیسم بە اختصار همین را می‌توان عرضە کرد کە با درنظر گرفتن رعایت آزادی و حقوق بشر، ساختاری تئوریک و عملی است کە حق هیچ  فردی ولو در اقلیت‌ترین حالت بودن و موجودیت خود باشد، ضایع و پایمال نخواهد شد.  

منابع:

- فدرالیسم در آلمان، آلبرت فونک

- فدرالیسم، آرتور بنز و گرهارد لهمبروخ

- فدرالیزم در کشورهای چند ملیتی، مرکز تحقیقات استراتژیکی حزب دمکرات کوردستان ایران

- فدرالیسم، رولند شتورم و پیتر شتاینهارت

- مقالات فدرالیست، الکساندر همیلتن، جیمز مدیسن و جان جی