آگری اسماعیلنژاد
پدید آورندگان جمهوری اسلامی در آغاز قدرت گرفتن خود روی دو کارکرد مانور میدادند:
١: تحقق حکومتی عاری از فساد و تبعیض و کارآمد از لحاظ خواستهای این جهانی (در اینجا جهان به معنی دینی آماده و در برابر آخرت قرار داد.)
٢: تحقق جامعهای خالی از گناه و ایجاد یک زمینه اجتماعی و عمومی برای رفتن مسلمان به بهشت در آن جهان یا آخرت.
بر همین اساس است که اولین سرود ملی جمهوری اسلامی، بیت اولش چنین بود: "شد جمهوری اسلامی به پا هم دین دهد هم دنیا به ما"
در پروسه زمان و مدت حکومتداری اسلامی در ایران، افغانستان، و حکومت نیمه اسلامی ترکیه مشخص شد که حکومت اسلامی فاقد کارکرد این جهانی است و توانایی آن را ندارد، زندگی این جهانی را سروسامان بدهند ، و در زمینه تحقق توسعه، فقرزدایی، حل بحرانهای محیط زیستی، تساهل با جامعه جهانی و حتی ایجاد حکومت اسلامی با معیارهای اخلاق اسلامی ناتوان هستند.
در شرایط کنونی تبعیض ، فساد در ایران در سطحی قرار دارد، که حتی خود مسئولین جمهوری اسلامی نمیتوانند آن را انکار کنند و سالانه دهها پرونده فساد مسئولین گذشته جمهوری اسلامی در دادگاههای این حکومت حکم داده میشوند؛ پس در عمل حکومت اسلامی کارکرد اولش را از دست داد، یا اصولا کارکرد اولش یک پروپاگاندا بیشتر نبود و نیست.
اما کارکرد دوم این حکومت یعنی تحقق جامعهای بدون گناه و ایجاد زمینه رفتن مسلمانان به بهشت به دو بخش تبدیل شده است:
در بخش اول حکومت به مانند اجراء کننده حدود اسلامی بر گناهکاران عمل میکند، این حدود شامل شلاق زدن، سنگسار و قطع عضو.... است، اجراء چنین احکامی برای یک حکومت اسلامی در واقع تلاشی است، برای وانمود کردن این مسئله که زمینه گناه در عرصه زندگی خصوصی را محدود میکند ، پس لازم نیست مسلمانان نگران باشند، چون حکومت تلاش میکند همه را به بهشت بفرستد.
در بخش دوم حکومت اسلامی تلاش میکند، عرصه عمومی از جنبه گناه و حرام نیز کنترل کند. که در این زمینه دهها قانون و دستور العمل مختلف را صادر کرده و کلیت حکومت اسلامی ملزم به اجراء این قوانین هستند. میتوان به قانونین بستن رستورانها و غذاخوریها در ماه رمضان اشاره کرد. یا جرم انگاری فردی که در ماه رمضان در مکانهای عمومی چیزی مینوشد یا میخورد.
وقتی مسئله کنترل گناه در عرصه عمومی مطرح میشود؛ موضوع جسم زن هم به میان میآید، چون جسم زن در نگاه اسلامی محرک گناه است و اگر این جسم پوشیده نباشد، میتواند محرک مردان شود و این یعنی زمینه گناه در جامعه را افزایش میدهد. مسئله محرک بودن جسم زنان برای مردان بحدی بدهی تلقی شده است که در تمامی بنرهای تبلیغاتی برای حجاب به این مسئله اشاره میشود.
بر همین اساس جسم زن در نگاه حکومت اسلامی عاملی برای جلوگیری از تحقق آرمانهای این حکومت قلمداد میشود، و به این دلیل هم هست که طالبان اجازه تحصیل به زنان نمیدهد و خامنهای اجازه کار زنان را با روشهای پیچیده قانونی و اداری محدود میکند. چون زنان تحصیلکرده خواهان حضور بیشتر در جامعه هستند و این حضور میتواند کارکرد حکومت اسلامی که فرستادن مسلمان به بهشت هست را به چالش بکشد.
در واقع جسم زن در حکومت اسلامی یک مسئله کلان امنیتی است، چون کارکرد این نوع حکومت را به چالش میکشد و بر همین اساس هم حاکمان جمهوری اسلامی چنین در برابر زنانی که خواهان تعیین پوشش خود هستند، بر آشفتند.
با این کارکرد که حکومت اسلامی برای خود تعریف میکنند، باید گفت امیدی نیست که در حکومتهای اسلامی تبعیض علیه زنان کاهش پیدا بکند.