کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

مبارزه زندگی است

23:03 - 17 مرداد 1402

رضا دانشجو

"پاپیون" از آن دسته فیلم‌هایی است که تا مدتها ذهن را درگیر می‌‌کند، می‌شود هر صحنەاش را به داستان کسی گره زد. روایتی بی نظیر از تسلیم نشدن و تن در ندادن به بی عدالتی . جایی که فریاد دادخواهی ات را نمی‌شوند و ناگزیر باید مسیر دیگری را برای احقاق حق انتخاب کرد. اینجا آغاز یک مبارزه است، یک طرفش تسلیم شدن و تن در دادن به خواسته ظالم است و سمت دیگر رهایی است. رهایی که بیشتر اوقات ساده بدست نخواهد آمد و مستلزم عبور از سختی‌ها و گردنەهای صعب العبور است. اراده سست و تردید پایان این مبارزه است جایی که احساس بر اراده غلبه پیدا می‌کند و به قول معروف باید در مقابل سرنوشت تسلیم شد.

آنچه “پاپیون” را فیلمی متفاوت و قابل اعتنا می‌کند اراده خستگی ناپذیر قهرمان فیلم در این  مبارزه است. هیچ چیز نمی‌تواند او را متوقف کند، نه سلول انفرادی او را از تلاش برای فرار می‌ترساند و نه شکارچیان انسان می‌توانند او را مردد کنند، تردید نقطه آغاز شک کردن به درستی یک تصمیم است. او همنشینی با جذامی‌ها را می‌پذیرد با اینکه می‌داند این همنشینی می‌تواند به منزله انتقال این بیماری خطرناک باشد اما به راهی که انتخاب کرده است ایمان دارد، می‌داند ته این مسیر دشوار رهایی است. تبعید به جزیره شیطان اوج این مبارزه است، جایی که او دوباره رفیق قدیمی‌اش را ملاقات می‌کند، دوباره می‌خواهد او را متقاعد کند که اینجا هم می‌توان به آینده امیدوار بود، اما این جزیره یک مرز است میان او و دوستی که دیگر از مبارزه خسته شده است. در نگاه رفیق او، دیگر مبارزه جواب نمی‌دهد، باید تسلیم تقدیر شد. انتخاب او ماندن در این جزیره و انتظار برای مردن است. اما پاپیون دست بردار نیست نامید نمی‌شود، او برای رفیقش از دنیای قشنگ تر حرف می‌زند، از زندگی، از مبارزه برای آزادی. هر طور شده رفیقش را متقاعد می‌کند که مسافر مسیر آزادی شود. موسیقی بی نظیر و فرازمینی  "جری گلد اسمیت" بخشی  جدایی ناپذیر از این داستان امید بخش است، پیوسته و بی توقف. سکانس پایانی پاپیون یک شاهکار به تمام معناست، جایی که پاپیون و دوستش موریس در حال ودواع هستند، علیرغم همه تلاش‌های پاپیون، موریس دوباره ساز مخالف می‌زند، او پشیمان شده است می‌ترسد و جا می‌زند، به پاپیون همه توصیه می‌کند که نرود، چون کشته خواهد شد! چارەای نیست، پاپیون نمی‌تواند بیشتر از این کاری برای موریس بکند، با او وداع می‌کند و بی ترس از امواج سهمگین اقیانوس سوار بر چند تکه چوب، به سمت رهایی می‌رود، سخت اما ممکن، او میان انتظار برای مرگ و تلاش برای زنده ماندن ، راه دوم را انتخاب می‌کند. شکست‌ها هرگز نتوانستەاند اراده او را از بین ببرند او حالا مصمم تر از همیشه است، آزادی رایگان بدست نخواهد آمد باید هزینه داد. پاپیون در حال دور شدن از جزیره شیطان، به سمت رهایی است وآنچه سالهاست در گلویش مانده را فریاد می زند: "حرامزادەها، نگاه کنید من هنوز زندەام"

 

حزب دموکرات کوردستان ایران  در سال‌ها مبارزه با دو رژیم فاشیست، از تنگناها و موانع بسیاری عبور کرده است، از اعدام و ترور رهبران و صدها کادر و اعضا تا کوچ اجباری و آوارگی، از حمله نظامی تا موشک باران، از تلاش برای ایجاد تفرقه تا .... اما آنچه باید گفته شود علیرغم همه این اتفاقات تحمیلی توسط اشغالگران و برخی از رخدادهای ناخوشایند داخلی مانند تجزیه و انشعاب، حزب دموکرات توانسته است به عنوان قدیمی ترین حزب سیاسی فعال نه تنها در جغرافیای کوردستان بلکه در ایران پویاتر از گذشته به فعالیت خود ادامه دهد.

در مقام مقایسه باید گفت بسیاری از احزاب قدیمی که زمانی توان بسیج میلیونی داشتند و تعداد اعضایشان به هزاران نفر می‌رسید اینک نه نامی دارند و نه نشانی. شاید مهم ترین دلیل این تفاوت را در روند شکل گیری این احزاب باید جستجو کرد. بیشتر این احزاب حاصل یک تفکر رایج زمانی و در واقع تابعی از تحولات جهانی و منطقەای بودەاند در حالیکه حزب دموکرات برخواسته از خواست و نیاز جامعه کوردستان و حاصل یک تکامل فکری از ژ_کاف تا جمهوری کوردستان می‌باشد. در واقع حزب دموکرات هرگز چیزی جدا از جامعه کوردستان نبوده و نمی‌تواند باشد.

اهمیت موضوع از این جهت است که آنچه دموکرات را تا کنون سرپا نگهداشته و باعث شده همچنان به عنوان جریانی تاثیرگذار در کوردستان مطرح باشد حرکت در جهت نیازها و خواست‌های کوردستان ایران است.

آگاهی از این موضوع جدا از اینکه می‌تواند عاملی بسیار دلگرم کننده در مسیر عبور از بحران‌ها برای حزب دموکرات باشد به همان میزان تصمیم گیری در این حزب را هم دشوار می‌کند.

شرایط پیچیده این روزها در جغرافیای خاورمیانه، فشار اشغالگران بویژه رژیم جمهوری اسلامی، جنگ قدرت در خاورمیانه، حساسیت این مطلب را دو چندان می‌کند.

تصمیم گیری‌های سیاسی بخشی از فرایند کاری یک حزب است و می‌تواند بسته به شرایط و اقتضای محیط گاها دلخواه مردم نباشد، اما خطوط قرمز مردم کوردستان ایران به هیچ عنوان قابل عبور نیست و نخواهد بود. به عنوان نمونه توقف نبرد مسلحانه در چندین بازه زمانی مختلف می‌تواند به عنوان یک تصمیم سیاسی تابع شرایط دسته بندی شود.

عنصر مبارزه در مقابل اشغالگر به هر شکل و صورتی، بخشی جدایی ناپذیر از حیات سیاسی حزب دموکرات است، این نشان افتخار باید به هر شکل ممکن حفظ شود. این نشان افتخار حاصل خون هزاران شهید سرافراز است و قابل چشم پوشی نیست. مبارزه زندگی است و تسلیم شدن پایان غم انگیز رویای رهایی. واژەها نمی‌توانند حقیقت را تغییر دهند، این موقعیت‌ها هستند که به واژەها هویت می‌دهند.

آنها که بر طبل ناامیدی می‌کوبند و با تلقین این تفکر که "این شکل مبارزه جواب نمی‌دهد" همان رفیق از مبارزه خسته داستان "پاپیون" هستند که می‌خواهند بی ارادگی خود را به دیگران تسری دهند، دنبال این هستند که  تفکر اشتباه خود را توجیه کنند. از "جزیره شیطان" هم می‌شود فرار کرد اگر معتقد به مبارزه بود و اگر به رهایی باور داشت، آن وقت می‌توان مسافر امواج سهمگین اقیانوس شد و سوار به تکه چوبی به سرمنزل مقصود رسید. باید مبارزه را باور داشت، باید به آزادی ایمان آورد آنوقت می‌توان به آینده چشم دوخت، آنجا که این بار بر عکس داستان "پاپیون" رو به اشغالگران در حال فرار و ترک کوردستان کسی فریاد میزند: "حرامزادەها، دیدید آخرش فرار کردید".