کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

غوطەورسازی یادگیری و تاثیرات منفی آن بر جامعه

23:06 - 17 مرداد 1402

جمال رسول دنخه

غوطەورسازی یادگیری فرآیندی است کە در این روش در یادگیری و آموختن زبان غیررسمی از آن بهرە می‌‌جویند. یعنی این کە فرد برای آموختن مثلا زبان فرانسوی در طول روز با کسانی در ارتباط است کە با زبان فرانسوی صحبت می‌کنند و فرد کاملا وارد فضای آن زبان می‌شود. مثل این کە یک کورد بە فرانسە برود و در آنجا این زبان را فرا گیرد.

وزارت آموزش و پرورش رژیم ایران تعریفی کە از این روش دارد بە دو صورت مجزا می‌باشد. نخست این کە آن را بە فردی نسبت می‌دهد کە وی مادرزادی در یک جایی بە دنیا آمدە است کە همە با آن زبان صحبت می‌کنند و متکلم آن را می‌آموزد. مثلا فردی کە لور است بە سبب بە دنیا آمدن در لورستان لوری یاد می‌گیرد یا کسی کە تورک، بلوچ یا از سایر ملت‌‌های ایران باشد.

دوم این کە وزارت آموزش و پرورش رژیم ایران این روش را در کل سیستم آموزشی نهادینە کردە است. دانش آموز تا زمانی کە در مقاطع عالی تحصیلی فارغ التحصیل می‌شود در این دایرە می‌چرخد و دانش او حول محور "طوطی‌وار" می‌گردد.

موضوعی کە در دانش آموزان ایران وجود دارد این است کە دانش آموزان منابعی از کتب درسی را مطالعە می‌کنند کە این منابع درسی بەروز نیستند. منابعی بودە کە بە جای آن کە دانش آموز یاد بگیرد بیشتر سوق دادە می‌شود کە می‌داند، ولی در اصل این است کە واقعا نمی‌داند کە نمی‌داند .

وقتی دانش آموز از مقاطع ابتدایی با این روش جزئی بە صورت کلی در فرایند آموزش قرار می‌گیرد فردی می‌شود کە وی آنچە را می‌داند بە همە موضوعات تعمیم می‌دهد. نمونە بارز این غوطەورسازی یادگیری در دروس تاریخ روی می‌دهد. البتە باید این نکتە را اشارە کرد تاریخ در سیستم آموزش و پرورش ایران تنها دکوری از مباحث تاریخی است و بیشتر تهافت و انکار واقعیت است.

فردی کە بر اساس این روش غوطەورسازی یادگیری چیزی را آموختە است دیگر دنبال چرایی موضوعات نمی‌گردد تا آن را با شاقول فکر بسنجد. برای مثال در درس تاریخ اشارە شدە است کە "منشور حقوق بشر" نخستین بار از سوری کورش نوشتە شدە است و سپس این موضوع بە نمادی مقدس و نایاب تبدیل شدە است و در صورت‌‌های مختلف در ذهن دانش آموزان گنجاندە می‌شود و سپس فرد در دوران بزرگسالی نیز این باور را دارد کە کورش این منشور را نوشتە و هیچ نقد و تفسیری را نه تنها نمی‌پذیرد بلکە بە شخص گویندە نیز حملەور می‌شود.

این موضوع غوطەورسازی امروز در ابعادهای بسیار گستردە و مختلفی در تمامی سطوح جامعە ریشە دوانیدە است. احمد کسروی از طرفداران سرسخت شوونیسم مرکزگرایی در مقالەای کە تحت فرهنگ است یا نیرنگ بە مباحثی از این قبیل اشارە می‌کند کە آموزش و پرورش در بسط و گسترش مفاهیمی دور از منطق مشغول چه کارهایی است. این موضوع بە حدی فراگیر است کە حتی مداحان رژیم ایران نیز با نثرهای آهنگین خود بە دروغ پردازیی‌های می‌پردازند کە گاه‌گاهی صدای خود مسئولان رژیم را در آوردە است. در شبکەهای اجتماعی بە وفور شاهد هستم در قالب طنز درو‌غ‌های آخوندها را چگونە پخش می‌کنند.

مثلا نمونە بسیار مشهود آن این است کە یکی از آخوندها پای منبر داستانی را تعریف می‌کند کە وقتی علی خامنەای رهبر رژیم جمهوری اسلامی ایران از مادر متولد می‌شود با صدای بلند می‌گوید: "یا علی"!!! کدامین منطق و عقل و فهم بر این سخن باور دارد. اما باید گفت این مصداق‌ها در کتب درسی در قالب‌های مختلف بە ذهن دانش آموزان خوراندە می‌شود و سپس باورشان می‌شود. برای نمونە بە منشور حقوق بشر کوروش مراجعە می‌کنیم.

این یادگیری طوطی‌وار موجب می‌شود کە فرد بدون اندیشە چرا و چگونگی بە آموختن یا ازبرکردن مطالب اکتفا کند. این یادگیری موجب می‌شود کە شخص در طول زندگی حکم‌هایی را در باب قضایا صادر کند کە فاقد استدلال است. برای تفهیم سخنان خود کلماتی را به کار می‌گیرد کە در ذهن گوینده نیست.

اکنون در این رابطه به کودکانی اشارە خواهیم کرد کە فارس نیستند و بالاجبار باید فارسی بخوانند و بنویسند. یادگیری طوطی وار یکی از این نمونەهای یادگیریست که سبب می‌شود کودک بدون هیچ درکی از موضوع فقط آن را به خاطر بسپارد. یادگیری طوطی‌وار سمبل یادگیری کور و عین مطلب است، بدون داشتن هرگونه خلاقیت و نوع آوری.

برای یادگیری بسیار مهم است کە فرد بتواند یک صفت را از آن پدیده جدا کردە و به صورت عام و انتزاعی بررسی نماید. روش طوطی‌وار از شیوەهای تدریس سنتی بودە است. در این روش فقط تکرار می‌شود تا یاد گرفته شود. البتە بدون یادگیری معنایی. مشق نویسی، حفظ جدول ضرب، حفظ شعر و ابیات فارسی و غیرە همە نمونەهایی هستند کە دانش آموز بدون درک معانی آن را حفظ می‌نماید.

هیچ دانش آموزی وجود ندارد صرفا مطالبی خاص و مشخص بە وی سپردە شود تا آن را حفظ کند و سپس بازپس دهد. کودکانی کە در مدارس برای نخستین بار وارد جامعەای بە نام مدرسە می‌شوند کسانی هستند مایل هستند شناخت پیدا کنند تا جهان هستی را درک نمایند نە این کە بە آن القا شود کە حسین فهمیدە زیر تانک برود و آنان نیز این را از وی یاد بگیرند. چرا کە همیشە تانک نیست و همیشە جنگ وجود ندارد.

این موضوع سدی در برابر اندیشە است. اندیشەهایی کە می‌تواند راهگشای زندگی فردی و حتی جامعە شود. تا کنون با حفظ کردن علم پیشرفت نکردە است بلکە آنچە علم را به سوی پیشرفت سوق دادە است همان انتقاد، تفکر، آزمایش و تحقیق بودە است. در جامعە ایران نظر کنید سطح تولید علم چگونه است؟ تولید مقالات علمی در سطحی است؟ وضعیت تحصیل چگونە است؟ رغبت بە تحصیل چگونه است؟ و چندها سوال دیگر.

این موضوع بسیار پیچیدە است تا جایی کە اگر مبالغە نکنیم گرە و سدی کە جامعە امروز ایران با هر نوآوری و نوگرایی مخالفت می‌ورزد همین تاثیرات یادگیری غوطەورسازی است. چرا کە فرد چنین تربیت یافتە است کە دانایی در پیش اوست و هر چە او می‌داند همان حقیقت است. "مایکل ورتایمر" می‌گوید: "شخصی که تنها بر اساس حفظ طوطی وار اطلاعات و قواعد و بدون فهمیدن آن هاعمل می‌کند، ممکن است مرتکب اشتباهات ابلهانه‌ای بشود؛ مانند پرستاری که در نوبت شبانه بازدید خود از بیماران، آنان را از خواب بیدار می کند تا قرص خوابشان را بدهد.
من هم که فکر می‌کنم خیلی وقت‌ها مثل آن پرستار هستیم و ما معلمان خواب خلاقیت دانش آموزانمان را با قرص یادگیری طوطی وار و محفوظات به هم می‌زنیم".

کمتر کسی پیدا می‌شود که از سیستم ١٢ ساله آموزش و پرورش خارج شود و از عملکرد آن راضی باشد. چیزی که غلط است غلط است دیگر! در چند دهه اخیر اما دولت‌ها ادعا کردەاند کە تمام تلاش‌ خود را برای بهبود وضعیت آموزشی و پرورشی کودکان و نوجوانان به کار گرفتەاند. سیستم‌های آموزشی پس از انقلاب به ٥-٣-٤ و ٥-٣-٣-١ تغییر کرد و سال‌ها طول کشید تا مسئولان متوجه شوند این سیستم پاسخگو نیست! اما چە کسی پاسخی هم دادە است؟ هیچ کس.

شاید بهتر است نگاهی جزئی‌تر به نظام آموزشی رژیم ایران داشته باشیم. آنجا که دیگر تنها دولت‌ها و وزارتخانه آموزش و پرورش مقصر اصلی نیستند‌! حال انگشت اتهام به سوی موسسات و انتشارات آموزشی است؛ آن‌ها که سال‌ها یار و یاور دانش‌آموزان بودند. کتاب‌های کمک آموزشی بی‌راهه‌ای بود که به کمک آن می‌شد تکالیف در خانه را در کمترین زمان ممکن به ثمر برساند. این‌کتاب‌ها سال‌ها راهنمای دانش‌آموزان برای فرار از انجام تکالیف بود. حال اینکه نظام آموزشی نیز همین را می‌خواست؛ انجام تکالیف به هر قیمتی که شده!

با سازوکارهای از پیش تعیین شده و موضوعات کلیشه‌ای در مدرسه؛ کودک یاد می گیرد که نه برای به کاربردن واقعی دانسته‌ها یاد بگیرد، بلکه یاد بگیرد که دیگران را راضی کند. یاد می‌گیرد که حرف‌هایی که اعتقادی به آن ندارد را به صورت طوطی‌وار حفظ کرده و اظهار کند. یاد می گیرد در زندگی مشی دورویی را اتخاذ کرده، و برای پرهیز از رسوا شدن، همرنگ جماعت شود. یاد می‌گیرد روحیه کنجکاوی، اکتشافگری و ابداع خود را سرکوب کرده و فقط منتظر خوراک محتوایی آماده‌ای که برای او آماده شده است، بشود؛ و اگر خوراک محتوایی هم به او داده نشد، هیچ حرکتی از خود برای یافتن و ایجاد آن انجام ندهد.

این مواردی کە ذکر شدە است بە صورت کلی اشارە گردیدە و هر کدام از این موضوعات خود دارای مسائل منفی دیگری هستند کە به نوبە خود بر جامعە تاثیر منفی خواهند داشت.

سرانجام این غوطەورسازی یادگیری همان چیزی است کە امروز ما شاهد آن هستیم در هر گوشە و کنار این جامعە هر روز پدیدەای نامتعارف بوجود می‌آید کە بە جای این کە مثبت و سودمند باشد مورد سرکوب جمعی از آگاهان جامعە می‌شود و در بیشتر موارد هم نسخەبرداری شدە و پیویستە تولید می‌شود.

بلاگرها، طنزهای بی مایە، چانەزنی، مدسازی، متلک گویی، نابهنجاری‌ها جامعە همە و انواع از این دست نمونەها در گرو این نوع آموزش است کە در بزرگسالی دامن فرد و سپس جامعە را می‌گیرد. هیچ کس جوابگوی این نوع سیستم نیست چرا کە در پشت پردە این آموزش سازمانی با بودجەای نهفتە است کە تنها در فکر بلعیدن پول می‌باشد نە این کە هم و غم جامعە را داشتە باشد. نتیجە آن می‌شود کە قشری از افراد با مهارت و نخبە بە جای زندگی و وقف عمر خود در جامعە چمدان بە دست گرفته و بە کشورهای دیگر مهاجرت می‌کنند و آن چە برای این جامعە می‌ماند جمعی هستند کە فاقد توانایی حل مسائل را داشتە باشند. موضوعی کە امروز از آن بە عنوان فرار سرمایە انسانی و نخبگان جامعە از آن یاد می‌شود.