رضا دانشجو
تعریف میکنند دو تن از خوانندەهای خارج نشین قصد داشتند به شکل غیرقانونی وارد ایران شوند، ماموران رژیم به طریقی از ورود آنها مطلع و در پی دستگیری آنها بودند. خبر ورود این خوانندگان و قرار ماموران برای دستگیری آنها به سرعت در شهر پیچید. مردم همیشه کنجکاو خیلی زود خود را به محل حادثه رسانده و گوشی بدست مشغول ثبت این رویداد تاریخی شدند. بعد از مدت کوتاهی ماموران دو خواننده را دستگیر کرده و از میان جمعیت عبور داده و میخواستند سوار ماشین کنند. صحنه جالبی بود مردم در دو سمت ایستاده و هر یک بر اساس طرز تفکر خود مشغول تشویق و شعار دادن به نفع کسی بودند. عدەای خوانندەهای آن طرف را تشویق میکردند و برای همدردی با آنها بخشی از ترانههایشان را بازخوانی میکردند. عدەای هم مطابق معمول از مزدوران جمهوری اسلامی حمایت و تشکر میکردند. در همهمەی شعارهای زنده باد و مرده باد کسی خودش را انداخت وسط و شروع کرد به دادزدن: که ما سه نفر را کجا میبرید، چرا ما سه نفر را دستگیر کردەاید، از جان ما سه نفر چه میخواهید!!!
اینبار مزدوران حماس ماموریت یافتند تا جنگی جدید را تا خاورمیانه آغاز کنند. این مهمترین ویژگی جمهوری اسلامی در چهل و چهار سال عمر ننگینش بوده است. برای رژیم ولایت فقیه بحران سازی تنها کلید عبور از شرایط ناخواسته است. در واقع سردمداران رژیم ناتوان از تاثیرگذاری بر مردم ایران و ایجاد ارتباط با جامعه آزاد جهانی همیشه در هنگام مشکلات داخلی و منطقەای، تنها گزینەشان ایجاد ناامنی در جغرافیای اطرافشان است. عراق، سوریه، یمن، لبنان، فلسطین و… هیچ فرقی نمیکند. مهم این است که برای مدتی حواسها به موضع دیگری جلب شود. اینکه این بحران آفرینی به قیمت جان هزاران انسان بی گناه و آواره شدن صدهزار نفر ختم میشود، برای رژیم ولایت فقیه هیچ اهمیتی ندارد.
خامنەای نگران از صلح احتمالی عربستانی و اسرائیل که میتوانست معادلات را در منطقه کاملا تغییر دهد، جنگ غزه را آغاز کرد.
جمهوری اسلامی و امنیت و آرامش هیچ نسبتی با هم ندارند. اساسا صلح و دوستی با استانداردهای دیکتاتورها هیچ همگرایی ندارد.
رژیم ولایت فقیه در دهه پنجم حکمرانی خود دچار بحرانهای متعدد سیاسی- اجتماعی است و برای فرار از واقعیتهای حاکم بر جامعه ایران هیچ آلترناتیوی ندارد. بحران اقتصادی فزاینده، انزوای سیاسی، گسست اجتماعی جمهوری اسلامی را تا لبه پرتگاه سقوط برده است. در جریان حوادث انقلاب ژینا، این آسیب پذیری به خوبی خود را نشان داد و این شکاف عمیق میان حاکمیت و مردم به خوبی نمایان شد.
در عرصه خارجی هم، جمهوری اسلامی با عبور از همه هنجارهای خود در حال مذاکره با آمریکا برای مشتی دلار است تا حداقل در کوتاه مدت بتواند وضعیت نابسامان اقتصادی خود را کمی ترمیم کند.
نزدیکی اسرائیل با کشورهای عربی به منزله پایان تئوری اسرائیل هراسی و دشمن خیالی است، جمهوری اسلامی که سالهاست در پشت شعار رهایی قدس در ظاهر خود را مدافع آرمان فلسطین نشان میدهد حالا این موقعیت را بسیار متزلزل میبیند.
در واقع رژیمی که سالهاست در پشت تعدادی هنجار ساختگی پنهان شده است اینک با کنار رفتن پردەها مانند داستان معروف هانس کریستین آندرسن بیش از هر وقت دیگری، لخت بودن و بی لباسیاش معلوم شده است.
از روز آغاز جنگ غزه، احزاب و گروەهای اسلامگرا که متاسفانه عمدتا تحت نفوذ جمهوری اسلامی و دوست رژیم ترکیه هستند جوری وارد کارزار شدند که انگار بخشی از خاک سرزمین آنها مورد تهاجم قرار گرفته است. احزابی که در جریان حمله وحوش داعش نشان دادند چه اندازه سر در آخور دشمنان قسم خورده کورد دارند. کسانی که تا روز آخر هم حاضر نشدند داعش را متجاوز بنامند.
هرچند از گروههایی که سالهاست از سوی رژیم ولایت فقیه از لحاظ مالی تطمیع میشوند و در سرسپردگی آنها به جمهوری اسلامی و دوستیشان با رژیم ترکیه تردیدی نیست نباید بیش از این انتظار داشت اما جای افسوس است که تحت تاثیر این جریانات بسیاری از مردم معتقد هم دنباله روی آنها شدەاند.
در کنار طرفداران حماس، متاسفانه جریان دومی هم هست که از همان آغاز و بصورت روزانه در حال پیگیری حوادث اسرائیل است و هربار در هنگام تهاجم اسرائیل، با بازنشر حملات اسرائیل به غزه نوای پیروزی میخواند!
حال سوال اساسی این است کورد کجای این مناقشه تاریخی است؟ حماس یا اعراب مسلمان و اسرائیل کی و کجا همراه با مردم کورد بودەاند؟ در هنگام حمله داعش به کوردستان، حملات ترکیه به کوردهای سوریه، جنایات جمهوری اسلامی در کوردستان و تهدیدهای احزاب کورد و… اعراب و اسرائیل جز تماشاگری صرف چه نقشی داشتەاند؟ بگذریم که در بسیاری از موارد از متجاوز حمایت کردەاند! سکوت کرده یا در بهترین شرایط به یک بیانیه محکومیت چند خطی اکتفا کردەاند.
این چه بیماری مهلکی است که کورد خود را همیشه یک پای مناقشات سیاسی میداند؟ از انتخابات جمهوریخواهان و دموکراتها در آمریکا تا جنگ غزه!
واقعیت این است که این افراط و تفریط جز سرخوردگی و عمیق شدن شکافهای سیاسی در کوردستان هیچ دستاوردی دیگری نداشته و ندارد. حماس یک گروه تروریستی بوده و هست که با دستور مستقیم جمهوری اسلامی وارد جنگ شده است و به تنها چیزی که فکر نمیکند آرامش مردم غزه است.
تاریخ میگوید اسرائیل حداقل بخشی از فلسطین را اشغال کرده است و حاضر نیست حقوق مردم فلسطین را بدهد. برای مردم کورد به عنوان بزرگترین قربانی اشغالگری حمایت از اسرائیل چه معنایی دارد!
آنچه دردناک است و قابل دفاع، مرگ و آوارگی هزاران انسان بی گناهی است که در جریان این جنگ چه اسرائیلی چه فلسطینی به خاطر سیاست قربانی شدند.
حمایت از مردم مظلوم و بی پناه سند افتخار مردم کورد بوده و خواهد ماند اما واردشدن به مباحث دیگر با توضیحاتی که گفته شد اشتباهی مرگبار است.
در پایان نباید فراموش کرد که اشغالگران کوردستان مترصد هستند از شرایط اینچنینی برای ضربه زدن به مردم کورد استفاده کنند . حملات ترکیه به کوردستان سوریە و تحرکات اخیر جمهوری اسلامی را میتوان در ادامه همین سیاست ارزیابی کرد.