کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

ژینای ما و مهسای آنها

12:07 - 16 مهر 1402

رحمان سلیمی


سالی کە گذشت در کنار رخدادها و اتفاقات کم نظیری کە در جریان خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی  افتاد، شاهد پررنگتر شدن مرزبندیهای هویتی و در کنار آن پردەافکنی از رخسار تمرکزگرایی و تمامیت خواهی در کسوت اپوزیسیون بودیم. البتە باید اعتراف کرد کە چنین تفکراتی در سطح جامعە خریداران زیادی ندارد و مروجان و مشوقان آن عبارتند از حاکمیت جمهوری اسلامی، بخشی از اپوزیسیون عمدتا خارج نشین و البتە روشنفکرانی کە هنوز از برهەی اوایل سدەی ٢٠ برلین رها نشدەاند. 
انکار تنوعات ملی و مذهبی بعنوان شاکلەی ناسیونالیسم خودخواندەی ایرانی کە بیش از یک سدە است با قداست بخشیدن بە تاریخ و فرهنگ و ادبیات فارسی - شیعی سعی در همگن سازی جامعە کثیرالملل ایران دارد، بە مثابەی چونان ایدئولوژی‌ای درآمدە است کە بیرقداران آن نە تنها نتوانستە یا نخواستەاند انقلاب ژینا را درک کنند بلکە عملا بە بخشی از تلاشهای جمهوری اسلامی در راستای انحراف این انقلاب درآمدە و با همان رویکرد برتری‌طلبانەی رژیم، در کسوت ضد انقلاب ظاهر شدە و لطماتی جبران ناپذیر بە خیزش مردمی وارد کردند و کمک شایانی بە یک فرصت سوزی تاریخی دیگر در ایران کردند. نکتەی طنز و البتە تلخ ماجرا، تحجر فرهنگی و برهنگی اخلاقی نخبەی سیاسی و حتی آکادمیک حامی تفکر ایرانشهری است کە کە بە سان شعبان بی مخها بە مخالفان خود حملە کردە و اندک استدلال و تعقلی را در این مجال برنمی تابند. مدعیان این تفکر از پرسش و البتە پاسخ بە این پرسش گریزانند کە حاصل یک قرن سیاست انکار و سرکوب ملل غیرفارس، مگر نە اینکە مطالبات هویت‌خواهی آنان را شدت و حدت بخشیدە است.
جنبش هویت‌خواه کوردستان بعنوان فعالترین و منسجم ترین جنبش اجتماعی - سیاسی کە خواستگاه انقلاب ژینا و هموارە پیشگام مبارزات انقلابی در ایران بودە است، متنی معنادار در حاشیەی ایران خلق کرد کە بە سرعت بین تمام ملیتهای ایران تکثیر شد و علیرغم مطالبات صریح هویت‌خواهانە، کمک شایانی بە ایجاد همگرایی در میان همەی ملیتهای ایران و از جملە مرکزنشینان کرد، طوری کە تاریخ مدرن ایران چنین همبستگی فراگیری را بە خود ندیدە بود. این واقعیت کە همگان بر آن واقف بودند ولی برخی نمی‌خواستند بپذیرند، نوید تمرکززدایی در همەی سطوح ازخانوادە گرفتە تا جامعە و در همەی عرصەهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را می‌داد، واقعیتی کە بە مذاق ناسیونالیسم تمرکزگرای هجومی عمدتا خارج نشین خوش نیامد و بتدریج گسلهای عمیقی در میان جریانات سیاسی نمایان گشت. تنزل مانیفست زن، زندگی، آزادی بە یک شعار و فروکاستن مطالبات عمیق آزادی‌خواهی مردم بە آزادیهای اجتماعی از رهگذر عبور از دولت جمهوری اسلامی بەجای حاکمیت توتالیتر و مناسبات سیاسی فاسد، از ترفندهای اپوزیسیون مذکور بود کە تلاش داشت با حفظ مناسبات سیاسی دیکتاتورمآبانە کە اتفاقا ریشەای تاریخی در ایران داشت، در مسند قدرت قرار گیرد. آنان با درک غیرواقعی از تحولات داخل ایران و نسل انقلابی امروزی، سودای تمرکزگرایی غیردینی در سر می‌پرورانند، غافل از اینکە عمق مطالبات مردم را نمی‌توان با کودتای از نوع شاه-مصدقی دیگری بە فنا داد. 
جنبش انقلابی ژینای کوردستان حامل پیامی روشن است کە ریشە در دهەها مبارزات بردوام دارد و برنامە و سازماندهی و انسجام تاریخی آن مانع از انحراف آن می‌شود. کما اینکە در یک سال گذشتە کوردستان شاهد اعتراضات و اعتصابات دامنەدار و در عین حال تاثیرگذاری وسیع احزاب و جریانات سیاسی بویژە حزب دموکرات کوردستان ایران و البتە دیگر احزاب کورد بودە است. شدت سرکوب در کوردستان و حملەی موشکی و پهپادی و رسانەای جمهوری اسلامی علیه این احزاب، ناشی از هراس رژیم از عمق مطالبات مردم کوردستان و ترس از سرایت آن بە دیگر مناطق ایران بود. ژینای ما رمز مبارزە با ستم ملی، جنسیتی، فرهنگی و اقتصادی شد، فریاد رهایی طلبی ملتی شد کە کلیت نظم سیاسی، اجتماعی در ایران را بە چالش طلبید. در حالیکە مهسای آنها سودای یک وارونگی تاریخی را در سرهایی پروراند کە مترصد نشستن بر سریر قدرتی بودند کە بر مناسبات سیاسی آن خدشەای وارد نیاید. آنان نیک می‌دانستند کە چنین نتیجەای در بطن جنبش ژینا محقق نخواهد شد و فریاد جامعەی ایران با همەی تنوعاتش گذر از نظم تنش‌زایی است کە در یک قرن گذشتە بطور سیستماتیک بە بحرانهایی دامن زدە است تا در خلال آنها، تنشهای ملی و مذهبی را بە فرصتی در راستای تشتت جامعە و ماندن در قدرت تبدیل نماید. شاید اگر ملل ایران تجربەی بلوک بندیهای سیاسی در یک سال اخیر را نداشتند، تفکیک ژینای ما و مهسای آنها دشوار می‌شد و تمرکزگرایی در قبایی دیگر بخت پیروزی داشت و دگربار ملل تحت ستم ایران بە دام می‌افتادند و توان تمییز نحلەهای سیاسی و فکری را از هم نداشتند. ولی واقعیت این است کە خیزش انقلابی ژینای ما چنان کاربستهای سیاسی و فکری را در جامعەی ایران بنیان نهاد کە چیزی جز انقلاب دموکراتیک بر پایەهای مفاهیم مدرنی چون فدراتیزە کردن ایران و تحقق عدالت سیاسی و اجتماعی در چشم انداز این انقلاب را نمی‌توان متصور شد.  
در حالیکە جنبش مهسای آنها محصول خیالبافی‌های چندین سالەی این گروهها مبنی بر جابجایی قدرت در ایران بود، تصوراتی کە از سندرم "سالها دوری از جامعە" نشات می‌گرفت. همین خیالپردازی‌ها در کنار عدم انسجام تشکیلاتی و نبود چشم‌انداز سیاسی روشن نزد تمرکزگرایان بە اصطلاح اپوزیسیون بود کە آنان را دست بە دامن نهادهای جمهوری اسلامی و از جملە سپاه پاسداران کرد تا در فرایند انتقال قدرت یاریشان دهند کە آشکارا در موضعگیری‌هایشان نمایان بود. 
واقعیت آنست کە هرچند عقبەهای فکری تمرکزگرایی در سطح جامعە نیز امتداد دارد، ولی فریادهای زن، زندگی، آزادی در گوشە و کنار ایران و از جملە در سطح کلان شهرها موید آن است کە مطالبات حقیقی روزانەی مردم در کنار ارزشهای جهانشمول و احترام بە حقوق ذاتی انسانها، بر خواستهای ایدئولوژیک و افراطی می‌چربد و جامعەی متکثر ایران دریافتە است کە دیگر توان درافتادن با گسلهای ملی، سیاسی، مذهبی و جنسیتی را کە عمدتا حاصل تفکرات ویرانساز ایرانشهری است، ندارد.