آرام قلیزاده پیرانجوق
برخی از به اصطلاح روشنفکران کورد و بعضا غیر کورد معتقد و یا حداقل مدعی هستند که زبان کوردی، پاسداری از آن و رواج آن مابین ملت کورد در کوردستان و یا در خارج از کوردستان مسئلهای نه چندان حیاتی و یا ثانوی میباشد. همچنین برخی دیگر از به اصطلاح صاحب نظران همه سعی خود را بر این بنا کردەاند که زبان را به عنوان مجموعهای از کلمات فاقد معنی خاص نشان دهند. ولی هر دو این نظریات از دید من دارای چندین مشکل اساسی و مهم میباشند. هدف من در این مقاله در مرحله اول بررسی این نظریهها و در مرحله دوم نیز تحلیل این دیدگاها با به کار آوردن دیدگاهای مایکل بیرام (٢٠٠٦) استاد صاحبنظر در زمینه هویت، حقوق اقلیتها و فرهنگ خواهد بود.
مایکل بیرام (٢٠٠٦) معتقد است که زبان یک شخص را از یک فرد تبدیل به عضوی از یک گروه اجتماعی میکند و چون ما به عنوان شهروند، شخص و یا عضوی از یک خانواده نیازمند هستیم که متعلق به یک گروه اجتماعی باشیم زبان نقشی حیاتی را در این روند ایفا میکند. به عبارتی دیگر چیزی که ما را از یک شخص بدون پیوند اجتماعی به یک عضو دارای حقوق، روابط و هویت تبدیل میکند، عضویت ما در یک گروه اجتماعی میباشد و این مسئله فقط زمانی مهیا میشود که ما شرط اصلی مختص به عضویت در این گروه را داشته باشیم. این شرط، تسلط فرد بر زبانی میباشد که نسلهای قبل آن را به کار برده، توسعه داده و همچنین از طریق لنز این زبان، جهان پیرامون خود را درک کرده است. بنابراین چون هر شخصی در چارچوب یک گروه اجتماعی به دنیا میآید، برای مرتبط کردن این شخص با زبان مادری که پنجرهی ورود او و دسترسی به منابعی از نظیر پیوند دار شدن با تجربه گروهی نسلهای قبل از وی میباشد، این شخص باید بر زبان مادری خود تسلط داشته باشد. ما به عنوان فرد نیازمند عضویت در گروه اجتماعی میباشیم که اجداد ما آن را به وجود آوردهاند، بنابر نظریه مایکل بیرام (٢٠٠٦) و بنابراین هر شخصی که زبان مادری را کم اهمیت و یا ثانوی جلوه دهد در صدد گمراهی مبارزه ملت کورد برای دسترسی به حقوق انسانی این ملت ميباشد. پدیدهای که ما را به یک ملت دارای حق و حقوق مختص به خود میکند، عضویت ما در گروه اجتماعی به وجود آمده بر پایه زبان و تاریخ مشترک ما میباشد. بنا بر این عدم پافشاری بر پاسداری و ترویج زبان کوردی نه تنها اشتباه میباشد بلکه آغازگر از بین رفتن هویت گروهی ما که بر پایه زبان مشترک ما بنا شده است خواهد بود. لذا از نظر من ما باید با هرگونه ذهنیتی که درصدد کمرنگ جلوه دادن زبان مادری ما میباشد مبارزه کنیم.
جدای از پدیدهای که در بالا به آن اشاره کردم باید بگویم که بعضی از اشخاص کورد و یا غیر کورد در تلاش هستند که زبان مادری را تنها به عنوان مجموعهای از کلمات نشان دهند تا نقش آن را در مبازه ما برای به دست آوردن حقوقمان کمرنگ و درنهایت از بین ببرند. ولی زبان در اصل سمبل هویت، جهانبینی مختص به ملت کورد و هویت گروهی ما میباشد. زبان ما میراثی است که ما از تاریخ مشترک و هویت منحصر به فردمان به ارث بردهایم و عدم پافشاری بر اهمیت و رول آن به عنوان عنصر اصلی موجودیتمان موجب از بین رفتن ما به عنوان یک ملت خواهد شد. اگر زبان ما به عنوان نقطه مشترک شخصیت گروهی ما از بین برود مبارزه ما برای احقاق حقوقمان ضربهای جبران ناپذیر خواهد خورد.
در انتها در این بخش سعی خواهم کرد مطالب و نظراتم را در مورد موضوعاتی که بررسی کردم جمعآوری کنم. نکته اول: من معتقد هستم که زبان مادری ما نقشی جایگزین ناپذیر در مبارزات ما دارد. نکتەای که با نظریات مایکل بیرام(۲۰۰۶) همخوانی دارد. هرگونه تلاشی برای اثبات خلاف این دید باید با انتقاد مواجه و مردود اعلام شود. نکته دوم: زبان مادری و نه تنها زبان کوردی مجموعهای از تجربه تاریخی یک ملت و جهانبینی مختص به آن ملت است لذا تمام تلاش ما باید به صورتی سيستماتيک و گروهی بر حفظ و توسعه زبان مادریمان باشد. در پایان لازم میدانم تا بگویم که برای تداوم حیات موجودیتمان به عنوان اعضای ملت کورد لازم است نظریههای بیان شده در این مقاله به جدیت گرفته شود.