کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

بنیادهای اساسی جنبش ژینا

23:40 - 28 مهر 1402

جمال فتحی


در هیچ مقطع تاریخی و در تمامی حوزەهای انسانی بە ویژە حوزەهای سیاسی و اجتماعی هیچ رویدادی بی دلیل نبودە و هیچ واقعی خود بە خود و یک بارە بوجود نمی‌آید. حال نیز کە در آن قرار داریم از این قاعدە مستثنی نیست و روی دادن حوادث بیشتر دست‌خوش فاکتورهای هستند کە ریشە در نوع مناسبات سیاسی و اجتماعی جامعە دارند. برای همین است کە این عصر کە بە عصر تکنولوژی و اطلاعات سریع اسم گذاری شدە حوەزەهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نە تنها بر یکدیگر تاثیر و تاثر دارند بلکە بیشتر اوقات نیز تصمیماتی در این حوزەها در روند پیشرفت و پسرفت کشورها و جوامع بر یکدیگر نیز نقش دارند. یکی از این مسائلی کە بی تاثیر از فاکتورهای پیش از خود در جامعە نیست و همچنین بر حوزەهای دیگر نیز تاثیر می‌گذارد، مسئلە انقلاب و خیزش‌هایست در جامعەها رخ می‌دهند کە هم می‌توانند مسیر جامعە را بە راە واقعی و مطلوب خود هدایت کنند و هم می‌توانند بە بیراهە بکشانند. نمونەهای انقلاب صنعتی فرانسە و انقلاب ایران در ٥٧ در این مورد صدق می‌کنند، کە یکی نە تنها مسیر جامعەای کە از آن برخاست، بلکە تغییرات اساسی را در جوامعی دیگری نیز برای قرنها ایجاد نمود، و دیگری مسیر نە تنها ایران بلکە جوامع دیگری نیز را بە بیراهە کشاند و هنوزم مردمان این جوامع از عواقب و نتایج این انقلاب زجر می‌کشند و قربانی می‌دهند. 

ژینا، اعتراض یا انقلاب؟
این توضیحات مختصری کە در بالا دادە شد، برای باز کردن و زمینەسازی بود کە این حرکتی کە بە نام "ژینا" با شعار (زن، زندگی، آزادی) اکثر شهرهای ایران را در برگرفت، آیا رگەهای انقلاب و جنبش را در آن می‌توان جست یا اینکە حرکتی موقتی بود و آنرا باید از زمرە نارضایتی‌های قلمداد کرد کە سالهای قبل از آن در ۷٨ (کوی دانشگاە)، ٨٨ (جنبش سبز)، ۹٦ و ۹٨ کە برخی آنرا انقلاب گرسنگان می‌گفتند، در ایران بوجود آمدند. اگرچە این نارضایتی‌ها نیز در جنبش ژینا بی تاثیر نبودە، ولی در ذات خود نمی‌توان بر آنان اسم جنبش و انقلاب گذاشت، چون اساسا در این حرکات هیچ شعار یا هدف بنیادی و اساسی یافت نمی‌شود و دیگر روند آنها اساسا عمومی و فراگیر نبود و تنها بخشی از جامعە را در بر‌می‌گرفت. در حالیکە فرق جنبش ژینا با دیگر نارضایت‌های پیش از خود، در این بود کە پیش از هر چیزی شعاری را از بطن خود، بدونە تئوریزە کردن و وقف وقت تولید کرد کە فراگیر و بنیادی بود. فراگیر بود چون نیمی از این جامعە ایران (چە ملت فرادست و چە ملت‌های دیگر) کە زن می‌باشد در بر می‌گرفت کە از هرگونە حقوق انسانی خود محروم هستند. بنیادی بود چون از تمام  افراد جامعە نمایندگی می‌کرد و زندگی‌ای را فریاد می‌زد کە در ایران زیر سلطە جمهوری اسلامی نوع و کیفیت آن زیر سوال رفتە است و این مسئولان این رژیم و بیشتر از همە خامنەای هستند کە نوع و روش زندگی مردم را تعیین می‌کنند و در نهایت اساسی بود چون این جنبش می‌خواست تمامی افراد جامعە را از حقی کە اولیە و بدونە شرط و شروط هست، برخوردار کند و آن هم حق آزاد بودن و مختار بودن در تعیین سرنوشت خود می‌باشد.
خاصیت، گوناگونی و نقطە مشترک جنبش ژینا:
اگر با نگاهی دقیق‌تر و عمیق‌تر بە این جنبش نگریستە شود، بی همتا بودن آن را  می‌توان درک کرد، چون اساسا تمامی جنبش‌های تٲثیرگذار در تاریخ جنبش‌های بودەاند کە بە عمق جامعە فرو رفتەاند و دست را روی نکاتی گذاشتەاند کە هم محور و موضوع بیشتر افراد جامعە بودە و هم پاشنە آشیل حکومت‌های دیکتاتوری. در واقع این موضوع اصلی کرامت‌محور بودن جنبش ژینا می‌باشد و بە وضوح در جنبش و انقلاب ژینا در شعار اصلی آن (زن، زندگی، آزادی) فریاد زدە می‌شد و علیرغم وجود اختلافات ملی، مذهبی و حتی طبقاتی تنها نکتەای بود کە مخالفان جمهوری اسلامی را در حول برنامەای جدید جمع کرد و از تهران گرفتە تا شهرهای دیگر، این شعار کە بن مایە آن "کرامت" و رهایی از صغارتی بود کە سال‌هاست جمهوری اسلامی برای آن هزینە کردە و در زیر پوشش اسلام و انقلاب خواستە حاکمیت تعدادی محدودی را بر جامعە ایران تحمیل نمودە است.
بنابراین برجستەترین نکتە این جنبش، انسانی بودن و محور بودن قابلیت‌های حقوقی انسانی آن است و از‌ این جهت در تاریخ مبارزات مردم ایران جنبشی کە بە این شکل بتواند اکثریت جامعە را متحد سازد و در هر نقطەای از‌ ایران با ویژگی مختص آن بخش بتواند مردم را علیە ظلم و ستم حاکمیت جمهوری اسلامی بە میدان بیاورد بی نظیر و بی مانند بود. اگر بە تظاهرات و اعتصابات مردم مناطق مختلف ایران نگاهی موشکافانە داشتە باشیم بە وضوح هم گوناگونی نوع اعتراضات و اعتصابات را مشاهدە می‌کنیم هم نقطەای مشترک را در همە آنها می‌توان یافت و آن هم خاصیت برانداز بودن آنها است.
این اعتراضات و اعتصابات کە در شهرهای ایران انجام می‌گرفتند ولی پایگاە مستحکم آن در بلوچستان و کوردستان بود و در اصل مبدٲ آن کوردستان بود، بە شکل خودجوش چنان مدیریت می‌شدند کە سپاە پاسداران و نیروهای نظامی دیگر با آنکە ادعای دارابودن کنترلی قوی در مدیریت اعتراضات داشتند، عاجز ماندە بودند و حتی در برخی موارد نیروهای سرکوبگر آنچنان خستە و درماندە بودند کە با کمبود نیرو و نیرو ناتوان روبرو می‌شدند.
تمامی این مباحثی کە بدانها اشارە شدە دال بر ریشەدار بودن و معنادار بودن این جنبش و تفاوت آن با جنبشهای پیش از خود بود. چونکە شکستن کرامت انسان بە دست انسان‌هایی کە با ادعای رهایی ایران و مردمانش از دست استبداد و فقر بە قدرت رسیدن، نکتەای بود کە بیش از ٤۰ سال است هر روزە تکرار می‌شود و هر بار با شکل و نوع تازەای هویت‌های فردی و جمعی مورد اهانت و بی حرمتی مسئولان و مزدوران این رژیم قرار می‌گرفت. 
بنیادهای اصلی جنبش ژینا:
اگر زنان در جوامع آزاد و دموکراتیک حق این را دارند کە بە مراحل و پستهای سیاسی و اجتماعی والای جامعە دست یابند، در ایران نە تنها این حق را بە آنان روا نمی‌دارند، بلکە در قالب حجاب و نوع پوشش آنان را مورد آزار و ممانعت‌های قانونی قرار می‌دهند. زن، کە یکی از بنیادهای اصلی جنبش ژینا بود در ایران دارای چنان پتانسیلی هستند، کە در صورت عدم استفادە بهینە از این پتانسیل می‌تواند بە عاملی بازدارندە در سیر تحول و پیشرفت جامعە تبدیل گردد و بە جرقەای تبدیل شود کە پایەهای حکومت دیکتاتوری را بە خطر بیاندازد. همانطور کە در انقلاب ژینا شاهد آن بودیم. دومین بنیاد اصلی این انقلاب "زندگی" و کیفیت آن می‌باشد. کیفیت زندگی میلیون‌ها ایرانی در زیر چرخە سیاست‌های غلط مسئولان جمهوری اسلامی و آمال‌ها و ایدەها قرون وسطایی آنان بە تباهی کشیدە شدە و روزانە در اخبار و گزارشات حقوق بشری شاهد خودکشی افرادی در این کشور هستیم کە دلیل بیشترشان مسائل اقتصادی و یا یٲس و ناامیدی است کە جمهوری اسلامی باعث و بانی آن می‌باشد؛ کە البتە فاکتورها و عوامل دیگر نیز در این مورد  دخیل هستند کە فاکتور فرهنگی برجستەترین آنها است کە بە نوع سیاست رسانەای و فرهنگی حکومت و نهادهای مربوطە بر‌می‌گردد.
سومین و اساسی‌ترین بنیاد جنبش ژینا "آزادی" است کە مردم ایران سال‌هاست از آن محروم گشتەاند. این حق کە از‌ ابتدایی ترین حق طبیعی هر انسانی است، بە دلیل سیاست‌های اسلامی ـ شیعی ویژە جمهوری اسلامی از انسان و فرد ایرانی گرفتە شدە. آزادی در ایران بە حدی در بحران قرار گرفتە کە افراد ایرانی از سادەترین حق انتخاب کە همان نوع پوشش است محروم گشتە و آزادی بیان  چیزی است کە برای ایرانیان آرزو گشتە و هیچ کس غیر از رهبر جمهوری اسلامی نمی‌تواند آزادانە نظرات خود را اعلام دارد. آزادی واقعی فرد ایرانی تا حدی زیر سوال رفتە کە حتی در برخی موارد حق انتخاب رشتە تحصیلی، محل زندگی و نوع زندگی و امرار معاش از‌ آنان گرفتە می‌شود. آزادی و حق زندگی و رهایی زن از هرگونە ستم و تبعیض جنسیتی در سر لوحە جنبشی قرار گرفتە کە پایەهای حکومتی را بە لرزە درآورد و برای همین است کە در سالگرد شروع این جنبش در ٢٦ شهریور، رژیم تمام قوای نظامی خود را در کوردستانی جمع کرد کە مبدٲ و محل برخواستن حرکت عظیمی بود کە حداقل در طول تاریخ حاکمیت جمهوری اسلامی بی نظیر بودە. اگر در انقلاب فرانسە، در سال ۱۷٨۹، شعار "آزادی برابری برادری" را سر لوحە خود قرار این انقلاب قرار گرفت و سبب تحولات عظیمی پس از‌ خود شد، کوردستان نیز باید بە خود ببالد کە شعار "زن زندگی آزادی" سر لوحە مبارزە نوینی قرار گرفتە کە نوید بخش تحولات بنیادی می‌باشد.