کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

حماس ابزار رژیم ایران برای جلوگیری از صلح عرب‌ها و اسرائیل است

00:10 - 30 مهر 1402

دکتر رضا پرچی‌زاده

اوایل روز ۷ اکتبر ۲۰۲۳، گروه تروریستی حماس، پس از پرتاب هزاران موشک به عمق خاک اسرائیل، از طریق زمین، دریا و هوا به جنوب این کشور حمله کرد، صدها شهروند غیرنظامی اسرائیلی را کشت، و تعداد زیادی را گروگان گرفت. در مقایسه با حمله به برج‌های تجارت جهانی در نیویورک در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ که به مرگ نزدیک به ۳۰۰۰ نفر انجامید، واقعه اخیر به "یازده سپتامبر اسرائیل" تعبیر شده است.

طی روزهای پس از حادثه، شماری از سیاستمداران غربی و چندین نشریه آمریکایی به نقل از مقامات اطلاعاتی-امنیتی در غرب و خاورمیانه گفتند که جمهوری اسلامی عامل این حمله بوده است. به گفته آنها، افسران سپاه پاسداران و نمایندگان حماس و حزب‌اللـه به مدت چند ماه در بیروت برنامه این عملیات را می‌ریخته‌اند. در آینده حتما جزئیات بیشتری آشکار می‌شود. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، در آخرین اظهارات خود در این باره گفت که درگیری میان اسرائیل و حماس "جنگ جهان متمدن با یک محور شیطانی به سرکردگی ایران و شرکای آن" است.

با نظر به حمله حماس به اسرائیل، در این مقاله قصد دارم تاریخچه روابط جمهوری اسلامی با این گروه تروریستی را بشکافم، و نشان بدهم که چگونه این رژیم، که پدرخوانده تروریست‌های اسلامگراست، برای پیشبرد مقاصد یهودستیزانه، ایدئولوژیک و امپریالیستی خود از حماس استفاده می‌کند.

از آغاز جنگ‌های عرب‌ها و اسرائیل در سال ١٩۴٨، رهبری جنبش‌های ضداسرائیلی نزد فلسطینی‌ها در دست ناسیونالیست‌های عرب با گرایشات عمدتا سوسیالیستی بود. "سازمان آزادی‌بخش فلسطین" (ساف)، که از اواسط دهه شصت میلادی با رهبری کاریزماتیک یاسر عرفات خود را مطرح کرد، از همین دست سازمان‌های ناسیونالیستی عربی بود که در گذار زمان به مهمترین جنبش ضداسرائیلی در میان فلسطینیان تبدیل شد.

بسیاری از اسلامگرایان و چپ‌گرایان ایرانی در تب و تاب "امپریالیسم‌ستیزی" سال‌های جنگ سرد به عرفات علاقه‌ای عمیق پیدا کرده و بعضا زیر نظر سازمانش آموزش دیده و در رکابش جنگیدند. پس از انقلاب ۵٧ در ایران نیز عرفات بلافاصله برای دستبوسی خمینی به تهران رفت، که در نتیجه خمینی بیانیه معروفش به منظور "فتح قدس" و "محو اسرائیل از صفحه روزگار" را صادر کرد. بدین‌ترتیب بود که جمهوری اسلامی از ابتدا اسرائیل‌ستیزی را سرلوحه کار خود قرار داد.

با این وجود، پس از حدود نیم قرن درگیری با اسرائیل که هیچ دستاورد عملی برای فلسطینی‌ها نداشت، عرفات در نهایت به این نتیجه رسید که جنگ و عملیات چریکی و تروریسم در برابر نیروی نظامی قاهر اسرائیل راه به جایی نمی‌برد، و باید برای مساله فلسطین راه حلی سیاسی پیدا کرد. ساف پس از فروکش کردن تب و تاب ناسیونالیسم عربی و از دست دادن بزرگترین حامیان خود مثل جمال عبدالناصر و صدام حسین در نهایت با حمایت پادشاهی‌های عربی متمایل به صلح با اسرائیل شد. این تغییر رویه به پیگیری روندی سیاسی از سوی فلسطینی‌ها در قبال اسرائیل انجامید که تا زمان مرگ عرفات در سال ۲۰۰۴ ادامه داشت، و پس از او نیز همراهانش همچون محمود عباس (ابومازن) در جنبش "فتح" به طور عمده پیگیر همین رویه سیاسی به قصد عادی‌سازی و صلح با اسرائیل بوده‌اند.

روند مذاکرات ساف-اسرائیل که با "قرارداد اسلو" (١٩٩٣) آغاز شد، و با میانجی‌گری ملک حسین پادشاه اردن در اواخر قرن بیستم حتی تا آستانه صلح فلسطینیان با اسرائیل نیز پیش رفت، باعث شد عرفات به مرور از چشم جمهوری اسلامی بیفتد، به‌طوری که در سال‌های آخر عمرش رژیم ایران آشکارا او را ناسزا می‌گفت و به خیانت و سازش‌کاری متهم می‌کرد. تاریخ مصرف ساف برای تهران تمام شده بود.

در این زمان جمهوری اسلامی به دنبال جایگزین مناسبی در میان فلسطینیان برای ادامه سیاست‌های اسرائیل‌ستیزانه خود می‌گشت، و آن را در قالب سازمان اسلامگرای نوپای حماس پیدا کرد. حماس را شیخ احمد یاسین در سال ١٩٨٧ به عنوان شاخه‌ای از اخوان‌المسلمین بنیان گذاشت. در منشور آن که در سال ١٩٨٨ منتشر شد، هدف این سازمان محو اسرائیل و تشکیل حکومتی اسلامی در سرزمین فلسطین عنوان شده است. حماس از همان آغاز کار به عملیات‌های تروریستی و انتحاری نه تنها بر ضد ارتش و شهروندان اسرائیل که بر ضد فلسطینیانی که مخالف روش‌های اسلامیستی و تروریستی آن بودند پرداخت.

حماس و فتح که هر دو برای هژمونی در سیاست فلسطین تلاش می‌کردند، در سال ٢٠٠٧ درگیر نبردی خونین شدند که طی آن تعداد زیادی از دو طرف کشته شدند، اما در نهایت حماس توانست فتح را کوبیده و آن را از نوار غزه اخراج کند. برای کنترل کامل بر سیاست فلسطین، حماس حتی قصد داشت محمود عباس را در دفترش در غزه ترور کند، که موفق نشد. پس از این واقعه، فعالیت فتح بطور عمده به کرانه باختری رود اردن محدود شد. بعد از جنگ ٢٠٠٧، حماس کنترل کامل نوار غزه را در دست گرفت، و در این مدت به سبک جمهوری اسلامی شیوه حکومت اسلامگرایانه را پیاده کرده است. در نوار غزه حجاب برای زنان اجباری است، مصرف الکل ممنوع است، و روابط زن و مرد باید کاملا "اسلامی" باشد، و تمام این موارد توسط نیروهایی مشابه گشت ارشاد جمهوری اسلامی کنترل شده و با "خاطیان" به شدت برخورد می‌شود.

حماس از زمان حاکم شدن بر نوار غزه جنگ‌های زیادی با اسرائیل به راه انداخته است که در آنها به استفاده از "سپر انسانی" و به کار گرفتن غیرنظامیان فلسطینی شامل زنان و کودکان برای پنهان کردن خود از یورش‌های اسرائیل متهم است. جمهوری اسلامی منبع اصلی تسلیحات و فناوری تسلیحاتی برای حماس است. این سلاح‌ها عمدتا از طریق تونل‌هایی که زیر مرز رفح بین نوار غزه و صحرای سینای مصر حفر شده است، به داخل نوار غزه قاچاق می‌شود. نیروهای ویژه حماس هم معمولا در اردوگاه‌هایی مخصوص در ایران آموزش‌های نظامی و تروریستی می‌بینند.

مطابق گزارش‌های سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل، جمهوری اسلامی در برهه‌های مختلف کمک‌های مالی بسیاری به حماس کرده است. با این حال، از سال ٢٠٠٧ که حماس نوار غزه را تحت کنترل خود درآورد، حمایت مالی جمهوری اسلامی از آن افزایش چشمگیری یافت. رژیم ایران در این زمان به مدیریت قاسم سلیمانی چند صد میلیون دلار پول به حماس تحویل داد. روابط  دو طرف در این مدت فراز و نشیب داشته است. با آغاز انقلاب سوریه، در حالی که تهران طرف بشار اسد را گرفت، حماس از اسلامگرایان مخالف رژیم اسد حمایت کرد. این باعث شد روابط دو طرف تا مدتی تیره شود، اما در نهایت اسرائیل‌ستیزی‌شان آنها را دوباره به هم نزدیک کرد، و از آن زمان مدام به هم نزدیک‌تر شده‌اند.

حمله موشکی حماس به عیلات در اسرائیل و عقبه در اردن از صحرای سینا در داخل خاک مصر به تاریخ ٢ اوت ٢٠١٠ شدیدترین واکنش دنیای عرب به حماس و جمهوری اسلامی را در پی داشت. این واقعه به ویژه صدای مقامات و مطبوعات مصری را درآورد. روزنامه الجمهوریه مصر در این باره نوشت: "اگرچه اسرائیل از سال ١٩۶٧ غزه را اشغال کرده است، اما نقش اشغالگر را از سال ٢٠٠۵ ایران بر عهده گرفته است… ایران می‌خواهد کشورهای عربی مدام با اسرائیل در ستیز باشند، و می‌خواهد که منطقه همچنان در آتش بسوزد… شبه‌نظامیان اسلامگرا که در فلسطین آتش می‌سوزانند، فلسطین را به نکاح آخوندها درآورده‌اند… همانطور که هر بچه عربی می‌داند، نقشه ایران این است که جهان عرب را تا ابد با مساله فلسطین دست به گریبان نگاه دارد".

حمله اخیر حماس به اسرائیل نیز در همان راستا و برای جلوگیری از عادی‌سازی روابط سعودی با اسرائیل صورت گرفت. نصب تمثال قاسم سلیمانی در استادیوم نقش جهان اصفهان در هنگام بازی برگزارنشده سپاهان و الاتحاد را می‌توان به عنوان هشدار اولیه خامنه‌ای به ریاض در نظر گرفت تا خیال "قمار سراسر باخت" عادی‌سازی روابط خود با اسرائیل با میانجی‌گری آمریکا را از سر به‌در کند. هنگامی که ریاض این هشدار را جدی نگرفت، در دفاع از تصمیم الاتحاد برای ترک مسابقه سرسختی نشان داد، و به مذاکره با اسرائیل – به قول خامنه‌ای، "شرط بستن روی اسب بازنده" – ادامه داد، حمله به اسرائیل اجتناب‌ناپذیر شد.

جمهوری اسلامی تا وقتی که هست اجازه نخواهد داد روابط عرب‌ها با اسرائیل عادی شود. رژیم ایران این را تهدید امنیتی حیاتی علیه خودش و طرح‌های امپریالیستی دور و درازش برای خاورمیانه قلمداد می‌کند. از نظر تهران، نزدیک شدن عرب‌ها به اسرائیل به شکست "محور مقاومت" می‌انجامد. بنابراین، جمهوری اسلامی با تحریک کردن تروریست‌های اسلامگرای فلسطینی‌ به تعرض به اسرائیل و مجبور کردن اسرائیل به دفاع از خود، و سپس اعلام حمایت کوبنده از "حقوق مردم فلسطین"، خودش را در قامت "رهبر جهان اسلام" مطرح می‌کند، و کشورهای عربی که ظاهرا باید حافظ اسلام و قیم مسلمین باشند را در عمل انجام‌شده قرار می‌دهد و در چشم مسلمانان جهان توی رودربایستی می‌اندازد تا علیه اسرائیل موضع بگیرند و عادی‌سازی نقش بر آب شود. در حقیقت رژیم ایران با رویکرد آخرالزمانی خود، عرب‌ها و جهان اسلام را گروگان گرفته است و به آنها اجازه دست یافتن به یک حیات عادی و صلح‌آمیز را نمی‌دهد.

البته هدف بزرگتر و بلندمدت جمهوری اسلامی این است که از طریق درگیر کردن خاورمیانه در "جنگ سرد" جدید میان ابرقدرت‌های شرق و غرب، با تکیه بر توانایی‌های روسیه و چین، عرب‌ها و اسرائیل را منکوب کرده و به عنوان کارگزار مسکو و پکن در منطقه هژمونی کامل برقرار کند. عقب‌نشینی آمریکا از خاورمیانه و درگیری آن با روسیه در اوکراین و با چین در خاوردور دست تهران را باز گذاشته است. علاوه بر این، ظاهرا کرملین هم بدش نمی‌آید جبهه‌ای علیه غرب در خاورمیانه باز شود تا اجماع جهانی برای حمایت از اوکراین شکسته و فشار بین‌المللی از روی روسیه برداشته شود. ولودیمیر زلنسکی گفته اوکراین شواهدی در دست دارد مبنی بر اینکه روسیه در حمله حماس به اسرائیل نقش داشته است. مواضع علنی ولادیمیر پوتین نسبت به اسرائیل پس از حمله تروریستی حماس نیز سرد و عمدتا ناهمدلانه بوده است.

گفتنی است که چین، به عنوان نزدیک‌ترین متحد ایران و روسیه، می‌تواند برای زمینگیر کردن آمریکا از حمله حماس حمایت کرده باشد، و سپس با ظاهر شدن در نقش میانجی اعتبار و اهرم فشار بزرگتری به دست آورد، چنانکه در باب مناقشه ایران و سعودی کرد. از زمان آغاز جنگ اسرائیل علیه حماس در نوار غزه، مسکو و پکن هر دو تلاش کرده‌اند تا خود را به عنوان "میانجی صلح" وارد درگیری کنند، اما قصد آنها مشخصا تضعیف غرب و کسب موقعیتی بهتر در خاورمیانه و عرصه جهانی بوده است.

در آن سوی معادله، اسرائیل که بزرگترین شوک امنیت ملی را در تاریخ ۷۵ ساله خود دریافت کرده است، قصد دارد کار حماس را یکسره کند. غرب که علی‌رغم نشانه‌های آشکار مبنی بر نقش داشتن جمهوری اسلامی در حمله حماس هنوز خواستار درگیری مستقیم با رژیم ایران و گسترش جنگ به سرتاسر خاورمیانه نیست، به اسرائیل چراغ سبز داده تا نوار غزه را شخم بزند و حماس را نابود کند، مشروط بر اینکه فعلا از رویارویی مستقیم با رژیم ایران خودداری کند. به همین دلیل بود که طی روزهای پس از حادثه، دولت نتانیاهو رسما رژیم ایران را به حمله به خاک اسرائیل متهم نکرد، وگرنه غرب و اسرائیل مجبور می‌شدند مستقیم با جمهوری اسلامی سرشاخ ‌شوند و به حملهٔ رژیم در خاک ایران پاسخ بدهند.

اینکه آیا اسرائیل قصد دارد نوار غزه را اشغال و فلسطینی‌ها را از آنجا اخراج کند، و اینکه آیا بر سر طرح دوکشوری سازمان ملل چه می‌آید، این‌ها هنوز مشخص نیست. اما سرنوشت حماس مشخص شده است. اگرچه "سر اختاپوس" در تهران است، اما اسرائیل جدا تصمیم گرفته است یکی از بازوهای اصلی آن را در همسایگی خود قطع کند. گام بعدی می‌تواند تلاش برای قطع بازوهای جمهوری اسلامی در سوریه و لبنان باشد. با این وجود، قطع سر اختاپوس کار اسرائیل تنها نیست، و برای انجام این کار خطیر آمریکا باید با کسب یک اجماع جهانی و منطقه‌ای وارد میدان شود.

با نظر به تحولات اخیر، برخورد نظامی ایالات متحده با جمهوری اسلامی می‌تواند در آیندهٔ قابل‌پیش‌بینی اتفاق بیفتد. حمله مستقیم رژیم ایران به خاک اسرائیل و کشتار وحشیانه شهروندان این کشور و کشورهای دیگر که برای گردش‌گری به اسرائیل رفته بودند، افکار عمومی را در سراسر جهان و به ویژه غرب جریحه‌دار کرد، تصاویر ترسناک و تراژیک حملات انتحاری ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ را زنده کرد، و این هشدار را به غرب داد که جنایات فجیع مشابهی می‌تواند در خاک کشورهای دموکراتیک روی دهد. حمله تروریستی حماس به اسرائیل نقطه‌عطفی در معادلات استراتژیک جهانی رقم زد که خاورمیانه را زیر و زبر خواهد کرد. اما در همین مدت نیز تلاش‌های تهران و تلاویو برای نابودی یکدیگر به طُرُق ایذایی افزایش شدید خواهد یافت. در عین حال، دور از انتظار نیست که جمهوری اسلامی بالاخره از بمب اتم پرده‌برداری کند و آخرالزمان خاورمیانه را جلو بیندازد.