کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

جنگ غزە؛ فرصتی برای بازگشت بە آرمانهای طرح خاورمیانەی بزرگ

00:00 - 5 آذر 1402

مادح احمدی

مقدمە

بعد از حملات ٧ اکتبر حماس بە اسرائیل، موضوع بحران غزە بار دیگر در کانون گفتوگوها و مناسبات دیپلوماتیک طرفهای درگیر و قدرتهای جهانی قرار گرفت. شماری از كشورهای جهان همان روز، ضمن محکوم کردن حملات حماس، حمایت خود را از اسرائیل اعلام کردند. ایلات متحدە آمریکا بەعنوان حامی اصلی اسرائیل، همان روز بەشدت علیە حماس موضع گرفت و اعلام کرد کە در کنار دولت و مردم اسرائیل خواهد ایستاد. بعد از گذشت ١٠ روز از حملات حماس، جو بایدن رئیس جمهور آمریکا بە اسرائیل سفر کرد و از آغاز جنگ میان اسرائیل و حماس، وزیر امور خارجە دولت بایدن، در رفت و آمد و دیدار با كشورهای منطقە است. در سادەترین تحلیل می‌توان گفت کە ایلات متحدە بە هر قیمتی کە شدە می‌خواهد در مقابل حملات و تهدیهای حماس از اسرائیل حمایت کند و نتیجە این جنگ را بە نفع متحد دیرینەاش بە پایان برساند. با در نظر گرفتن نقش آمریکا در عرصەی بین‌المل در دو دەهەی گذشتە، طرح این سوال کە آمریکا چگونە می‌خواهد جنگ میان اسرائیل و حماس را در راستای مصالح خود رهبری کند؟ آیا این جنگ برای آمریکا یک فرصت است برای تحقق بخشی از اولویتهای طرح خاورمیانەی بزرگ یا خیر؟ در این نوشتار بە بررسی جنگ میان اسرائیل و حماس از زاویەی چگونگی عملکرد آمریکا در عرصەی بین‌الملل در دو دەهەی گذشتە خواهد پرداخت. از اینرو، این مقالە پاسخ پرسشهای فوق را بررسی خواهد کرد. لذا نگاهی گذرا بە بخشی از فراز و فرودهای سیاست خارجی آمریکا در دو دەهەی گذشتە، تصویر روشنی را در رابطە با موقعیت کنونی آمریکا در جنگ غزە و سیاست خارجی این کشور ترسیم خواهد نمود.

ایدەی خاورمیانەی بزرگ

در ١٩ فوریه ٢٠٠٤، روزنامه عربی الحیات مستقر در لندن، جزئیات یکی از پروژه‌های سیاست خارجی ایالات متحده به نام "ابتکار خاورمیانەی بزرگ" (The Greater Middle East Initiative) (GMEI) را منتشر کرد، که برخی از مفسران معتقد بودند که این طرح بر اساس توصیەهای کالین پاول (١٩٣٧-٢٠٢١)، وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده در دسامبر ٢٠٠٢، و گزارش‌های سازمان ملل متحد در سال ٢٠٠٢ و ٢٠٠٣ تدوین شد. طرح مذکور عمدتاً بر سه حوزه استوار بود که عبارتند از: ترویج دموکراسی و حکمرانی خوب، فراهم کردن فرصت‌ها و دانش اقتصادی در جامعه. از طریق این پروژه، ایالات متحده امیدوار بود که تغییراتی را در خاورمیانه ایجاد کند و در نتیجه، دولت‌های دموکراتیک همسو با غرب قدرت را در دست بگیرند (Mirkasymov, 2007). طرح خاورمیانەی بزرگ امیدهای زیادی را ایجاد کرد و مورد استقبال نیروهای دموکراتیک و مخالفان رژیم‌های دیکتاتوری در منطقه قرار گرفت. از سوی دیگر، ساختارهای اقتدارگرا و اسلام گرایان رادیکال با این طرح مخالفت کردند و بە مبارزه علیە آن  برخواستند. این پروژه که امید زیادی به اصلاحات و تغییر در خاورمیانه ایجاد کرد، بعدها به ناامیدی منجر شد و نتوانست در جهت دستیابی به اهداف خود پیش برود. در این مقاله پیشینه این پروژه و دلایل شکست آن بررسی خواهد شد.

جنگ افغانستان و عراق

پس از حملات ١١ سپتامبر القاعده به برج‌های دوقلوی مرکز تجارت جهانی (WTC) در نیویورک، سیاست خارجی ایالات متحده با موجی از تغییرات مواجه شد. در اکتبر ٢٠٠١، ایالات متحده و متحدانش به افغانستان، که مرکز پایگاەهای القاعده بود، حمله کردند. در ٢٠ مارس ٢٠٠٣ آمریکا و متحدانش به عراق حمله کردند و رژیم صدام حسین سقوط کرد. جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور وقت ایالات متحده، دلایل حمله به عراق را ارتباط بین رژیم صدام حسین و القاعده، انهدام سلاح‌های کشتار جمعی عراق و انتقال قدرت بە نیروهای دموکراتیک در کشورهای کە از سوی نظامهای سیاسی مستبد ادارە می‌شدند. در جریان حمله به افغانستان و عراق، سیاست دولت جورج دبلیو بوش بیشتر بر مبارزه با تروریسم متمرکز بود و همین امر حساسیت‌های بسیاری را در بین نیروهای اسلامگرا ایجاد کرد و به تحرکات ضد آمریکایی دامن زد. بنابراین پروژه بە عنوان جایگزین مناسبی برای کاهش حساسیت‌ها و تحرکات ضد آمریکایی تلقی می‌شد (Mirkasymov, 2007).

طرح خاورمیانەی بزرگ متحدان آمریکا

پروژه خاورمیانەی بزرگ، سیاست چگونگی تعامل دولت ایالات متحده با مناطق جغرافیایی وسیعی را که از اقیانوس اطلس در غرب تا پاکستان در شرق و از سواحل دریای سیاه ترکیه در شمال تا یمن در جنوب را در بر می گرفت. خاورمیانه که نقطە بە هم رسیدن تنوع‌های ملی، مذهبی و قومی است، به‌عنوان منطقه‌ای سرشار از پیچیدگی، هدف اصلی این طرح بود. در ژوئن ٢٠٠٤، در اجلاس G8، ایالات متحده جزئیات این پروژه را برای ایجاد یک ائتلاف جامع تشریح کرد. بر این اساس، پیش نویس جدید پیشنهاد GMEI نشان دهنده تعامل و همکاری واقعی فراآتلانتیک میان ایالات متحده، شرکای اروپایی و کشورهای G8 بود. در این زمینه، این ائتلاف متعهد به ایجاد تغییرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در چارچوب GMEI بود. این ابتکار به عنوان مکمل حیاتی جنگ علیه تروریسم، سه اولویت را برای خود تعیین کرد که عبارتند بودند از: ترویج دموکراسی و حکومت داری خوب،  توسعە دانش در جامعه و گسترش فرصت‌های اقتصادی. در این سه حوزه افزایش حقوق و توانمندسازی زنان، مشاورەها و کمک‌های حقوقی، مبارزه با فساد، توسعه جامعه مدنی، سوادآموزی، اصلاحات آموزشی و اصلاحات بخش تجارت و مالی مورد توجه قرار گرفت.                              (Tamara Cofman Wittes, 2004).

جورج دبلیو بوش و طرح خاورمیانەی بزرگ

برای دستیابی به اهداف پروژەی خاورمیانەی بزرگ، دولت جورج دبلیو بوش تلاش کرد نیروهای خود را در منطقه، بەویژه در افغانستان و عراق که در حال جنگ بودند، افزایش دهد. این سیاست تا پایان دوره ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش در سال ٢٠٠٩ ادامه یافت (Gregg II, 2017). دولت‌های بعد از آن ایالات متحده رویکرد متفاوتی داشتند و از اهداف این پروژە فاصله گرفتند. همانطور که قبلا ذکر شد، این ابتکار امید زیادی را در بین نیروهای دموکراتیک منطقه ایجاد کرد. در عراق باعث شد که کوردهای این کشور دولت فدرال خود را تشکیل دهند، که قبلاً توسط دیکتاور سابق عراق مورد حملات انفال و بمباران شیمیایی و نسل کشی قرار گرفتە بودند. تحت تأثیر این پروژە، احزاب کوردی مخالف جمهوری اسلامی در سال ٢٠٠٤ استراتژی خود را به فدرالیسم برای آینده ایران تغییر دادند (Democratic Party of Iranian Kurdistan, 2017). در عراق، نیروهای شیعه که فعالیت آنها در رژیم صدام حسین ممنوع بود، به مرکز اصلی قدرت تبدیل شدند (Haddad, 2016) . زنان در افغانستان که در دوران رژیم طالبان با محدودیت‌های زیادی از جمله حق تحصیل مواجه بودند، امیدی برای آینده‌ای بهتر یافتند (Gregg II, 2017). در بسیاری از موارد این امیدها بر وفق مراد مردم منطقه پیش نرفت و به ناامیدی تبدیل شدند.

یکی از اشتباهات مدیریت جورج دبلیو بوش در رابطه با تحقق اهداف پروژەی خاورمیانەی بزرگ، نحوه تعامل آمریکا با جمهوری اسلامی ایران در جنگ افغانستان و عراق بود. آمریکا با حمله به عراق و افغانستان، دو دشمن سرسخت جمهوری اسلامی را از بین برد و از این رو این جنگ‌ها به نفع موقعیت ایران در منطقه بود. حتی در رابطه با جنگ افغانستان و عراق، ارتباط وهماهنگی‌های پشت پردە بین ایران و آمریکا وجود داشت. پس از سقوط طالبان در افغانستان و رژیم صدام حسین در عراق، مقامات جمهوری اسلامی ایران خواستار خروج نیروهای آمریکایی از منطقه شدند. همچنین ایران از طریق شبه نظامیان شیعه وابسته به خود در منطقه (بەویژه در عراق) برای آمریکا مشکلات زیادی ایجاد کرد و به کررات مواضع نیروهای آمریکا را در منطقە مورد هدف قرار دادە است  (Milani, 2006).

طرح خاورمیانەی بزرگ بعد از دولت جورج بوش

پس از دولت جورج دبلیو بوش، در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، ایالات متحده عملاً از طرح خاورمیانه بزرگ عقب نشینی کرد و باراک اوباما تعداد نیروهای آمریکایی در منطقه را کاهش داد و عراق را برای گروەهای شیعه وابسته به ایران ترک کرد (Cordesman, 2020). همچنین بر حل مسئله هستەای ایران از طریق گفتوگو متمرکز بود تا اینکه در سال ٢٠١٥ به توافق رسیدند. مجموع این اتفاقات به نفع ایران بود. آمریکا در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ با تاکید بر اینکه آمریکا مسئول تامین امنیت کشورهای دیگر نیست، تعداد نیروهای خود را در منطقه بیشتر کاهش داد. بەعنوان مثال، آمریکا هیچ اقدامی در قبال حمله حوثی‌های یمن (وابستە به ایران) به تاسیسات نفتی آرامکو در عربستان سعودی در سپتامبر ٢٠١٩ انجام نداد. در اکتبر ٢٠١٩، آمریکا با آغاز روند خروج نیروهای خود از رۆژاوا، راه را برای عملیات نظامی ترکیه علیه مبارزان کورد باز کرد. نیروهای کورد در روژاوا اقدام غافلگیرکننده آمریکا را "خنجر از پشت" توصیف کردند. این در حالی بود کە نیروهای تحت رهبری کوردها در این منطقه یکی از متحدان اصلی ایالات متحده در مبارزه با "دولت اسلامی" (داعش) بودەاند (nytimes.com, 2019). به این ترتیب آمریکا زمینه را برای نفوذ بیشتر روسیه، ایران و ترکیه در سوریه فراهم کرد. در دولت جو بایدن، با بازگشت طالبان به قدرت در آگوست ٢٠٢١ و خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، آمریکا متحمل شکست بزرگی شد و به تعبیری این آخرین میخی بود که به تابوت طرح خاورمیانه بزرگ زدە شد (Menon, 2022).

با وجود اشتباهات دولت جورج دبلیو بوش و دولت‌های بعدی، عوامل دیگری در شکست طرح خاورمیانه بزرگ نقش داشتند. از جمله فشار عمومی علیه جنگ در آمریکا و کشورهای اروپایی، عدم اتحاد و هماهنگی لازم بین نیروهای دموکراتیک در منطقه، فساد اداری بیش از حد در کشورهایی مانند افغانستان پس از طالبان و عراق پس از رژیم صدام حسین، قدرت گرفتن اسلامگراهای جهادی و عدم اعتماد عمومی به غرب در منطقه. بدین وسیلە طرح خاورمیانەی بزرگ به عنوان یکی از پایەهای سیاست خارجی دولت جورج بوش به بن بست رسید.

جنگ غزە و آرمانهای خاورمیانەی بزرگ

اگرچە طرح خاورمیانەی بزرگ در ابتدا امیدهای زیادی را در بین دموکراسی‌خواهان منطقه ایجاد کرد، اما این امیدها در نهایت به ناامیدی تبدیل شد و می‌توان گفت ابتکار خاورمیانه بزرگ؛ بذر امید کاشت، اما ناامیدی درو کرد. علیرغم این، نیاز منطقە بە دمکراسی و رهایی از نظامهای مستبد و جنگهای فرسایشی و فرقەی بین گروهای مذهبی مختلف هنوز پابرجاست. هنوز مردمان کشورهای مختلف خاورمیانە برای آزادی و دموکراسی با نظامهای خودکامە و مستبد در نبرد هستند. هنوز زنان افغانستان  برای حق تحصیل با بربریت طالبان می‌جنگند. در عراق بعد از رژیم صدام حسین، هنوز مردم این کشور از یک سو زیر سایەی تهدید نیروهای داعش و از سوی دیگر جنگهای فرقەی میان گروەهای مذهبی شیعە و سنی زندگی می‌کنند. هنوز در ایران مردم تحت سخترین شرایط اقتصادی و سرکوب شدید حاکمیت، برای آزادی و دمکراسی و حقوق ملی با نظام ایدئولوژیک جمهوری اسلامی می‌جنگند. این تصویری کلی نمایانگر این است کە هنوز آرمانهای طرح خاورمیانەی بزرگ زندە هستند و مردم نیازمند رهایی از این شرایط سخت هستند. بنابراین، خاورمیانە نیازمند ترویج دموکراسی و رهایی از نظامهای مستبد و جایگزین کردن آنها با نظامیهای مردمی و دموکراتیک است کە یکی از اولویتهای اساسی طرح خاورمیانەی بزرگ بود. هنوز بخشی از کشورهای خاورمیانە نیازمند رەهایی از فساد اداری و  گسترش فرصت‌های اقتصادی، توسعەی جامعەی مدنی و سواد آموزی و اصلاحات آموزشی و حقوقی است.

جنگ غزە، نیروهای منطقە را بە دو دستەی کلی تقسیم کردە است. گروەهی کە با هر قیمتی از بربریت حماس حمایت می‌کند و آتش جنگ را شعلەورتر می‌کند. دستەی دوم نیز، تحت عنوان اینکە اسرائیل حق دفاع از خود را دارد، از این کشور حمایت می‌کند. دستەی اول بخشی از کشورهای عربی و جمهوری اسلامی ایران و نیروهای وابستە بە سپاە پاسداران هستند کە شامل حزب اللـە لبنان، حوثی‌های یمن، فاطمیون و... می‌شوند. در این میان نیز طالبان در افغانستان، رژیم بشار اسد و رجب طیب اردوغان نیز خود را مدافع مردم غزە می‌دانند. در مقابل ایلات متحدە آمریکا، بریتانیا، کانادا، استرالیا  شماری از کشورهای عضو اتحادیە اروپا، بەویژە فرانسە، آلمان و ایتالیا استرالیا از جملە کشورهای هستند کە از حق اسرائیل برای دفاع از خودش حمایت کردەاند.

آمریکا و جنگ غزە

همانگونە کە اشارە شد، ایلات متحدە آمریکا در روز ٧ اکتبر حمایت خود را از متحد دیرینەاش اعلام کرد. حمایت آمریکا از اسرائیل قابل پیش بینی  و جزو بدهیات بود. موضوع اینکە آمریکا چگونە این جنگ را رهبری می‌کند، یکی از موضوع‌های بحث بر انگیز است کە هنوز نتیجەی آن مشخص نیست. رئیس جمهور آمریکا یک روز بعد از بازگشت از سفر خود بە اسرائیل در یک سخنرانی اعلام کرد کە جهان در یک "نقطە عطف" قرار دارد و حمایت خود را از اسرائیل و اوکراین اعلام کرد. او همچنین کمک بە کشورهای اسرائیل و اوکراین را در دوارن جنگ بە عنوان "سرمایەگذاری هوشمندانە" قلمداد کرد و حماس و روسیە را بە تلاش برای نابود کردن همسایەهای دموکراتیک خود متهم کرد(BBC, 2023). بنابراین، پیداست کە این جنگ برای ایلات متحدە از اهمیت والای برخوردار است.

اگر بخواهیم کارنامەی آمریکا را در چارچوب طرح خاورمیانەی بزرگ ارزیابی کنیم، بدون شک با توجە بە وضعیتی کە در عراق حاکم است و با در نظر گرفتن بازگشت طالبان بە قدرت، می‌توان گفت سیاست خارجی آمریکا در دو دەهەی گذشتە با چالشهای جدی و شکستهای پی در پی همراە بودە است. در عراق نیروهای وابستە بە ایران و مخالف آمریکا اکثریت قدرت را در دست دارند. در سوریە آمریکا، صحنە را بە نفع روسیە، ایران و ترکیە ترک کرد. حتی در حل مسئلەی اتمی ایران و کرەی شمالی آمریکا تابحال نتوانستە است بە موفقیتی نسبی دست یابد. در اوکراین، مقاومت مردم اوکراین و رئیس جمهور این کشور معادلات را تغییر داد، وگرنە از همان روزهای اول آمریکا از ولادمیر زلنسکی خواست کە کشور را ترک کند. بنابراین اگر ایلات متحدە در جنگ غزە نیز، بمانند جنگهای عراق، افعانستان، سوریە و اوکراین عمل، قطعا بە نتیجەی مشابەی نیز دست خواهد یافت و این نیز اقتدار آمریکا را در سطح جهان زیر سوال خواهد برد.

با توجە بە اینکە، اسرائیل نسبت بە کشورهای عراق، افغانستان، سوریە و اوکراین، از اهمیت بیشتری نزد آمریکا برخوردار است و همچنین اسرائیل دارایی لابی و نفوذ وسیعی در آمریکا است، حفظ موقعیت اسرائیل برای آمریکا حیاتی است. این جنگ برای آمریکا فرصتی است کە از طریق آن می‌تواند اعتبار و اقتدار خدشەدار شدەاش را در جنگهای افغانستان، عراق و سوریە بازسازی کند. در مرحلەی دوم آمریکا با تضعیف کردن نیروهای وابستە بە ایران در عراق، لبنان و یمن کە بە صورت غیر مستقیم وارد این جنگ شدەاند و حداقل چندین بار در روزهای گذشتە پایگاهای نظامی آمریکا و سفارت و کنسولگریهای این کشور را در عراق مورد هدف قرار دادەاند، می‌تواند امنیت پایدار اسرائیل را تامین کند. بەعبارتی، آنچە آمریکا در جنگ افغانستان و عراق در راستای منافع جمهوری اسلامی انجام داد، باید این بار نقطەی مقابل آن اجرا کند و مواضع ایران و گروهای وابستە بە این کشور را باید مورد هدف قرار دهد. یکی دیگر از اقدامات ضروری در این زمینە این است کە آمریکا اجازە ندهد این جنگ روند عادی سازی مناسبات میان اسرائیل و كشورهای عربی را از بین ببرد. همچنین در راستای تقویت جامعەی مدنی و تضعیف نظامهای خودکامە و مستبد، جنگ غزە فرصتی است کە آمریکا می‌تواند از نیروهای دموکراتیک  برای گذار بە دموکراسی در برخی از کشورهای منطقە حمایت کند. همچنین این جنگ فرصتی است کە آمریکا می‌تواند از طریق آن رقبای بین‌الملی خود را، یعنی چین و روسیە را تا حدی عقب براند و جایگاە خود را در نظام بین‌المل مستحکم‌تر نماید.

 نتیجە:

بر اساس آنچە در بالا مورد بحث و بررسی قرار گرفت می‌توان نتیجە گرفت کە سیاست خارجی ایلات متحد در دو دهەی گذشتە بە واسطەی شکستهای پی در پی با چالشهای جدی روبرو بودە و هست. آنچە آمریکا در طرح خاورمیانەی بزرگ بە متحدان و مردم منطقە وعدە دادە بود، حداقل آن نیز در عرصەی عمل تحقق نیافت و این طرح علیرغم اهداف و اولویتهای جذاب، نتیجەی دیگری جز شکست از خودش باقی نگذاشت. در عراق بجای جایگزین کردن یک نظام دمکراتیک، نیروهای شیعە وابستە بە ایران و مخالف آمریکا قدرت را در دست گرفتند و بە جنگهای فرقەی و مذهبی دامن زدند. در افغانستان نیز، بعد از ٢٠ ساڵ جنگ، طالبان در سال ٢٠٢١ بە قدرت بازگشت و دولت مورد حمایت آمریکا نتوانست در مقابل طالبان مقاومت کند و در مدت زمان خیلی کوتاە سقوط کرد. در مقابل آمریکا شرایطی را فراهم کرد کە رژیم جمهوری اسلامی ایران هم از جنگ افغانستان و هم از جنگ عراق در راستای منافع خود استفادە کند و موقعیت خود را از طریق شبه نظامیان شیعە در منطقە تقویت کند. علیرغم اینها، اولویت و اهداف طرح خاورمیانەی بزرگ هنوز دارای جذابیتهای ویژەای است کە در راستای منافع نیروهای دموکراتیک و دموکراسی‌خواهان منطقە است. با توجە بە این کە خاورمیانە از نظامهای دیکتاتور رنج می‌برد، برای رهایی از وضعیت، گذار بە دموکراسی یک خواست عمومی در اکثر کشورهای منطقە است. از اینرو جنگ غزە فرصتی است برای تحقق بخشی از آرمانها دموکراتیکی کە در طرح خاورمیانەی بزرگ ذکر شدە بودند.

با در نظر گرفتن اینکە تامین امنیت و حفظ اسرائیل برای آمریکا از اهمیت ویژەی برخورداراست، شرایط اسرائیل مانند عراق و افغانستان نیست. لذا آمریکا می‌تواند از فرصت برای محدود کردن ایران و گروەهای وابستە بە این کشور استفادە کنند و امنیت پایدار را برای متحد دیرینەاش تامین کند. از این طریق نیز وجە سیاست خارجی آمریکا بازسازی خواهد شد و آمریکا اقتدار خود را در سطح بین‌المل تثبیت می‌کند.

 

منابع:

BBC, (2023), Biden: Abandoning Israel and Ukraine ‘not worth it’. https://www.bbc.co.uk/news/av/world-us-canada-67165793, .

Cordesman, A. (2020). America’s Failed Strategy in the Middle East: Losing Iraq and the Gulf. https://www.csis.org/analysis/americas-failed-strategy-middle-east-losing-iraq-and-gulf, .

Democratic Party of Iranian Kurdistan. (2017). https://pdki.org/english/about/, .

Gregg II, G.L. (2017). George W. Bush: Foreign Affairs | Miller Center. https://millercenter.org/president/gwbush/foreign-affairs, .

Haddad, F. (2016). Shia-Centric State Building and Sunni Rejection in Post-2003 Iraq. https://carnegieendowment.org/2016/01/07/shia-centric-state-building-and-sunni-rejection-in-post-2003-iraq-pub-62408, .

Menon, S. (2022). Afghanistan: What’s changed a year after Taliban return. BBC News. https://www.bbc.co.uk/news/62469204, .

Milani, MohsenM. (2006). Iran’s Policy Towards Afghanistan. The Middle East Journal, 60(2), pp.235–279. doi:10.3751/60.2.12.

Mirkasymov, B. (2007). The US Greater Middle East Initiative. Policy Perspectives, 4(2), pp.1–20.

nytimes.com (2019). Trump Orders Withdrawal of U.S. Troops From Northern Syria. The New York Times. https://www.https://www.nytimes.com/2019/10/13/us/politics/mark-esper-syria-kurds-turkey.html.com/2019/10/13/us/politics/mark-esper-syria-kurds-turkey.html, .

Olivastro, A. (2002). The U.S. - Powell Announces U.S. - Middle East PartnershipInitiative. https://www.heritage.org/middle-east/report/the-us-powell-announces-us-middle-east-partnershipinitiative, .

Satloff, R. (2002). Powell on Democracy in the Muslim World: Assessing the Latest Exposition of U.S. Policy. https://www.washingtoninstitute.org/policy-analysis/powell-democracy-muslim-world-assessing-latest-exposition-us-policy, .

Tamara Cofman Wittes (2004). The New U.S. Proposal for a Greater Middle East Initiative: An Evaluation. https://www.brookings.edu/research/the-new-u-s-proposal-for-a-greater-middle-east-initiative-an-evaluation/, .