جمال رسول دنخە
"هر چە را بگندد نمک میزنند وای بر آن روز بگندد نمک". ضرب المثلی است نظام آموزشی رژیم جمهوری اسلامی ایران را بسیار خوب توضیح میدهد. از آغاز زندگی بشریت تعلیم و تربیت گرچە بە صورت امروزی نبودە است اما برای اصلاح انسان و سپس امورات جامعە بودە است حال نظام آموزشی رژیم ایران خود بە جای آنکە اصلاح شود دقیقا مبدلی است برای بهم ریختگی فرد.
چند روز پیش بود کە خبری در رسانەها منتشر شد کە ٤ دانش آموز در شهرستان چوار از توابع استان ایلام در کوردستان ایران دست بە خودکشی زدەاند!. خبری کە تیتر رسانەهای داخلی و خارجی شد هر رسانەای تعبیری از این کار دلخراشانە میزد و نتیجە همە تعبیرات رژیم ایران را نشانە میرفت.
استان ایلام خود در سطح جهان بە پایتخت خودکشی معروف است. در این استان خودکشی بەعنوان راهکاری برای رهایی از هر قید و بند و شرایط سختی مورد استفادە قرار میگیرد. هیچ مسئولی از رژیم ایران و هیچ نهاد و موسسەای علت این خودکشیها را بیان نمیکند.
اما آنچە قابل تصور است وضعیت نابسامان اقتصادی این استان است کە بدون شک این موضوع بانی اصلی این فاجعە انسانی است کە مانند خورە گریبانگیر همە طیف جامعە این استان شدە است. اما یک پرسش مطرح میشود کە چرا دانش آموزان قربانی این فاجعە میشوند.
دانش آموزانی کە در سنین شور و شوق هستند و اشتیاق بە زندگی در آیندە زبانه میكشد سرانجام بە دست خود مرگ را انتخاب میكنند چە دلیلی دارد؟. این موضوع بە آموزش و پرورش بر میگردد. اگرچە خودکشی موضوعی است کە بە جامعە شناسی برمیگردد.
خودکشی چندین نوع است خودخواهانە، دگرخواهانە، آنومیک و تقدیرگرایانە. دو نوع آنومیک و تقدیرگرایانە از نوعی هستند کە یقە دانش آموزان را گرفته و این دو نوع بە ویژه تقدیرگرایانە از نوعی است کە دانش آموزان بە آن دست میزنند.
خودکشی آنومیک نوعی است کە هرگاه نظارتی که جامعه بر رفتارها و هنجارها دارد ضعیف یا حذف شود، حالت "بی هنجاری" یا "نابه سامانی"در جامعه به وجود میآید. بی هنجاری از تضعیف وجدان اخلاقی ناشی میشود و عموما با بحرانهای بزرگ اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی همراه است.
خودکشی دیگر کە بیشترین شباهت را بە خودکشی دانش آموزان دارد خودکشی تقدیر گرایانە است. خودکشی تقدیرگرایانه، نوعی عکسالعمل به بازبینی، کنترل و تنظیم اجتماعی جامعه است. زمانی که حق گزینش از افراد سلب شده و فرد تحت شرایط اجباری، نمیتواند اهداف و راههای رسیدن به آنها را فراهم کند، سرانجام به قضا و قدر تن میدهد و اقدام به خودکشی می کند.
از لحاظ نظارتی جامعە ایران و کوردستان جامعەای است کە هیچ گونە نظارتی استاندارد کە در آن موسسات و نهادهای اجتماعی قوی کە بتواند مشاوره و راهنمایی بە افراد جامعە بدهد وجود ندارد. مدارس نیز فاقد متخصصان مشاورە و راهنمایی هستند. معلمان دارای سطح تحصیلات عالی نیستند. بودجەای برای تفریحات شاد و سرگرمیها اختصاص دادە نمیشود. در یک کلام کیفیت آموزشی در مدارس ایران جان باختە است و رنگی بر چهرە آن میزنند تا جان بگیرد.
کیفیت آموزشی مفهومی است کە شامل 4 بعد است که عبارتند از: کارکردها و فعالیتهای مدرسه از قبیل فرایند یاددهی- یادگیری دانشآموزان؛ معلمان و دست اندرکاران آموزشی؛ دانشآموزان و مخاطبین؛ امکانات و تجهیزات آموزشی.
اگر این ٤ بعد را هر کدام کە تفسیری بلند دارند کنار هم بگذاریم و بنا بە قضاوت خود آن را ارزیابی کنیم بە این نتیجە خواهیم رسید کە آموزش و پرورش در ایران و کوردستان دارد روی ریل تباهی میرود.
ما در فوق مقالە ذکر نمودیم کە خودکشی تقدیرگرایانە آن نوعی است کە دانشآموزان بە آن روی میآورند. در این خودکشی حق تعیین انتخاب از دانش آموز سلب شدە است. دانش آموز موجودی فرازمینی یا مابعدالطبیعە نیست کە ما بە آن نگرشی متفاوت داشتە باشیم. وی فردی است بە مانند ما.
هدف آموزش و پرورش نیز تربیت و پرورش فردی است کە بهنجار و نرمال باشد. فردی باشد کە توانایی انتخاب صحیح را برای زندگی خود داشتە باشد. تحویل دادن نسلی است کە بتواند آیندە خود را رقم بزند. کسی باشد کە بتواند در جدال زندگی و ناملایمات راهی را بیابد و خود را از گرداب سختیها نجات دهد.
اما این هدف آموزش و پرورش بالعکس نتیجە دادە است. فردی کە ١٣ سال از عمر خود را در چهارچوب مدرسە و کلاسهای درس سپری میکند سرانجام بە این مرحلە میرسد کە وی عمر خود را پای نیمکتهای چوبی و یک تختەسیاه کلاس تلف کردە است.
این دانش آموز ١٨ سالە بە نقطەای میرسد کە اگر درس نخواندە بود حداقل استادکاری خوب در زمینە مکانیک یا بنایی بود و بسیار هم مسرور و شادان است. این موضوعات و دەها موضوع دیگر نشان از چیست؟ برای چە یک نوجوان باید دست بە خودکشی بزند؟ مدرسە چە چیزی را آموزش میدهد کە نوجوانی با این همە شور و شوق در نهایت خودکشی میکند یا ترک تحصیل.
فضای مدرسە چگونە است کە دانش آموز مرگ بر قرار ترجیح میدهد؟ در آموزش و پرورشی کە حق انتخاب از فرد گرفته شدە است و آنچە بە عنوان مادەهای درسی تجویز میشود دروسی تحمیلی است گمانی در آن نبودە است کە دانش آموز با فضایی کە بر جامعە حاکم است دست بە خودکشی میزند.
دانش آموزی کە برای آیندە خود در تلاش است و امیدوار بە زندگی است چرا هنوز بە دانشگاه نرسیدە بە نتیجە مرگ میرسد؟ دەها پرسش دیگر مطرح است کە چرا؟ کیفیت تحصیلی در مدارس ایران و کوردستان چە مفهومی دارد و امکانات و تجهیزات مدارس در چە حدی قرار دارد کە جوابگوی نیازهای بسیار محدود دانش آموزان نیست.
با نگاهی بە بودجە آموزش و پرورش بە این نکتە خواهیم رسید کە رسالت آموزش و پرورش در ذهنیت سران رژیم ایران فقط رفع تکلیف است. برای سال ١٤٠٢ خورشیدی ۲۴۲ هزار میلیارد تومان پیش بینی شده است. یعنی سرانە هر دانش آموز روزانە ٢ هزار تومان است. بودجە سال آیندە یعنی سال ١٤٠٣ خورشیدی گویا ٢٠ درصد بیشتر افزایش یافته است. اما تحلیل گران گفتەاند کە این بودجە سمی است.
تا کنون کە بودجەهایی کە برای آموزش و پرورش در نظر گرفتە شدە است در جای خود هزینە نشدە است. حتی سران رژیم بر این باور هستند کە عدم شفافیت در بودجە این وزارت وجود دارد. بیشتر بودجە آموزش و پرورش برای دستمزد معلمان و دبیران اختصاص دادە میشود. در حالی کە دستمزد معلمان از بودجە ویژە این وزارت جدا باشد.
بودجەای کە در آن عدم شفافیت وجود دارد و از سویی دیگر از تجهیز مدارس و اختصاص دستمزدها سخن گفتە میشود در تضاد است. تا حالا هم بسیاری از مدارس یا معلم ندارند یا با کمبود معلم مواجە هستند. این در حالی است کە فارغ التحصیلان دانشگاهی بە صفوف بیکاران میپیوندند. در بسیاری از مناطق کوردستان و ایران هنوز مدارسی هستند کە کپری یا کانکسی هستند کە فضایی مناسب برای تدریس نمیباشد.
غیراستاندارد بودن مکانهای آموزشی تاثیر منفی بر یادگیری دانشآموزان دارد زیرا اگر این امکانات در مدرسه وجود نداشته باشد فرآیند یادگیری به درستی تکمیل نمیشود. نوسازی فضای آموزشی و وسایل موجود در آن مهمترین عامل یادگیری دانشآموزان در مدرسه به شمار میرود.
سالهاست در مورد بهسازی، نوسازی و مقاومسازی مدارس در کل ایران صحبت میشود و هر بار که مسئولان آموزش و پرورش لب به سخن میگشایند، وعده اتمام این کار تا چند ماه آینده را میدهند. هنوز اما در عمل مدارس زیادی وجود دارند که در کنار مقاومسازی، چشم انتظار رسیدن تجهیزات آموزشی نشستهاند.
ایلام از جمله استان هایی است که به دلیل ناایمن بودن برخی مدارسش، به کمک های فوری نیاز دارد. نظام تامین فضا، تجهیزات و فناوری یکی از مهم ترین بندهای سند تحول بنیادی آموزش و پرورش است که به زیرساخت و تامین آن در مراکز آموزشی کل کشور می پردازد و وظیفه عملیاتی کردن آن هم بر عهده سازمان نوسازی مدارس کشور قرار داده شده است.
همچنان مناطقی که مدارس شان به بهسازی و نوسازی نیاز دارد، چشم انتظار تامین تجهیزات هستند. در این میان ایلامی ها یکی از مهم ترین درخواست های خود را استانداردسازی فضاهای آموزشی و برچیده شدن مدارس کانکسی اعلام کرده اند. در شهرستان هلیلان مدارس کانکسی وجود دارد. البته تا قبل از شروع سال تحصیلی مسئولان قول داده بودند روستاهای دارای بیش از 10 دانش آموز، صاحب مدارس عادی با امکانات لازم شوند؛ ولی مدارس این شهرستان نمی دانند اولویت شان را سیستم گرمایشی و سرمایشی عنوان کنند یا نداشتن تخته های هوشمند در کلاسها.
وضعیت مدارس ایلام خوب نیست و تعداد زیادی از آنها فرسوده یا با کمبود امکانات روبهرو هستند. اتفاقی که در کنار پایین آوردن کیفیت آموزش، امنیت و سلامت دانش آموزان و معلمان را هم تهدید میکند. استانهای ایلام، کرماشان همدان و لرستان با موضوع خودکشی روبرو هستند و معمولا هم میانگین خودکشی در این استان ها از میانگین کشور بیشتر است و گاهی مواقع حتی ممکن است میانگین خودکشی در این استانها تا سه برابر میانگین کشوری باشد. این مسئله محدود به دیروز و امروز نیست و هر زمانی که موضوع خودکشی در ایران مطرح می شود استانهای یادە شدە به ویژه ایلام و کرماشان بیشترین نرخ خودکشی را دارند.
واقعیت این است پیشگیری از خودکشی دغدغه جدی مسوولان نیست.مسوولین ممکن است دوست نداشته باشند به موضوع خودکشی پرداخته شود از طرف دیگر هیچ مسوولی را نه برای وقوع خودکشی های اخیر بلکه برای سایر اتفاقات گذشته بازخواست نکردهاند.
در ابتدای مقالە ذکر کردیم کە خودکشی تقدیرگرایانە گریبانگیر دانش آموزان است. حق انتخاب دانش آموزان سلب شدە است و بالاجبار دانش آموز باید چیزی را یاد بگیرد کە تهیە و تدوین شدە است یعنی دروسی تحمیلی. در مدارس دروسی تدریس میشوند کە با میل و فکر دانش آموز امروزی یکی نیست. جوابگوی نیازهای وی نیست. بیشتر مسائل آموزشی حول مسائلی بەدرد نخور و کلیشەای میچرخد.
در مدارس مهارتهای زندگی آموختە نمیشود. راهنمایی و مشاورە و حتی مددکاران اجتماعی در مدارس وجود ندارند. دانش آموزی کە در سنین ١٥ سالگی با آشفتگی سوالات و احساسات عمیق مواجە میشود راهنمایی وجود ندارد کە جواب سوالات آن را بدهد و ناگزیز دانش آموز باید خود گلیم خود را از آب بکشد بیرون کە در نتیجە هم بە فردی نرمال تبدیل نخواهد شد.
معنویات و منویات دانش آموز مورد تیغ جراحی سران رژیم قرار میگیرد و تا جایی کە تفتیش عقاید صورت میگرد و موجب میشود کە دانش آموز فرار را بر قرار در مدرسە ترجیح دهد. اکثریت دانش آموزان از آموزەهای دینی گریزانند و حتی در تضاد با دین. این نشان از تحمیلی بودن دروس آموزشی دارد.
در رابطە با خودکشی تا کنون هیچ کدام از نهادهای رژیم ایران و بە ویژە آموزش و پرورش در سطح نگرانی از آن بحث نکردەاند و آن را حالتی طبیعی جلوە میدهند. اما خودکشی دانش آموزان بیانگر این است کە آموزش و پرورش در ایران در مسیر تباهی است.