شهرام صبحانی
آمارها و گزارشات سازمانهای حقوق بشری حاکی از موج گستردە و جدید سرکوب مردم کوردستان توسط جمهوری اسلامی میباشد کە بازداشتهای گستردە، صدور حکم سنگین و نامتعارف علیە فعالان مدنی، تداوم اعدام و خشونتهای اجتماعی و تعمیق سیاستهای تجاوزکارانەی رژیم در تمامی ابعاد خود در کوردستان مصداق عینی این سرکوب سیستماتیک میباشند.
سرکوب و تضییع حقوق مردم آزادیخواە کوردستان امر تازەای نیست، بلکە رویکرد سیاسی ثابتی است کە رژیم های مستبد و استعمارگر حاکم بر ایران و کوردستان یکی پس از دیگری در قبال مردم این دیار اتخاذ کردەاند. سیاستی کە هر روز جنایتی نو آفریدە و بە شیوەهای متفاوت جان از فرزندان آزادیخواە این کشور میستاند.
با نگاهی بە عملکرد رژیم جمهوری اسلامی طی بیش از چهار دهەی گذشتە در کوردستان میتوان بە جرات گفت کە سرکوب مردم کوردستان نزد حاکمان رژیم یک اصل غیر قابل تغییر و بە یک قانون اساسی نانوشتە تبدیل شدە است. تقابل با جنبش مدنی و فعالیتهای سیاسی و هویتی کوردها مصداق خوبی برای تبیین این نگرش است، هنگامیکە با زدن برچسپهای ضد انقلاب، فعالیت علیە امنیت کشور و تشویش اذهان عمومی و پروندەسازی امکان و مقدمات تحمیل مجازات سنگین را بر آنان فراهم ساختە و بدینگونە از طرفی سرپوشی بر جنایتهای خود بگذارند و از طرفی دیگر با تحریک افکار عمومی مردم ایران مطالبات مشروع ملت کورد را خدشەدار سازند و با ربطدهی و درهم تنیدن آن با جدایی طلبی و استقلال طلبی مردم ایران را در سرکوب مردم کوردستان تهییج و بسیج کنند.
بر کس پوشیدە نیست کە جمهوری اسلامی از همان ابتدا ارتقای مسئولیتهای حکومتی مهرەهای خود را منوط بە حضور در کوردستان و سرکوب جنبش آزادیخواهانەی کوردستان کردە است. نمونەهایی همچون صادق خالخالی، محمود احمدینژاد، قاسم سلیمانی و .... کە خونها ریختند، جانها ستاندند و فجایع و جنایتها آفریدند. جنایتآفرینی و سرکوب مردم کوردستان هم زمانی شروع شد کە کوردها برای احقاق حقوق پایمال شدەی خود از عرصەی مبارزە و دفاع مشروع پا نکشیدند و بە همین دلیل کوردستان بە قطب جنایات و سرکوب های رژیم مبدل شد. ناگفتە نیز نماند کە جنبش سیاسی و دفاع مشروع کوردها همیشە نسبت بە ملیتهای دیگر ایران همیشە پیشتازتر بودە و این ظرفیت و پتانسیل مبارزاتی بهانەی لازم برای سرکوب هر بیشتر را فراهم کرد است. کوردستان از همان ابتدا با تحریم رفراندوم تعیین شکل نظام سیاسی ایران در فروردین ١٣٥٨ بدلیل عدم شفافیت و ابهام در محتوای رژیم جمهوری اسلامی و سر باز زدن رژیم از اعتراف بە حقوق ملیتهای تحت ستم کشور بە عنوان قدرت سیاسی و سازمانی مخالف جمهوری اسلامی مورد غضب رهبران رژیم قرار گرفت. این چنین بود کە تمامی تلاشهای حزب دموکرات کوردستان و رهبر فرزانەاش د. قاسملو را برای حل مسالمتآمیز مسئلەی کورد بە بنبست کشاندند و با لشکرکشی و کشتار و جنایتآفرینی در شهرها و قتلعام گستردە در دهها روستای کوردستان جنگی تمامعیار را بر مردم کوردستان تحمیل کردند کە تاکنون نیز در ابعاد مختلف کماکان ادامە داشتە است.
اما از سوی دیگر مقاومت و صلابت کوردها در دفاع از حقوق خود سرنوشت دیگری را برای این ملت و تقابل وی با حکومت مرکزگرای مستبد رقم زد. ملت کورد با تاسی بە این گفتەی چگوارا کە میگوید: "آنها ما را خاک کردند غافل از اینکە ما بذر بودیم" رویش و پویایی جنبش برحق خود را بە منصە ظهور رساندند. اینگونە کە سرشت آزادیخواهی و برابریطلبی با فرزندان کورد متولد شدە و همچون گلبولهای خون در رگهایشان جاری میگردد و این مسبوق بە سابقەای دیرینەتر است.
مردم کوردستان نە تنها در طول زمامداری خودکامەی جمهوری اسلامی بلکە در دوران رژیم پادشاهی ساقطشدەی پهلوی نیز سنگر مبارزە برای آزادی و دموکراسی بودەاند کە جمهوری کوردستان مصداق بارز این مبارزات پیگیر بودە است. پس از حدود یک قرن مبارزە بە جرات میتوان گفت کە این آرمانها و اندیشەهای والای انسانی همچون عدالتخواهی، آزادیطلبی و تلاش برای تحقق و استقرار دموکراسی در کوردستان ریشە دواندە و این اندیشەها و آرمانها در انقلاب زن، زندگی، آزادی، بیشتر تجلی یافت. همین امر سبب شد کە رژیم عداوت خود با خواستگاە انقلاب ژینا یعنی کوردستان را بیشتر سازد. زیرا آنان نیک بر این امر واقفند کە کوردستان و اندیشەهای والای مبارزاتی کورد و قدرت سازماندهی آنان کلید سقوط حکمرانی جمهوری اسلامی است.
کوردستان در انقلاب ژینا توان و ظرفیت مبارزاتی خود را بە رخ کشید و ثابت کرد کە هم پرچمدار کارزار برای تحقق دموکراسی و آزادی و برابری در کشور بودە و هم تا وقتی کە حقوق ملی و اجتماعی کوردها تحقق نیابد، استقرار سیاسی در ایران امکانپذیر نخواهد بود.