کوردستان میدیا

سایت مرکزی حزب دمکرات کوردستان ایران

سپاە قدس در یمن (بخش اول)

18:11 - 3 بهمن 1402

عادل درخشانی

تا زمانی که حوثی‌ها در پایگاه کوهستانی خود در صعده محصور بودند، ایران کمک‌های مادی کمی به حوثی‌ها می‌کرد. در سال ٢٠٠٩، نیروی دریایی یمن یک قایق کوچک سلاح‌های ایرانی را توقیف کرد، اما چیز کمی وجود داشت که نشان دهد سپاه در این پروژه سرمایه گذاری کرده است. اما اوضاع تغییر کرد، در زمان اعتراضات گسترده در صنعاء، سرتیپ رسول سنایی ‌راد که بەعنوان معاون رئیس سپاه در امور سیاسی منصوب شد، فرصتی را برای پیشبرد حوثی‌ها در میان هرج و مرج فزاینده مشاهده کرد. سنایی راد به عنوان سخنگوی نیمه رسمی انصاراللـە یمن، به حوثی‌ها قول داد مشاورانی بفرستد و به مردم فقیر یمن که مورد آزار و اذیت عربستان قرار دارند، کمک کند. با این حال، مشخص نیست که آیا سپاه پشت تصمیم انصاراللـە برای گرفتن صنعاء و پیشروی به جنوب بوده است. در آگوست ٢٠١٥، باراک اوباما در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت که ایرانیان سعی کردند حوثی‌ها را از پیشروی به صنعاء و فراتر از آن منصرف کنند. با این حال، منتقدان کاخ سفید را به بیگناه نمایی جمهوری اسلامی ایران برای محافظت از مشروعیت برجام متهم کردند. دیگر ناظران استدلال می‌کنند که روابط بین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رهبران حوثی معاملاتی است، یعنی روابط با نظم پایین‌تر با ورود محدود به روند تصمیم گیری انصاراللـە. طبق این سناریو، ایرانی‌ها نمی توانستند حوثی‌ها را از تصمیم سرنوشت ساز منصرف کنند.

شرایط تصمیم هر چه باشد، تبدیل حوثی‌ها از یک گروه قبیلەای به یک نیروی نظامی منضبط چیزی حیرت انگیز نبود. مسلماً، توافق صالح با حوثی‌ها از زمان پیوستن بخشهایی از ارتش یمن وفادار به رئیس جمهور سابق به شورش نقش مهمی داشت. به حوثی‌ها امکان دسترسی به پایگاەها و تجهیزات از جمله تانک، هلی‌کوپتر و موشک را می‌داد. به گفته کارشناسان، در بسیاری از موارد، پیشروی به سمت جنوب چیزی بیشتر از تصرف دوستانه پایگاه نظامی موجود یا انبار اسلحه نبود. هنوز، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شریک حزب اللـەی آن شایسته اعتبار قابل توجهی برای تبدیل حوثی‌ها به جنگجویان مهیب جنگ نسل چهارم با هدف تبدیل یمن به نقطه دسترسی به تنگه باب المندب بودند.

پس از اخراج اسامه بن لادن از سودان، ایرانی‌ها از طرح خود برای محاصره عربستان سعودی از غرب منصرف شدند. با این حال، برنامه ریزان جمهوری اسلامی هدف گسترده خود را برای تقویت بازدارندگی ایران از طریق استراتژی به اصطلاح ضد دسترسی، انکار منطقه کنار نگذاشتند. استراتژی دریایی معروف، ضد دسترسی، انکار منطقه ضد دسترسی، بەعنوان خانوادەای از توانایی‌های نظامی استفاده می‌شود که برای جلوگیری یا محدود کردن استقرار نیروهای مخالف در یک صحنه عملیاتی خاص و کاهش آزادی مانور آنها در یک صحنه استفاده می‌شود. قدرت‌های دریایی از استراتژی ضد دسترسی، انکار منطقه برای ایجاد نقاط تنگنا در معابر حیاتی استفاده کردەاند.

در طول جنگ ایران و عراق، ایران از استراتژی ضد دسترسی، انکار منطقه برای ایجاد اختلال در حمل و نقل نفت در تنگه هرمز استفاده کرد. در سال ١٩٨٥، آیت اللـە خمینی به سپاه دستور داد یک واحد دریایی به نام نیرو دریایی سپاه ایران به فرماندهی حسین علایی ایجاد کند. در ابتدا، نیرو دریایی سپاه ایران درگیر جنگ نفت کش‌ها شد، حملات قایق‌های کوچک به تانکرهای نفتی که از تنگه ها عبور می‌کردند، ایالات متحده را وادار به شروع عملیات نگهبانی و محافظت کرد. در آوریل ١٩٨٨، مین‌های ایرانی به یکی از کشتی‌های آن آسیب رساندند، ایالات متحده عملیات آخوندک را آغاز کرد که در کنار آن، دو ترمینال نفتی دریایی ایران را نابود کرد و آیت اللـە خمینی را وادار به پذیرش آتش بس با عراق کرد. شکست نیرو دریایی سپاه ایران، سپاه را تحریک کرد تا به دنبال یک استراتژی بهبود یافته ضد دسترسی، انکار منطقه باشد. در ٢٥ ژانویه ٢٠٠٥، مجتبی ذوالنور، یک مقام عالی رتبه در سپاه تروریست پاسداران اظهار داشت که "این نقطه ضعف دیگر دشمن است زیرا ما روش‌های خاصی برای جنگ در دریا داریم، بنابراین جنگ را به دریای عمان و اقیانوس هند می‌کشانیم."

فرماندهان سنتکام از اهداف نیرو دریایی سپاه ایران آگاه بودند. در سال ٢٠٠٦، ژنرال جان ابی زید اظهار داشت که استراتژی نیروی دریایی سپاه در درجه اول برای درونی ساختن یک درگیری با خفه کردن صادرات نفت از طریق تنگه هرمز طراحی شده است. ژنرال لوید آستین در جلسه سنا گفت: "ایران جاه طلبی‌های هژمونیک را حفظ می‌کند و از طریق به کارگیری قابلیت‌های مختلف ضد دسترسی و انکارمنطقه تهدیدی برای منطقه خواهد بود." مارک گانزگینر، آن را "ضد دسترسی / انکار منطقه با پیچ و تاب ایرانی نامید و خاطرنشان کرد که با وجود منابع معمولی ناوگان دریایی، ایران به دنبال استفاده از شبکه گستردەای از نایبان و گروه‌های نیابتی برای ایجاد اختلال در عبور و مرور خلیج و مانع عملیات آمریکا است.

با این حال، حتی کسانی که بیشتر با برنامەهای ضد دسترسی، انکار منطقه ایران آشنا هستند، متوجه نشدند که درگیری در یمن بلندپروازی تهران را گسترش می‌دهد. در سال ٢٠٠٩، یک کشتی ایرانی برای جمع آوری اطلاعات موقعیتی را در نزدیکی مجمع الجزایر دهلک اریتره به دست گرفت تا از این طریق ترافیک دریایی را کنترل کند. در همان سال، گزارش‌ها حاکی از آن بود که تهران به دنبال راەهایی برای سرمایەگذاری در بندر میدی یمن است. ایران با بیان نظر درباره باب المندب، یک گذرگاه بین دریای سرخ و اقیانوس هند، تلاش کرد یمن را به منطقەای برای درگیری تبدیل کند". همچنین، در سال ٢٠٠٩، نیروی دریایی یمن یک کشتی ایرانی را که حامل محموله نظامی بود بین میدی و حدیده، بندر مهم دریای سرخ، رهگیری کرد.

با پیشروی پیروزمندانه حوثی‌ها به سمت جنوب، آیت اللـە خامنەای  به اندازه کافی اعتماد به نفس پیدا کرد تا به نیرو دریایی سپاه ایران تحت فرماندهی امیر دریادار علی فدوی دستور دهد تا بر روی نقشه بلند پروازانه ٢٠ ساله ضد دسترسی، انکار منطقه کار کند (در فارسی بەعنوان استراتژی ضد دسترسی شناخته می‌شود. این سند توسط دانشگاه امام حسین وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ٢٠١٢ منتشر شد، عنوان مثلث استراتژیک دریایی، جنگ دریایی نامنظم، استراتژی برای جلوگیری از حمله احتمالی علیه منافع ایران، خواستار اقدام تلافی جویانه با برهم زدن تنگه‌های سه گانه دریایی بود که از تنگه هرمز تا تنگه باب المندب در دریای سرخ و تنگه ملاکا در اقیانوس هند کشیده شده است. نیرو دریایی سپاه ایران، همراه با نیروی دریایی منظم، قصد داشت از قابلیت‌های سنتی ضد دسترسی، انکار منطقه مانند موشک‌های ضد کشتی زمینی و دریایی و مین‌های دریایی استفاده کند. تاکتیک‌های نامتقارن چریکی خواستار استقرار قایق‌های سریع برای انجام عملیات‌های پر ازدحام، قایق‌های انتحاری توسط انسان و قایق‌های بدون سرنشین پر از مواد منفجره بود.

اشغال صنعاء توسط حوثی‌ها در سال ٢٠١٤ چشم انداز جدیدی را برای ایرانیان باز کرد. قاسم سلیمانی این تحول را "فرصتی طلایی" توصیف کرد. علیرضا زاکانی، عضو تندرو مجلس را واداشت تا اظهار داشت که ایران اکنون چهار پایتخت، بیروت ، بغداد ، دمشق و صنعاء را تحت کنترل دارد. زاکانی تنها کسی نبود که به پروژه در حال انجام ایران مبنی بر گسترش هلال شیعه تا لبه جنوبی آن اشاره کرد. حتی حسن روحانی، رئیس جمهور بەاصطلاح میانەرو ایران نیز به این قضیه پیوست. در فوریه ٢٠١٥، او کنترل حوثی‌ها بر صنعاء را بەعنوان پیروزی درخشان و چشمگیر" ستود. همانطور که در بالا ذکر شد، ایرانیان پس از ناامنی و  بی ثباتی در داخل پادشاهی سعودی، درگیری با شدت کم در مرز عربستان را بهترین مورد بعدی دانستند.

همانند سایر برنامەهای نیابتی سپاه قدس، یافتن راەهای موثر برای انتقال سلاح کلیدی بود. تصرف حوثی در صنعاء و بندر حدیده مشکلات لجستیکی تحویل سلاح‌های قدس را حل کرد. تا سال ٢٠١٢، واحد انتقال سلاح‌های سپاه (واحد ١٩٠) به فرماندهی سرتیپ بهنام شهریاری و سرتیپ سید جبار حسینی به دنبال راەهایی برای قاچاق اسلحه به یمن بود. هنگامی که انصار اللـە صنعاء را تصاحب کرد، هواپیمایی ماهان ایر، هواپیمای سپاه، برای ایجاد پل هوایی حرکت کرد، که با دو پرواز روزانه آغاز شد. بعداً، یک ناوچه ایرانی محمولەهای جمهوری اسلامی را به بندر حدیده تحویل داد .

با این حال، این فرصت منطقی در مارس ٢٠١٥ بسته شد، زمانی که عربستان سعودی و ائتلافی از ٩ کشور عربی به درخواست عبدربه منصور هادی مداخلەای را آغاز کردند. عملیات طوفان قاطع و به دنبال آن عملیات بازگرداندن امید. عربستان سعودی که از سقوط آخرین پایگاه هادی در عدن نگران بود، تحت فرماندهی محمد بن سلمان، تصمیم گرفت که پیشروی‌های حوثی‌ها را پس بزند. دولت اوباما با اطمینان از اینکه عملیات آزاد ایران در یمن ریاض را به خطر می‌اندازد، پشتیبانی لجستیکی و اطلاعاتی ارائه داد. آمریکایی‌ها همچنین به مهار حوثی کمک کرده بودند. بەعنوان مثال، در آوریل ٢٠١٥، ایالات متحده ناو آمریکایی "تئودور روزولت" را برای جلوگیری از شناورهای ایرانی حمل بار نظامی به حوثی ها اعزام کرد.