رضا دانشجوو
جمهوری اسلامی که با وعده آبادی دنیا و رستگاری در آخرت برای مردم بر سر کار آمد و قرار بود هم وضعیت مادی مردم را سروسامان ببخشد هم آنها را به مقام انسانیت برساند! خیلی زود نشان داد که نه برای دنیای مردم برنامه ای دارد نه برای رستگاری خیالی.
خمینی و رژیم او با تئوری «اقتصاد مال خر است» نشان داد هیچ درک و فهمی از دنیای نوین و روابط بین کشورها ندارد. شرایط اقتصادی مردم روز به روز بدتر شد تا جایی که مردم بازگشت به گذشته را آرزو می کردند.
جمهوری اسلامی ناتوان از حل مشکلات اقتصادی در هر بازه زمانی با بهانه قراردادن اتفاقات حاشیه ای سعی کرد حداقل برای مدتی محدود مردم را با خود همراه سازد. جنگ برای رژیم حاکم بر ایران موهبت بزرگی بود تا در زیر لوای دفاع از خاک ایران در مقابل رژیم صدام، دوران ریاضت اقتصادی و سیستم کوپنی را به مردم ایران تحمیل کند.
با پایان جنگ و در حالیکه مردم انتظار داشتند وضعیت اقتصادی بهبود یابد در سایه ورود سپاه به اقتصاد و کارتل های ریز و درشت بوجود آمده در شاهرگ های اقتصادی کشور پروسه غارت و چپاول اقتصاد بیمار جمهوری اسلامی را به ورطه نابودی کشاند. آشکار شدن تلاش های مخفیانه رژیم برای دستیابی به بمب هسته ای که پیامد آن تحریم های بین المللی بود فصل جدیدی از فشار اقتصادی بر مردم ایران بود و وضعیت نابسامان اقتصاد جمهوری اسلامی را بدتر کرد.اینک در آغاز چهل و پنجمین سالگرد مصادره انقلاب ۵۷ از سوی رژیم ولایت فقیه می توان گفت ؛آنچه خمینی دجال وعده داد سرابی بیش نبود و جمهوری اسلامی دنیای مردم را ایران به تباهی کشاند.
اما این تنها بخش داستان تباهی و سیاهی جمهوری اسلامی نبود، رژیم ولایت فقیه نشان داد بزرگترین دشمن حقوق بشر و انسانیت هم هست.
جمهوری اسلامی حمله به حریم خصوصی افراد را از همان روزهای آغازین عمر ننگین خود با قانون حجاب اجباری و ممنوعیت های ایجاد شده برای بسیاری از مشاغل آغاز کرد. فضای خفقان اجتماعی ایجاد شده در ایران سالهای دهه شصت را با هیچ کشوری دیگری نمی توان مقایسه نکرد. گشت های ثارالله و خواهران زینبه در خیابانها هر چیزی از عرق تا ورق را مصداق نافرمانی از دستورات رژیم می دانستند و بشدت با آن برخورد می کردند. در حافظه بسیاری از کودکان آن دوره ، شلاق زدن و اعدام کردن در ملاعام به عنوان تنها یادگاری ذهنی آن دوران حک شده است. انسان در نگاه جمهوری اسلامی یک موجود بی اختیار بدون داشتن حق اعتراض به حکومت تلقی می شد. تشیع دستوری ولایت فقیه فقط آن روایتی را قبول داشت که خود تعریف کرده بود. نه تنها ناباوران به دین بلکه بسیاری از باورمندان به ادیان دیگر یا حتی مسلمان سنی مذهب و شیعیان ناباور به ولایت فقیه هم تحت فشار و زندان و اعدام قرار گرفتند.
سال های میانی دهه هفتاد آغاز یک دگرگونی در جامعه ایرانی بود به مدد بعضی از حرکت های اعتراضی مخصوصا در دانشگاه ها مردم ایران توانستند با بازتعریف شرایط موجود آگاهانه به مبارزه با هنجارهای تعریف شده جمهوری اسلامی برای زندگی شخصی و اجتماعی شان بپردازند. اواخر دهه هشتاد جمهوری اسلامی را متوجه این واقعیت کرد که جامعه امروز را دیگر صرفا با قوانین دستوری نمی توان اداره کرد این بدان معنا نبود که رژیم از سیاست های گذشته خود عقب نشسته بود بلکه توانایی رویایی را در خود نمی دید.
جمهوری اسلامی اینک خود را تنهاتر از همیشه می دید. رژیم در مسیر یافتن همراه جدید، به ساماندهی ارازل و اوباش زندانی پرداخت. شاید نخستین همکاری این گروه با جمهوری اسلامی به سرکوب اعتراضات سال ۸۸ برمی گردد. مزدورانی که برای پول هرکاری برای جمهوری اسلامی می کردند و عملا خطری هم برای رژیم نداشتند. رژیم آگاه از اینکه دیگر وعده هایش هیچ انسان آگاهی را متقاعد نمی کند و اینک تمامیت رژیم در خطر است به جای تاکید بر آرمانهای خیالی اش سرگرم یافتن دوستان وفادار به حکومتش شد. دوستان جدید هرچند هیچ باوری به اهداف ادعایی که جمهوری اسلامی نداشتند اما می توانستند در شرایط بحرانی به کمک جمهوری اسلامی بیایند.
چه در اعتراضات آبانماه ۹۸ و چه در جریان انقلاب زن ،زندگی، آزادی ارازل و اوباش نقش بسیار مهمی در سرکوب خونین اعتراضات داشتند. تصاویر منتشرشده و روشنگری های صورت گرفته نشان داد رفاقت ارازل و اوباش با جمهوری اسلامی نه مقطعی بلکه بر اساس یک برنامه درازمدت و از پیش طراحی شده است. بخش دیگری از این همکاری در جریان جنگ داخلی در سوریه رونمایی شد. جایی که جمهوری اسلامی اینبار افغانی های عمدتا زندانی را با وعده آزادشدن و اعطای شهروندی ایرانی در قالب تیپ فاطمیون جهت جنگ و به عنوان نیروی مزدور نیابتی به سوریه فرستاد. یکی دیگر از همکاری های ارازل و اوباش را می توان در جریان مسابقات فوتبال در قالب لیدری در استادیوم ها پیدا کرد.
شرایط سالهای اخیر در بسیاری از استادیوم فوتبال زنگ خطری برای جمهوری اسلامی بود جایی که سکوهای ورزشگاه به جایی برای بیان اعتراض علیه رژیم تبدیل شده بود و شعارهایی که جمهوری اسلامی از آن به عنوان ساختارشکن یاد می کرد مدتها صدای غالب همه ورزشگاه ها بود در چنین شرایطی ارازل و اوباش دولتی ماموریت یافتند تا با شناسایی صداهای مخالف و ایجاد رعب و وحشت در میان تماشاگران فوتبال شرایط را آرام کنند. این مساله در بازی های ملی مخصوصا در خارج از ایران نمود بیشتری پیدا کرد جایی که جمهوری اسلامی از ترس تسخیر سکوها توسط مخالفان، با ساماندهی تماشاگران حکومتی و یاری لیدرهای مزدور سعی کرد تصویری ساختگی را به جهان نشان دهد.
دهه نود شمسی آغاز تلاش دیگری از جمهوری اسلامی برای نشان دادن تصویری دموکراتیک از ایران بود. حالا رژیم از پرستوهای حکومتی رونمایی کرد. دخترکانی با آرایش غلیظ و عمدتا با حجابی کاملا نامتعارف و گاها بدون حجاب که در مناسبات دولتی و در وقت نیاز به عنوان سیاهی لشکر جلوی دوربین ها ظاهر می شدند تا بگویند که آزادی پوشش و انتخاب در ایران وجود دارد و آنها نشانه این آزادی هستند. راهپیمایی های دولتی محل اصلی فعالیت این پرستوها بود. کسانی که عمدتا زندانیان خلافکاری بودند که با تعهد همکاری با جمهوری اسلامی آزاد شده بودند. حضور در روزهای انتخابات برای پرشورکردن و کشاندن جوانان از طریق تحریک جنسی بخش دیگری از فعالیت آنها بود. اما این همه ماموریت پرستوها نبود. مهم ترین ماموریت تعریف شده برای پرستوها به دام انداختن مخالفان جمهوری اسلامی بود. این فعالیت را می توان در دو بخش تقسیم بندی کرد. بخش اول مخالفان نظام جمهوری اسلامی که عمدتا در خارج از ایران بودند و جمهوری اسلامی از طریق این پرستوها حکومتی سعی در به دام انداختن آنها داشت . شاید روح الله زم سردبیر کانال تلگرامی “ آمدنیوز” را بتوان بزرگترین قربانی این نقش شوم دانست او که با فریب یک پرستو حکومتی و به قصد دریافت کمک مالی به عراق کشانده و سپس ربوده شد. علی جوانمردی خبرنگار هم جزو کسانی بود که رژیم قصد داشت از طریق پرستوی حکومتی او را به دام بیاندازد اما تلاشش ناکام ماند. بخش دوم این فعالیت عمدتا در داخل ایران و برای افراد داخل نظام برنامه ریزی شد کسانی که جزو بدنه نظام بودند اما نظام به هر دلیلی اینک در صدد حذف و خانه نشین کردن آنهاست . محمدعلی نجفی را می توان جزو این گروه تقسیم کرد کسی که سالها سابقه خدمت در دستگاه رژیم را داشت اما در دام پرستو ارسالی رژیم افتاد هر چند به خاطر سابقه گذشته اش رژیم به خانه نشین شدن او پرستوها آخرین رفقای جمهوری اسلامی نبودند. در واقع جدیدترین رفقای جمهوری اسلامی پورن استارها هستند! رژیم در ادامه مسیر یافتن رفقای جدید و بعد از ارازل واوباش و پرستوها در حال رونمایی از پورن استارهاست. حمایت “میا خلیفه “ پورن استار معروف آمریکایی عرب از فلسطین و بازتاب عجیب حمایت او در رسانه های گروهک تروریستی سپاه پاسداران نشان داد برای رژیم ولایت فقیه تنها شرط لازم برای رفاقت حمایت است و ایدئولوژی مذهبی فقط یک ابزار بوده است. اما در آخرین سکانس این بازی مضحک “ ویتنی رایت” پورن استار دیگر آمریکایی درست در سالگرد مصادره انقلاب ۵۷ از سوی رژیم به تهران سفر کرد و به بازدید از اماکن تاریخی با حجاب اسلامی پرداخت و در نهایت از آزادی در ایران سخن گفت.
آری! این تمام حقیقت جمهوری اسلامی است. رژیمی که قرار بود دنیا و دین مردم را آباد کند در سایه سالها حکومت خودکامه و فساد سیستماتیک نه از دنیا و از دین مردم چیزی باقی نگذاشته است، اینک رژیم جمهوری اسلامی در چهل و پنجمین سالگرد استقرارش در چنان منجلابی فرورفته است که بیرون آمدن از آن غیرممکن است رژیمی که مردم خود را دشمن می داند و مهم ترین دوستانش، ارازل و اوباش، پرستو و پورن استارها هستند.